میراث ناوالنی برای کرملین/ آیا منتقد پوتین قربانی ماشین سرکوب شد؟
به گزارش اقتصادنیوز، مرگ الکسی ناوالنی، رهبر مخالفان روسیه در زندان یک مستعمره دورافتاده روسیه، ناظران این کشور را در شوک فرو برد. ناوالنی سالهاست که منتقد ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه و فساد فراگیر حلقه درونی رئیس جمهوری این کشور است و به همین دلیل محکومیت ۱۹ سالهاش را به اتهام افراطگرایی میگذراند. گروهی می گویند بعید بود تا زمانی که پوتین قدرت دارد، او آزاد شود. اما به باور تحلیلگران حبسش ظاهرا کافی نبود. به گفته سازمان زندان روسیه، ناوالنی پس از یک پیاده روی کوتاه در حیاط زندان افتاد و از هوش رفت و بلافاصله پس از آن جان باخت. جزئیات مرگ او هنوز مشخص نشده، اما جو بایدن، رئیسجمهور ایالات متحده در کنفرانس خبری روز جمعه، مدعی شد "پوتین مسئول است."
گام تازه پوتین برای بقا
به نوشته فارن افرز، تصمیم پوتین برای کشتن ناوالنی، هر چقدر هم گستاخانه باشد، غافلگیرکننده نیست. برای رئیس جمهور روسیه، ساکت کردن ناوالنی یک بار برای همیشه منطقی است، حتی اگر پزشکان متخصص کرملین تلاش کنند آن را انکار کنند. به هر حال، ناوالنی استاد رسانه های اجتماعی بود و غالبا می توانست کرملین را در بازی اطلاعاتی خود شکست دهد، سوء استفاده های وحشتناک و بدرفتاری های رژیم در مسکو را افشا و آنها را برای میلیون ها نفر از طریق یوتیوب و دیگر پلتفرم ها پخش کند. دولت هر کاری که می توانست برای ساکت کردن او انجام داد. در دسامبر 2020، ناوالنی توانست از قاتلان احتمالی خود که به طرز شرم آوری برای مسموم کردن او را در پرواز از تومسک در سیبری به مسکو تلاش می کردند، اعتراف بگیرد.
خطرناکتر از آن، محبوبیت خارقالعاده ناوالنی بود. بر خلاف هر چهره مخالف روسی از زمان روی کار آمدن پوتین یعنی تقریبا ربع قرن پیش، ناوالنی توانست طرفدارانی داشته باشد که بسیار قوی تر از نخبگان شهری روسیه بودند. او با مردم از هر گوشه ای از کشور، از جمله کارگران و مهندسان فناوری اطلاعات و همچنین لیبرال ها و متخصصان تماس داشت. طرفداران او اغلب در داخل و خارج از کشور به همان اندازه پرشور بودند. او به خوبی توانسته بود جوانان روس را تشویق کند.برای جامعه روسیه، گیج، افسرده، ناوالنی چهره ای متحد کننده قلمداد می شد. اگرچه مقامات روسی او را از طریق حبس منزوی کردند اما او تا لحظه مرگش در مسیر خودساخته اش قرار داشت. مرگ ناوالنی نشان از گام تازه پوتین برای ماندن در قدرت است. اما چالشی جدی برای اپوزیسیون روسیه ایجاد می کند، که اکنون باید دریابند که چگونه وحدتی را که او ایجاد کرده حفظ کند و جنبشی را که پشت سر گذاشته است تصرف.
میراث ناوالنی
ناوالنی و لژیون رو به رشد حامیانش راهی جدی برای غلبه بر موانع سیاسی پیدا کردند که اپوزیسیون لیبرال روسیه مدتها آن را غیرقابل عبور میدانست. از دهه 1990، لیبرال های روس ظاهرا توسط این واقعیت مورد نفرین قرار گرفته بودند که تنها در بزرگترین شهرهای روسیه - مکان هایی مانند مسکو و سن پترزبورگ - می توان صدای آنها برای اصلاحات دموکراتیک را واقعا شنید. تنها در این محیطهای شهری، جمعیتهای لیبرال وجود داشتند که به ایجاد نهادهای لیبرال و کنترلها و تعادلهای دموکراتیک اهمیت میدادند. بقیه کشور نمیدانستند که دموکراسی چیست.پوتین، مانند هر رهبر مستبد در مسکو، از تزارها تا استالین، مدتهاست که این شکاف را ترویج کرده است. همانطور که کرملین پوتین به تصویر کشید، "روسیه واقعی" - کشوری فراتر از شهرهای بزرگ، آزادی های غربی را درک نمی کرد.
برای روسهای معمولی، لیبرالیسم به معنای هرج و مرج بود، بنابراین خیلی زود بود که به آنها حقوقی به سبک غربی بدهیم. لیبرال ها با کشور خودشان ارتباط نداشتند. بارها و بارها، از روایت رسمی - و پیروان نسبتا اندک اصلاح طلبان لیبرال - به عنوان شاهدی بر عدم آمادگی روس ها برای دموکراسی استفاده شد. بدین ترتیب استراتژی پوتین برای «دموکراسی مدیریت شده» کلید خورد. تنها یک مرد قدرتمند در راس کشور قادر به انجام اصلاحات بود.به نظر می رسید تا حدودی تجربه واقعی روسیه از اواخر سال های کمونیستی تا دهه 2010 از داستان کرملین حمایت می کند. برای مثال، در طول سال های پرسترویکا در دهه 1980، جنبش دموکراسی عمدتا در شهرهای بزرگ متمرکز بود. هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی سرانجام فروپاشید، تنها حزب دموکراتیک یابلوکو موفق به ایجاد شبکه گسترده تری در سایر نقاط روسیه شد. اما حتی یابلوکو هم نتوانست بیش از 20 درصد آرا را در اوج خود در دهه 1990 به خود اختصاص دهد. پس از روی کار آمدن پوتین، فعالیتهای دموکراتیک منطقهای به سرعت کاهش یافت، به نظر میرسد لیبرالهای روسیه که در شهرهای بزرگ منزوی شدهاند، با نیازها و منافع بقیه کشور پهناور ارتباطی ندارند.
برگ برنده منتقد پوتین
ناوالنی اولین چهره مخالفی بود که توانست این روایت را بشکند. ناوالنی با ترکیب مهارتهای خود در استفاده از رسانههای اجتماعی و مهارتش در کشف شواهد دقیق و درک طبیعی از موضوعاتی که روسهای معمولی به آن اهمیت میدادند، توانست به رژیم پوتین حمله کند. واکنش به مستند یوتیوب 2017، «او را دیمون صدا نکن» را در نظر بگیرید، همان مستندی که با جزئیات دقیق فساد گسترده نخست وزیر روسیه و همکار نزدیک پوتین، دیمیتری مدودف را افشا کرد. این فیلم ویروسی به ناوالنی کمک کرد تا اعتراضات را در حدود 100 شهر و شهرستان در سراسر روسیه سازماندهی کند. شبکه ملی حامیان ناوالنی، که برای هیچ چهره مخالف دیگری شناخته شده نبود، به او اجازه داد تا خودپسندی کرملین را به چالش بکشد.اما قدرت ناوالنی بسیار فراتر از پیام ملی او بود. در سال 2015، پس از الحاق کریمه به روسیه، اجماع فزاینده ای وجود داشت که تبلیغات پوتین تا حد زیادی بر روی جوانان روسیه که برای به یاد آوردن اصلاحات زودگذر و پرآشوب دموکراتیک دهه 1990 بسیار جوان بودند و هرگز دموکراسی را نمی شناختند، موفق بود. در خلال سالها تلقین و حکومت از بالا به پایین، فرض بر این بود که کرملین پوتین این نسل در حال رشد را به کلی از سیاست خارج کرده است.
سازمان ناوالنی، FBK یا بنیاد مبارزه با فساد، این افسانه را به چالش کشید.انبوهی از نوجوانان به تظاهرات تحت رهبری ناوالنی پیوستند و به یکی از نیروهای اصلی آن تبدیل شدند. در سال 2017، عکسی از یک افسر پلیس روسی که سعی داشت دو پسر جوان را از تیر چراغ برق در میدان پوشکین در مرکز مسکو پایین بکشد، به نمادی برای حامیان ناوالنی در سراسر کشور تبدیل شد. بنابراین، ناوالنی نه تنها توانست برای اولین بار در تاریخ روسیه پس از شوروی، یک سازمان سیاسی اپوزیسیون ملی بسازد - سازمانی که حضور منطقهای وسیعی داشت و برای لایههای مختلف جامعه روسیه جذاب بود. او همچنین جوانان روسیه را به شیوههایی مجذوب کرد که کرملین نمیتوانست، بنابراین تهدیدی واقعی برای دوام درازمدت رژیم محسوب میشود.
شاید مهمترین عنصر در حضور متحد ناوالنی، رسانههای اجتماعی بود که سازمان او به طور مداوم از آن بهرهبرداری میکرد - حتی پس از دستگیری او در سال 2021. تیم ناوالنی ثابت کرد که به طرز شگفتآوری در غلبه بر چالشهای تکنولوژیک برای فعالیتهای سیاسی در روسیه پوتین ماهر است. حضور غیرقابل توقف ناوالنی در رسانه های اجتماعی به ویژه پس از تهاجم روسیه به اوکراین در سال 2022 اهمیت پیدا کرد، زمانی که کرملین اقداماتی را برای خاموش کردن یا تبعید همه نیروهای مخالف انجام داد.دستگیریهای گسترده توسط مقامات روسی در آغاز جنگ روشن کرد که هرگونه فعالیت سیاسی مخالفان در این کشور غیرممکن خواهد بود. با این حال، در همان زمان، روزنامهنگاران روسی که به تبعید رفته بودند، علیرغم سانسور آنلاین، به تعامل با روسها در این کشور ادامه دادند.
خانه واقعی مخالفان روس
با شروع جنگ، فعالان مخالف در تبعید بسیاری از استراتژی های سازمان ناوالنی را کشف و اتخاذ کردند. به زودی، به دنبال استفاده موفقیت آمیز تیم ناوالنی از این پلتفرم ها، ، همه گروه های مخالف روسیه به یوتیوب و تلگرام منتقل شدند. به زودی، این پلتفرمها به خانه واقعی مخالفان روسیه تبدیل شدند، مانند ناوالنی، که با تفسیر، تحقیقات و پوشش خبری روزانه به روسها هم در این کشور و هم در دیاسپورای وسیع آن خدمت می کرد، اکنون رسانههای رسمی روسیه از دسترس خارج شده بود.حتی پس از دستگیری، نام ناوالنی همچنان در قلب دستور کار مخالفان قرار داشت، هم به این دلیل که او شناخته شده ترین چهره بود، و هم به این دلیل که او از حمایت یکپارچه، هم در داخل و هم در خارج برخوردار بود. در واقع، بسیاری از حامیان او با تصمیم او برای بازگشت به روسیه در سال 2021 مخالف بودند، زیرا درک می کردند که او در حال بازگشت به زندان است. آنها به یک رهبر برای گوش دادن نیاز داشتند. اما ناوالنی حتی از زندان هم راهی برای برقراری ارتباط با آنها پیدا کرد.
مرگ ناوالنی نقطه اوج سال ها تلاش دولت روسیه برای از بین بردن همه منابع مخالف است. برای بیش از دو دهه، پوتین ترور سیاسی را به بخشی اساسی از ابزار کرملین تبدیل کرده است. این روشی است که او علیه افراد منتقد مانند آنا پولیتکوفسکایا، روزنامهنگار و الکساندر لیتویننکو افشاگر بدان متوسل شده است. با این حال بعید است نیروهایی که ناوالنی بسیج کرده از بین بروند. مرگ او ضربه هولناکی به روس های ضد پوتین وارد کرد. یافتن جانشینی که بتواند اپوزیسیون را به همان شیوه متحد کند، بسیار سخت خواهد بود، اما او سازمان و حامیانش را به میراث گذاشته و این مهم است. این افراد به جایی نمی روند و ممکن است تعداد آنها بیشتر از همیشه باشد.