ورود پوتین به مرحله تازه جنگ با نخبگان روس!
به گزارش اقتصادنیوز، رئیس جمهور روسیه در جبهه داخلی پیشروی می کند. 16 فوریه پوتین سرانجام از شر الکسی ناوالنی، رهبر مخالفان که در زندانی در قطب شمال حبس بود، خلاص شد. به مادر ناوالنی گفته شد که دلیل مرگ او "سندرم مرگ ناگهانی" بوده است. بسیاری دیگر از دشمنان پوتین به دلایل غیرشفاف پزشکی مشابهی تسلیم شده اند. دو جبهه به هم متصل هستند. جنگ پوتین در اوکراین و نبرد او در داخل برای بقا.
سایه سنگین مرگ ناوالنی بر روسیه
استفان کاوینگتون، کارشناس کهنه کار روسیه که در 30 سال گذشته به فرماندهان عالی متحدان ناتو در اروپا مشاوره می داده، نلاش های پوتین را نوعی انقلاب می نامد - تلاشی برای تغییر شرایطی که نظم اجتماعی و سیاسی بر اساس آن بنا شده است. او ریشههای چنین فعل و انفعال هایی را به سال 2007 برمیگرداند، زمانی که پوتین به این نتیجه رسید که تغییر در داخل روسیه قدرت او را تضعیف میکند. پوتین که تمایلی به ادغام با غرب ندارد و قادر به رقابت اقتصادی با این گروه از بازیگران نیست، کشورش را در مسیر تقابل قرار داد. کاوینگتون در سال 2015 نوشت: «انتخاب پوتین منعکس کننده این دیدگاه است که روسیه تنها با تغییر جهان پیرامون روسیه و مهمتر از همه، با تغییر سیستم امنیتی اروپا میتواند به عدم توانایی رقابت خود رسیدگی کند»
اکونومیست، پوتین از قدرت نظامی ناتو نمی ترسید، بلکه اصولی بود که در سال 1949 برای دفاع از آن تنظیم شد: «آزادی، میراث مشترک و تمدن مردمانشان که بر اساس اصول دموکراسی، آزادی فردی و حاکمیت قانون بنا شده است». آنها تهدیدی برای او بودند. او در دسامبر 2022 گفت: "ما می بینیم که دکترین حقوق بشر برای از بین بردن حاکمیت دولت ها، برای توجیه سلطه سیاسی، مالی، اقتصادی و ایدئولوژیک غرب استفاده می شود." در داخل روسیه، نه تنها به دلیل حملات هواپیماهای بدون سرنشین یا گلوله باران شهر بلگورود توسط نیروهای اوکراینی، بلکه در حملات مستقیم، پوتین به مردم خود آسیب رسانده است. قتل ناوالنی ضربه ای است که بر قلب و ذهن کشور وارد شده است. تعداد پرونده های خیانت در هر سال از زمان شروع جنگ ده برابر شده است. رژیم در حالی که مخالفانش در زندان می پوسند، مرده یا تبعید شده اند، اکنون حتی علیه کسانی که با خود دوست هستند نیز مخالفت می کند.
جنگ پوتین با نخبگان روس
جنگ داخلی جوانان و جهان وطنان در شهرهای بزرگ روسیه به راه افتاده است. هرگونه انتقاد جرم انگاری شده است. کشیشی که به جای پیروزی موعظه صلح می کنند از کلیسا اخراج شده. کودکان چهار ساله برای انجام "بازی های میهنی" لباس های نظامی می پوشند. برای مدارس کتاب های درسی تجویز شده که اعلام می کند روسیه همیشه در حال جنگ با غرب بوده است. مالکیت خصوصی نیز نقض شده است. ده ها شرکت خصوصی بدون پرداخت غرامت ملی شده اند. ابتدا این دارایی های خارجی بود که پوتین به دنبال به دست آوردنشان بود. اکنون تاجران روسی هستند که به آنها گفته شده که دارایی هایی را که به طور قانونی در دهه 1990 خریداری کرده اند، بازگردانند. در 14 فوریه پوتین قانونی را امضا کرد که اجازه مصادره اموال و داراییهای افرادی را که به دلیل بی اعتبار کردن ارتش روسیه یا انتشار «جعلهای جعلی» محکوم شدهاند، میدهد.
همه اینها باعث رنجش می شود. اعتراضات عمومی به طرز وحشیانهای سرکوب میشوند، اما نارضایتی به اشکال و مکانهای مختلف بروز میکند. با اطلاع از قتل ناوالنی، هزاران نفر به خیابان ها ریختند. در خارج از روسیه، یولیا ناوالنایا، همسیر ناوالنی، وعده داده که به مبارزات انتخاباتی خود ادامه دهد.جنبش ضد جنگ به رهبری همسران، خواهران و مادران سربازان نیز شنیدنیتر شده است. هر آخر هفته آنها با روسری های سفید حاضر می شوند تا بر مزار سربازان ناشناس در شهرهای سراسر روسیه گل بگذارند. کرملین مراقب بوده که با دستگیری یا حمله به آنها اعتراضات گستردهتری ایجاد نکند، بنابراین خبرنگارانی را که در مورد آنها گزارش میدهند مورد آزار و اذیت قرار داده است. نظرسنجیها نشان میدهد که اراده مردم برای فداکاری برای جنگ در پایینترین حد خود از زمان آغاز «عملیات نظامی ویژه پوتین» است. هیچکدام از اینها به این معنی نیست که یک جنبش اعتراضی در حال شکل گیری است، اما داده های نظرسنجی نشان می دهد که حمایت از جنگ به آرامی در حال کاهش است.
چرا پوتین عقب نشینی نمی کند؟
کریل روگوف، تحلیلگر سیاسی، استدلال می کند که دلیل دیگری وجود دارد که چرا اکثریت سکوت می کنند. چرایی اش بازمی گردد به ناتوانی در درک اینکه چگونه روسیه ممکن است نیروهای خود را بدون فروپاشی کل نظم اجتماعی از اوکراین خارج کند. آنچه مردم آرزوی آن را دارند بازگشت به حالت عادی است، نه انقلاب. این ولع، محبوبیت ناگهانی بوریس نادژدین، سیاستمدار کهنه کار با گرایش لیبرال را تبیین می کند. توانایی پوتین برای نظامی کردن اقتصاد روسیه با حفظ استانداردهای زندگی محدود است. الکساندرا پروکوپنکو از مرکز کارنگی روسیه اوراسیا، یک اندیشکده مستقر در برلین، در فارن افرز استدلال کرد که پوتین با " سه راه غیرممکن" روبرو است: تامین مالی جنگ، حفظ استانداردهای زندگی و رام کردن تورم. دو هدف اول مستلزم مخارج بالاتری است که باعث افزایش تورم و تضعیف ثبات اقتصادی می شود. پروکوپنکو استدلال می کند که آسیب وارد شده به اقتصاد بدون پایان جنگ و لغو تحریم های غرب قابل ترمیم نیست.با این حال، پوتین نمی تواند این کار را انجام دهد، زیرا رژیم او اکنون فقط در شرایط جنگی می تواند وجود داشته باشد. برای او امنتر است که سرکوبهای بیشتری را بر مردمش تحمیل کند تا جنگ را متوقف نماید. او اولین حاکمی نیست که در این وضعیت قرار گرفته است.در این میان صرفا شکاف بین میلیتاریسم پوتین و آرزوی مردم برای بازگشت به زندگی معمولی افزایش خواهد یافت.
پوتین که زیر طاق های قرون وسطایی قلعه کرملین خود نشسته است، جهان را متفاوت می بیند. از نظر او هزینه بالای این جنگ، مقیاس تلاش او را توجیه می کند. همانطور که مصاحبه اخیرش با مجری سابق فاکس نیوز تاکر کارلسون به وضوح نشان داد، او در میان شاهزادگان و تزارهای باستانی روسیه زندگی می کند، تلاش های خود را در قرن ها می سنجد و آن را یک ماموریت تاریخی نه تنها برای بازگرداندن امپراتوری از دست رفته خود، بلکه برای سرنگونی نظم اجتماعی می داند. که پس از جنگ جهانی دوم در غرب ظهور کرد و پس از سقوط دیوار برلین به سمت شرق گسترش یافت. او می خواهد همان حس اراده فردی را که ناوالنی تجسم کرده بود، شکست دهد. پس متوقف نخواهد شد.