انتقاد تند عباس عبدی از ایجاد تقابل میان فرهنگ ملی و فرهنگ دینی/ با ساخت مسجد توسط دولت، نمازگزار زیاد نمیشود
به گزارش اقتصادنیوز عباس عبدی در روزنامه اعتماد نوشت: گرچه مطالعات اجتماعی و نیز آخرین پیمایش ارزشها و نگرشهای ایرانیان که بخشهایی از آن به طور غیررسمی منتشر شده؛ ابعاد تحولات فرهنگی به ویژه رویگردانی نسبی از مذهب را نشان میدهند ولی در هفتههای اخیر نمودهای عینی این تحول در دو وجه اثباتی و سلبی به نحو بارزی برجسته شد.
در وجه اثباتی پررنگتر شدن مراسم نوروز و گرامی داشتن ارزشها و مراسم ملی و سنتی تاریخی است که بهرغم محدودیتهای فراوان در ابعاد گستردهای در فارس، کردستان، ایلام، تهران و سایر مناطق کشور که زمینه داشت، دیده شد. وجه سلبی آن نیز علیه ارزشهای رسمی و دینی از طریق بیتوجهی عامدانه و آگاهانه به تقارن ماه رمضان با عید، ازجمله روزهخواری بود که صدای بسیاری از اصولگرایان را در آورد.
البته بروز این بیتوجهی از جهاتی باید مورد استقبال حکومت قرار بگیرد، چون واقعیت جامعه را نشان میدهد و نباید آن را محکوم یا خفه کرد. این تهدید نیست، بلکه فرصتی برای شناخت واقعیت ناخوشایند ساختار رسمی است که در ژرفای جامعه میگذرد.
در سوی مقابل شاهد پاتک سختافزاری از سوی طرفداران وضع موجود بودیم. یکی راه انداختن برنامه استادیوم آزادی و دادن افطاری و دیگری کیک جشن تولد برای امام حسن(ع) به طول ۲۰۰ متر در بلوار کشاورز و یکی هم سفره افطاری ۲۷۰ متری روی پل طبیعت. همچنین اعلام و اقدام عملی برای ساخت یک مسجد در پارک قیطریه تهران در کنار محله مذهبی چیذر که چند مسجد و حسینیه بزرگ و حتی امامزاده دارد و بالاخره ماجرای عجیب بستن پارکها و گردشگاهها در ۱۳ فروردین است.
وجه مشترک این واکنشها تکیه بر عنصر سختافزاری پول و قدرت است. روشن است که مسجد دولتی جذابیتی ندارد، چون مسجد باید بانی مردمی داشته باشد هر جا نمازگزار باشد مسجد هم ساخته میشود البته شهرداریها هم میتوانند و باید هم کمک کنند.
مسجد دولتساز بدون توجه به نیازهای مردم، فوری متروکه میشود، چون از بطن مومنین زاییده نشده است. باید نمازگزار و پیشنماز و مُکبِّر آن را هم دولت تامین و استخدام کند.
در این میان برخیها معترضند که شهرداری برای ساخت این مسجد میخواهد چند ده درخت را قطع کند یا روی تپههای باستانی میخواهند بسازند. شهرداری هم میگوید اینها نهال هستند! شاید منتقدان توجه ندارند که اهداف دیگری در کار است و اگر صدها «نهال صدساله» یا آثار باستانی هم آنجا باشد از ریشه در میآوردند و خراب میکنند. حتی اگر تردیدی نباشد که به علت نبود نمازگزار کافی نیازی به این مسجد نیست.
در رژیم گذشته ساخت مسجد بازتابی از خواست و رفتار عمومی بود هزینه آن را مردم تامین میکردند مثل منابع مالی حوزهها، ولی اکنون با اراده شهرداری و دولت میسازند تا بلکه نمادهای دینی زیادتر شود غافل از اینکه چنین سیاستی موجب افزایش شکاف میان «بود» و «نمود» دین شده و درنهایت موجب تضعیف دین میشود. مومن و نمازگزار نیازمند مسجد نیست و حتی با مسجد تعریف نمیشود این مسجد است که بدون نمازگزار تبدیل به آهن و آجر و شیشه و درنهایت مخروبه میشود.
این رویکردهای تقابلی از سوی اجزای ساختار رسمی و با اتکا به سختافزار مادی قدرت سیاسی و پول، علیه قدرتنمایی نرمافزاری فرهنگی منتقدان وضع موجود، هیچ پیامی جز خالی بودن دست ندارد و پیشاپیش به منزله اعلام شکست است.