رقیب تراشی و رقیب هراسی از سوی اصولگرایان، ترفنذدی برای متقاعد کردن خودی ها به وحدت
به گزارش اقتصادنیوز این روزنامه نوشت: محافظهکاران این روزها سخت مشغول کارند؛ کار برای ورود حداکثری به مجلس دوازدهم. اما همچنان دلشان شور میزند؛ با وجود آنکه رقیبی برایشان نمانده، اما همچنان دلشوره دارند؛ شاید از بابت همین دلشوره باشد که هر چند وقت یکبار، خبری از رقیب فرضی منتشر میکنند تا هم بازار گرمی کرده باشند و هم به خودیها نیز هشداری داده باشند.در روزهای اخیر از وقتی نتیجه بررسیهای شورای نگهبان درباره نامزدهای انتخابات مجلس دوازدهم منتشر شده، مشخص شد که اصلاحطلبان و اعتدالیون سهمی ناچیز از نامزدها خواهند داشت. با این وجود از مدتها پیش محافظهکاران چنین نمایان میکنند که اصلاحطلبان و میانهروها نه تنها آماده رقابت هستند، بلکه لیستهایشان را هم آماده کردهاند.
آنها در حال ساختن یک حریف قوی از نیروهای اصلاحطلب، حاضر در صحنه هستند؛ به عبارت دیگر میخواهند برای ائتلاف هر چه بیشتر نیروهای محافظهکار، اصلاحطلبان را همان «لولویی» نشان دهند که اگر ائتلاف نکنند، میتوانند آنها را ببلعند!
در انتخابات مجلس یازدهم بر طبل لیست واحد اصلاحطلبان کوبیده میشد تا زنهاری به محافظهکاران داده شود که مبادا اختلافاتشان پابرجا بماند و دچار انشقاق شوند و بیشتر از یک فهرست را برای مجلس ارایه کنند. البته این سیاست آنها جواب داد؛ در شرایطی که انتخابات مجلس یازدهم چند ماه پس از وقایع آبان ماه 1398 و یکی، دو ماه بعد از هدف قرار گرفتن هواپیمای اوکراینی توسط پدافند خودی برگزار میشد، بدنه اصلاحطلبان تمایلی به رفتن پای صندوق نداشت. البته که عملکرد دولت دوم روحانی در کنار انتقادات از عملکرد فراکسیون اصلاحطلبان در مجلس دهم با نام «امید»، در کنار دو واقعه آبان و دی 1398، باعث شد تا بخش زیادی از بدنه اجتماعی اصلاحات وارد گود انتخابات نشوند.
غیر از اینها، ردصلاحیتهای گسترده اصلاحطلبان، چه آنها که داخل مجلس بودند و چه آنها که بیرون از مجلس بودند، باعث شد تا آنهایی هم که همچنان بر شرکت در انتخابات تاکید داشتند، در تهران نتوانند به اندازه 30 اسم برگه رای را پر کنند.
با وجودی که اصلاحطلبان در آن انتخابات فعالیت خاصی نداشتند، اما رقابت در میان محافظهکاران با شدت هر چه بیشتری ادامه داشت؛ یک طیف نواصولگرایان بودند و یک طیف نیز جبهه پایداری؛ غیر از سهمخواهی هر یک از آنها برای وارد کردن تعداد بیشتری از نامزدهای مدنظرشان به فهرست مشترک، نزاعی سخت بابت سرلیستی در جریان بود. نواصولگرایان محمدباقر قالیباف را برای سرلیستی مدنظر داشتند و جبهه پایداری نیز مرتضی آقاتهرانی را. اما بدنه اجتماعی و حتی فعالان سیاسی محافظهکاران از بابت ارایه دو لیست از سوی طیف متبوعشان ابراز نگرانی میکردند. آنها با وجود آنکه اصلاحطلبان بروز و ظهوری در جریان انتخابات نداشتند، نگران بودند که انشقاق و ارایه دو فهرست از سوی محافظهکاران باعث شود که اصلاحطلبان بتوانند وارد مجلس شوند.
اما در آخرین روزها و در شرایطی که هم نواصولگرایان و هم جبهه پایداری فهرستهایشان را منتشر کرده بودند، بزرگترهای محافظهکاران تلاش کردند تا نگاه دو طیف حاضر را به یکدیگر نزدیک کنند. غلامعلی حدادعادل، رییس شورای ائتلاف نیروهای انقلاب، آن زمان بهطور جدی در هیچ یک از این دو اردوگاه حاضر نبود؛ از همین رو توانست به عنوان ریش سفید، سران دو طیف را پشت میز مذاکره بنشاند و چند روز مانده به موعد رایگیری، بتواند بین قالیباف و آقاتهرانی توافقی ایجاد کند تا نهایتا محافظهکاران با یک فهرست مشترک حاضر باشند.
حالا برای انتخابات پیشرو نیز محافظهکاران قصد دارند، یک بازی روانی و سیاسی مانند آنچه در بهمن 1398 انجام دادند، به راه بیندازند. پروژه رقیبتراشی و رقیبهراسی، از سوی محافظهکاران و تکرار این گزاره که اصلاحطلبان در حال اجماع بر سر یک فهرست مشترک هستند و چراغ خاموش روی لیست واحد کار میکنند، بخشی از این بازی سیاسی و روانی است تا گروههای محافظهکار را ترغیب به نزدیک کردن دیدگاههایشان به یکدیگر کنند.
حتی اگر اصلاحطلبان فهرست واحدی در تهران بدهند، با توجه به سابقه دو انتخابات مجلس و ریاستجمهوری گذشته، به نظر نمیرسد که بدنه اجتماعی آنها، وارد انتخابات شوند. از سوی دیگر غیبت چهرههای شاخص اصلاحات نیز مزید بر علت میشود تا رغبتی به حضور پای صندوق رای نباشد.
محافظهکاران معتقدند که مشارکت پایین در این دو انتخابات، حاصل عملکرد دولت دوم روحانی و مجلس دهم بوده است؛ حالا اما با توجه به اینکه دولت رییسی و مجلس یازدهم، همان توفیقات اسلاف خودشان را هم ندارند، برخی معتقدند نرخ مشارکت اگر پایینتر از انتخابات مجلس یازدهم و دولت سیزدهم نباشد، آنچنان بالاتر نخواهد بود.
ریزتشکلها برای سهمخواهی بیشتر به دور از وحدت
اما در این شرایط، محافظهکاران باز هم در حال مانور دادن روی حضور اصلاحطلبان هستند تا گروهها و تشکلهایی که در این جریان، در ماههای اخیر مانند قارچ سبز شدهاند را به این سمت سوق دهند که هر چه سریعتر اقدام به ائتلاف کنند، چراکه اگر محافظهکاران در شهرهای بزرگ نتوانند فهرستهای مشترک ارایه کنند، ممکن است از منافذی که میان لیستهای متفاوت آنها ایجاد میشود، چهرههایی وارد مجلس شوند که مطلوب جریان آنها نخواهد بود. از همین رو با تمام امکانات تلاش میکنند تا در حوزههای انتخابیه تاثیرگذار، کمترین اختلاف و بیشترین ائتلاف حاصل شود. با توجه به آرایش نیروهای سیاسی موجود، مجلس بعدی نیز در اختیار محافظهکاران خواهد بود؛ اما اکنون در آن اردوگاه رقابت بر سر این است که کدام طیف میتواند سهم بیشتری از کیک مجلس داشته باشد. با توجه به تشکلهای متعددی که با رویه محافظهکاری در مدت اخیر ایجاد شدهاند، به نظر میرسد فهرست واحد برای محافظهکاران امری سخت باشد. طیفهای گوناگون محافظهکاران از تشکلهای ریز و درشتی تشکیل شدهاند که حالا ذیل هر طیف، تشکلهای مختلفی درست شده است. در واقع آنها با چنین رویکردی، با استفاده از چانهزنی حداکثری، سهم حداکثری از صندلیهای بهارستان میخواهند داشته باشند.