هشدار تند جمهوری اسلامی: سیاستمداران در حال تهی کردن جامعه از اخلاق هستند!
جواب این سؤال که برای مدیریت کشور، اخلاق لازم است یا کارشناس بودن؟ اینست که هردو لازمند. یک معلم اخلاق میتواند جامعه را بر مبنای رفتارهای سالم به سوی هنجارمند شدن به پیش ببرد ولی نمیتواند به اقتصاد و صنعت و سیاست سروسامان بدهد.
به گزارش اقتصادنیوز روزنامه دنیای اقتصاد نوشت: یک کارشناس هم اگر اخلاقمدار نباشد فقط میتواند به پیشرفت تکبُعدی جامعه کمک کند در حالی که آن جامعه از نظر رفتاری ممکن است دچار مشکلات زیادی باشد. اخلاق و کارشناسی اگر کنار هم قرار بگیرند، همدیگر را کامل میکنند و جامعه را در هردو بُعد مادی و معنوی به پیش میبرند.
مظهر اخلاق در تعاملات اجتماعی، صداقت است. کارشناسان رشتههای مختلف و افراد کاربلد اگر در جوهر وجودی خود صداقت اندوخته باشند، موفقترین کارگزاران برای رشد و تعالی کشور خواهند بود. روی دیگر این سکه، بازیگری سیاسی است. وقتی صداقت نباشد، بازیگری سیاسی جایش را میگیرد و عرصه مدیریت کشور را آلوده میکند و کارشناسی و کاربلد بودن را نیز از خاصیت میاندازد. به همین دلیل نباید تردید کرد که میان اخلاق و کارشناسی، در عین حال که این دو لازم و ملزوم همدیگرند، اخلاق برای مدیریت جامعه اولویت دارد.
وقتی جامعه اخلاقمدار باشد، کارشناسان بر مبنای تعهد اخلاقی به وظایف خود عمل میکنند و هرگز برای کشور و برای هیچیک از مردم کم نمیگذارند، ولی اگر اخلاق نباشد، خطر بزرگی جامعه را تهدید میکند. مردم اگر در کارگزاران صداقت نبینند، اعتمادشان را از دست میدهند و با از دست رفتن اعتماد همه چیز از دست میرود.
در این زمینه، فرازی از سخنان شهید مظلوم آیتالله بهشتی که هم در مدیریت و هم در اخلاق، نمونه روزگار خود بود، میتواند راهگشا باشد. او میگفت:
«خطر در آنجاست که این مردم به جای اینکه در محیط برخوردهای صادقانه قرار بگیرند، در محیط بازیهای سیاسی قرار بگیرند. بنده بازیهای سیاسی را بزرگترین خطر برای این انقلاب میدانم. اگر این مردم دیدند روزنامههای ما عرصه تاخت و تاز بازیگران سیاسی است، بازیگران قلم، محافل ما عرصه بازیگران سیاسی است، بازیگران سخن، مقامات و ادارات و مؤسسات ما جای بازیگران سیاسی است، بازیگران قدرت، اگر این شد، بنده معتقدم آن وقت مردم ناامید و مأیوس میشوند. همه مردمی که به این انقلاب اعتقاد دارند باید تلاش کنند چنین جوی در این جامعه به وجود نیاید و اگر هم یک ذرهای به وجود آمده از بین برود».
این هشدار را شهید مظلوم آیتالله بهشتی در تاریخ اول خرداد 1360 در مناظره تلویزیونی با دبیرکل حزب توده و تعدادی از سران احزاب و گروههای مارکسیست داد. یعنی ایشان، فقط دو سال و سه ماه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و زمانی که خود در رأس قوه قضائیه نظام جمهوری اسلامی قرار داشت با چنین صراحتی خطر عدم صداقت در این نظام را گوشزد کرد با این تأکید که اگر با این پدیده خطرناک مبارزه نشود و از ادامه پیدا کردن آن قاطعانه جلوگیری نشود، مردم ناامید میشوند و انقلاب اسلامی پشتوانه مردمی خود را از دست خواهد داد.
شوربختانه این هشدار جدی گرفته نشد و خطر ناامیدی در اثر بازیهای سیاسی در عرصههای مختلف بقدری گسترش یافت که به بیاعتمادی مردم نسبت به مسئولین منجر شد. ما امروز متأسفانه شاهد حضور پررنگ بازیگران سیاسی در عرصه قلم، سخن و قدرت هستیم، بازیگرانی که با تصمیمسازیهای خود سرنوشت کشور را رقم میزنند.
بزرگترین ضربهای که این بازیگران به کشور و ملت و انقلاب میزنند اینست که جامعه را از اخلاق تهی میکنند و سیاستبازی را به جای اخلاق مینشانند. همین روزها اگر به عرصه قلم و عرصه سخن سری بزنید خواهید دید وابستگان به هر جناح سیاسی تمام سخنان و اقدامات افراد جناح خود را مثبت میدانند و میستایند و تمام سخنان و اقدامات افراد جناح مقابل را منفی میدانند و علیه آنها قلمفرسائی میکنند و سخن میگویند. این عدم صداقت و بداخلاقی سیاسی به طالبان قدرت فرصت میدهد در عرصه قدرتطلبی مشغول جنگ شوند و برای پیروز شدن در جنگ قدرت، تمام معیارهای اخلاقی را زیر پا بگذارند. این روزها عدهای در ظاهر سخن از ضرورت وحدت و همکاری با دولت جدید به میان میآورند ولی اطلاع داریم که همانها در حال تیز کردن شمشیرهای کینه برای بریدن شریانهای حیاتی دولتی هستند که هنوز وارد عمل نشده تا معلوم شود با او باید با شمشیر مواجه شد یا با آغوش باز و بازوهای ستبر همراهی و همکاری. عدهای هم با سهمخواهی ناشی از تشنگی قدرت مرتکب همین برخورد خلاف اخلاق میشوند و نتیجه اینست که جامعه ما اکنون دچار غربت اخلاق است.