روزشمار چین و روسیه برای بازگشت ترامپ

کدخبر: ۶۸۱۳۰۳
هر چه به زمان برگزاری انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نزدیک‌تر می‌شویم، بر تب و تاب انتخاباتی افزوده می‌شود و بازار نظرسنجی‌ها نیز داغ‌تر از گذشته جریان دارد.
روزشمار چین و روسیه برای بازگشت ترامپ

به گزارش اقتصادنیوز روزنامه فرهیختگان نوشت: اگر چه بر اساس این نظرسنجی‌ها رقابت میان دو نامزد جمهوری‌خواه و دموکرات بسیار تنگاتنگ و با فاصله بسیار اندکی از یکدیگر دنبال می‌شود، اما برخی برآوردها نیز نشان می‌دهد که با توجه به موقعیت نامزدها در 7 ایالت چرخشی (ایالت‌هایی که نتایج انتخابات آنها در ادوار مختلف یکسان نبوده و پیروزی میان دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان دست به دست می‌شود)، احتمال پیروزی ترامپ بر هریس بیش از پیش تقویت شده است.

در چنین شرایطی به نظر می‌رسد در روزهای اخیر بر روی سیاست‌ها و برنامه‌های ترامپ در عرصه‌های مختلف و پیامدهای پیروزی وی بر سطوح مختلف ملی و بین‌المللی تمرکز بیشتری انجام گرفته است. در این راستا روزنامه نیویورک‌تایمز تحلیلی را در زمینه ‌دکترین سیاست خارجی‌ ترامپ به قلم ‌دیوید لئونهارت‌ منتشر کرده که اگر‌چه کوتاه و موجز است، اما در‌مورد رویکردهای آینده سیاست خارجی ایالات متحده در صورت پیروزی ترامپ، نکات برجسته فراوانی دارد.

   دکترین سیاست خارجی ترامپ

‌دیوید لئونهارت‌ تحلیل خود از سیاست خارجی ترامپ را با یک مقوله کلیدی آغاز می‌کند، اینکه از ترامپ اغلب به عنوان یک انزوا‌گرا یاد می‌کنند و البته به نظر او رگه‌هایی از واقعیت در این برچسب وجود دارد؛ ترامپ شعار «اولویت با آمریکاست» را مورد استفاده قرار می‌دهد، او از کمک‌های نظامی به اوکراین انتقاد می‌کند، او می‌تواند نزدیک‌ترین متحدان آمریکا را دچار سرافکندگی کند.

اما ترامپ یک انزواطلب همه‌جانبه نیست. در زمانی که او رئیس‌جمهور بود به نحوی با جهان تعامل داشت که هم‌اکنون نیز سیاست ایالات متحده در همان مدار قرار دارد. او به جای نادیده گرفتن چین، رویکردی تقابل‌آمیز با این کشور، آن هم بیشتر از هر رئیس‌جمهور دیگری در 50 سال گذشته را در پیش گرفت.

در خاورمیانه او کمپین  ‌فشار حداکثری‌ را علیه ایران اعمال کرد و دستور ترور یک ژنرال ارشد [شهید سلیمانی] را صادر کرد. او همچنین پس از استفاده از تسلیحات شیمیایی علیه مردم سوریه [بنابر ادعاهای منابع غربی]، به سوریه موشک شلیک کرد. بدون شک یک انزواطلب محض چنین اقداماتی را انجام نمی‌دهد.

‌دیوید لئونهارت‌ پس از ارائه این توضیحات در‌مورد الگوی انزواگرایی نامزد انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، دو سوال مهم را مطرح می‌کند؛ اول اینکه انزواگرایی ترامپ در چه حد است؟‌ و سوال دوم اینکه آیا او واقعا همان‌طور که ادعا می‌کند، شایسته این اعتبار خواهد بود که بگوییم جنگ‌های بزرگی در زمانش به وقوع نپیوسته است؟

   اوکراین و ایران در دو سر طیف انزواگرایی ترامپ 

تحلیلگر نیویورک‌تایمز در ادامه بحث می‌کوشد تا رویکرد انزواگرایانه بین‌المللی ترامپ را در چهارچوب یک طیف مبتنی بر شدت و حدت انزواگرایی مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. بر مبنای چنین دسته‌بندی‌ای لئونهارت اوکراین را در یک سر طیف قرار می‌دهد، سمتی که بیش از همه  تحت‌تأثیر انزواگرایی ترامپ قرار خواهد گرفت. در واقع اوکراین در انتهایی‌ترین نقطه انزواطلبی جای می‌گیرد؛ در جایی که ترامپ خواستار قطع کمک‌های نظامی ایالات متحده به این کشور شده است. بدون شک چنین اقدامی می‌تواند اوکراین را وادار به پذیرش یک توافق صلح نامطلوب کند. برای بسیاری از سیاستمداران در هر دو حزب، این احتمال عمیقا نگران‌کننده است؛ چرا‌که می‌تواند به مثابه پاداشی برای تهاجم ولادیمیر پوتین در نظر گرفته شود و روسیه را قادر سازد تا خاک اوکراین را به خود ملحق کند. در عین حال این امر مشوّقی برای جنگ‌های آینده هم خواهد بود. با این اوصاف ترامپ معتقد است که آمریکایی‌ها نباید برای اتفاقاتی که در دور‌دست رخ می‌دهد، اهمیت زیادی قائل شوند.        

اما گرایش‌های انزواگرایانه‌ای در رویکرد ترامپ نسبت به متحدان ایالات متحده همچون ژاپن و کشورهای اروپایی نیز وجود دارد که البته با ظرافت‌هایی توأم شده است. او در زمان ریاست‌جمهوری خود این متحدان را برای افزایش هزینه‌های نظامی تحت فشار قرار داد که البته برخی هم چنین اقدامی را انجام دادند. شما می‌توانید این رویکرد را در حوزه انزواگرایانه در نظر بگیرید؛ چرا‌که ایالات متحده را قادر می‌سازد تا خود را کمتر درگیر مسائل کند. در عین حال این رویکرد اتحاد بین‌المللی به رهبری آمریکا را نیز تقویت خواهد کرد. پرداخت هزینه بیشتر از جانب این متحدان، خواست مداخله‌گرایان نیز است.

اما ‌چین‌ ممکن است گیج‌کننده‌ترین بخش نگرش بین‌المللی ترامپ محسوب شود. در زمینه سیاست اقتصادی، وی رویکرد ایالات متحده را تهاجمی‌تر کرد و رئیس‌جمهور بایدن هم این موضع را تداوم بخشید. اما در‌مورد امنیت ملی و حقوق بشر، گرایش ترامپ به سمت انزواگرایی است. او در‌مورد هنگ‌کنگ پیشنهاد داده است که چین می‌تواند هر کاری که می‌خواهد انجام دهد و تایوان را هم به دلیل اینکه پول بیشتری به ایالات متحده نداده، مورد انتقاد قرار داده است. ترامپ از زمان ترک ریاست جمهوری، موضعش را در رابطه با تیک‌تاک تغییر داده است، چنان‌که به نظر می‌رسد اکنون با مالکیت چینی‌ها بر یکی از بزرگترین شبکه‌های اجتماعی مشکل چندانی ندارد. این الگو ممکن است توضیح دهد که چرا این باور شکل گرفته است که مقامات چینی به دنبال پیروزی ترامپند.

در نهایت ‌لئونهارت‌ بر این نظر است که خاورمیانه و به خصوص ایران، همان منطقه‌ای خواهد بود که ترامپ کمترین گرایش‌های انزواگرایانه را در آن به نمایش می‌گذارد و البته رهبران ایران نیز به وضوح علیه ترامپ‌اند. ‌جاناتان سوان، خبرنگار تایمز که مبارزات انتخاباتی ترامپ را پوشش می‌دهد، به لئونهارت می‌گوید: «ایران استثنای بزرگ در سیاست خارجی عمدتا ضد‌مداخله‌گرایانه ترامپ است و او در حال حاضر حتی نسبت به دوران ریاست‌جمهوری‌اش هم احساسات شدیدتری در قبال ایران دارد.» جاناتان می‌گوید اگر ترامپ پیروز شود ممکن است تحریم‌های جدیدی اعمال کند و یا حتی برنامه‌های هسته‌ای ایران را مورد تهاجم قرار دهد.

تحلیلگر نیویورک‌تایمز این را هم اضافه می‌کند که بنابر نظر یکی از همکارانش به نام ‌مگی هابرمن‌، ترامپ نگرانی کمی نسبت به غزه و یا فلسطینی‌هایی که در آنجا رنج می‌کشند، نشان داده است.

لئونهارت بحث دکترین انزواگرایی ترامپ را با اشاره به یک نکته مهم و اساسی دیگر خاتمه می‌دهد؛ یکی از مسائلی که همه این مباحث را در کنار یکدیگر قرار می‌دهد این است که ترامپ ترجیح می‌دهد تا به جای تعامل از طریق معاملات تجاری چند‌جانبه یا گروه‌های بین‌المللی همچون ناتو، با کشورها به صورت انفرادی و تک‌تک معامله کند. جاناتان در این رابطه می‌گوید: «او تصور می‌کند که مذاکره در چهارچوب چنین گروه‌های بزرگی، اهرم قدرت آمریکا را تضعیف می‌کند. او همه مؤسسات بزرگ بین‌المللی را کلاهبردارانی می‌بیند که برای خالی کردن خزانه آمریکا طراحی شده‌اند.»               

   رئیس‌جمهور بدون جنگ؟ 

سوال مهم دیگر ستون‌نویس نیویورک‌تایمز در مورد این ادعای ترامپ است که در دوران ریاست جمهوری او شاهد وقوع جنگ عمده‌ای در جهان نبوده‌ایم. ‌لئونهارت‌ می‌پرسد در این رابطه که او گفته است در دورانش جنگی نداشته است، چگونه فکر می‌کنید؟

در اینجا ‌لئونهارت‌ می‌پذیرد که برخلاف بسیاری دیگر از اظهارات ترامپ، این ادعای او مبنایی از واقعیت را در خود جای داده است. ترامپ در دوران ریاست جمهوری‌اش آمریکا را وارد درگیری‌های جدید نکرد و در طی همین دوران هیچ کشور دیگری هم جنگ بزرگی را آغاز نکرد. در مقابل و در دوران ریاست جمهوری بایدن، روسیه به اوکراین و حماس به رژیم صهیونیستی حمله کرد.

بسیاری از دموکرات‌ها استدلال می‌کنند که این الگو بر اساس یک تصادف شکل گرفته است. اما حامیان ترامپ مدعی‌اند که این موضوع از ترکیب قدرت و غیر قابل پیش‌بینی بودن وی سرمنشأ گرفته است. ‌مارک تیسن، ستون‌نویس محافظه‌کار واشنگتن‌پست در این زمینه چنین می‌نویسد: «ترامپ باعث می‌شود دشمنان ما از تشدید تنش بترسند و این خود موجب عقب‌نشینی آنها می‌شود.» خود ترامپ هم به وال استریت ژورنال گفت که کشورهای دیگر از او به عنوان دیوانه می‌ترسند.

لئونهارت‌ باور دارد که شاید حقیقتی در این ایده وجود داشته باشد. غیر قابل پیش‌بینی بودن مزایایی دارد، اما معایبی هم دارد. بر این اساس سیاست خارجی ترامپ تنها غیر قابل پیش‌بینی نبود، بلکه اغلب آشفته بود. حتی دستیاران خودش هم گاهی نمی‌دانستند که او چه می‌خواهد. در عین حال ترامپ منافع شخصی خود و یا افراد نزدیک به خود را بر هر عقیده ایدئولوژیکی ارجحیت می‌دهد. او به شرکت‌هایش مجوز داد تا از دولت‌های خارجی پول قبول کنند. در مسئله تیک‌تاک، او ظاهرا پس از قرار گرفتن در معرض لابی یک سرمایه‌گذار شرکت تیک‌تاک که اتفاقا یک اهدا‌کننده به کمپین جمهوری‌خواهان نیز به شمار می‌آمد، مواضع خود را تغییر داد.

این منفعت‌بینی شخصی یکی از دلایلی است که موجب می‌شود دستیاران سابق ترامپ -از جمله دو وزیر دفاع و یک مشاور امنیت ملی- مناسب بودن او برای فرماندهی کل قوا را خطرناک ارزیابی کنند. ژنرال ‌مارک میلی که در دوران ترامپ ریاست ستاد مشترک ارتش را برعهده داشت، در این رابطه به ‌باب وودوارد‌ گفت: «هیچ‌کس به اندازه دونالد ترامپ برای کشور خطرناک نبوده است. اگر ترامپ دوباره به قدرت برسد، احتمالا سیاست خارجی آمریکا بسیار نامطمئن‌تر از زمانی خواهد بود که هریس پیروز انتخابات شود.» 

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید