فرصت سازی یا فرصت سوزی پوتین-1

پشت پرده شکست‌های دومینووار پوتین؛ چگونه روسیه از قره‌باغ تا شام در باتلاق فرو رفت؟

کدخبر: ۷۰۱۷۱۶
اقتصادنیوز: حمله روسیه به اوکراین فارغ از هزینه‌هایی که به کرملین تحمیل کرده، نتایجی را به دنبال داشته و موجب شده تا غرب در باب رویکردش نسبت به مسکو به چالش کشیده شود. پوتین در بازه زمانی سه ساله که بر جبهه اوکراین متمرکز بود، از قره‌باغ تا شام ناچار به عقب نشینی شد؛ اما از جبهه اوکراین دست نکشید و از همین رو به ادعای ناظران برای تعریف دولت و دولت‌هایی در قلب اروپا خیز برداشته؛ گزاره‌ای که می‌تواند برای قاره سبز پرهزینه باشد.
پشت پرده شکست‌های دومینووار پوتین؛ چگونه روسیه از قره‌باغ تا شام در باتلاق فرو رفت؟

به گزارش اقتصادنیوز، بسیاری از اخبار روزانه مرتبط با اوکراین تصویری مبهم از آینده کی‌یف را ترسیم می‌کند. سربازان روسی به پیشروی خود ادامه می‌دهند و ده‌ها هزار نفر خود را برای تصرف زمین‌های بیشتری در اوکراین قربانی می‌کنند.

رویاهای یک ضدحمله احتمالی اوکراین به واسطه فراخوان‌های غرب و به رسمیت شناختن حاکمیت روسیه بر زمین‌های دزدیده شده، کاملا از میان رفته است. این عبارات بخشی از یادداشت فارین پالسی است که اقتصادنیوز ان را در دو بخش ترجمه کرده که بخش نخست در ادامه آمده است.

از قره باغ تا شام؛ دومینوی شکست های روسیه

در جبهه اقتصادی، روسیه هم شاهد افزایش نرخ بهره و هم تورم فزاینده بوده که رکود و تورمی سمی را رقم زده که احتمال فرار از آن کم است. از نظر نیروی انسانی، ولادیمیر پوتین، رئیس‌جمهور روسیه آنقدر در باب دور جدید بسیج بالقوه ناامید شده که مجبور است به سربازان وظیفه کره شمالی تکیه کند.

در جبهه تاکتیکی، پوتین به اندازه اوایل سال 2022 به فروپاشی اوکراین نزدیک‌تر نیست. او همانطور که مایکل کیماژ، محقق بین‌الملل توصیف کرد، یک "کابوس" برای خود ترسیم کرده و از همین رو تنها گزینه‌های فاجعه‌بار برای حکومت پوتین و هم روسیه به دور از منافع استراتژیک باقی مانده است.

با این حال، بزرگترین نتیجه چرخش فاجعه بار پوتین و شاید بزرگترین ماحصل آن، نادیده گرفته شدن مجموعه فرصت‌ها توسط سیاستگذاران غربی است. به لطف تثبیت تک صدایی پوتین در اوکراین، او مایل است پروژه‌های ژئواستراتژیک دیگر را قربانی کند، علاوه بر این تزار حاضر نیست برای کمک به آنچه قبلاً منافع کلیدی روسیه بود، اندکی عقب نشینی کند.

از همین رو ما شاهد نوع خاصی از دومینوی روسی هستیم؛ نظریه‌ای که منافع روسیه را در جاهای دیگر تضعیف کرده و نشان می‌دهد که چگونه فرافکنی قدرت روسیه ضعیف شده است.

اولین دومینویی که سقوط کرد در سال 2023 رخ داد، زمانی که نیروهای آذربایجان به منطقه جدایی طلب قره‌باغ کوهستانی یورش بردند و ارمنی‌های قومی را به فرار دسته‌جمعی واداشتند. روسیه به جای اینکه ضامن فرضی ثبات باشد –به عنوان شریک امنیتی کلیدی ارمنستان، که ده‌ها سال از قره‌باغ کوهستانی حمایت می‌کرد – در برابر فشار آذربایجان کوتاه آمد.

سربازان روسی به طور کامل منطقه را واگذار کردند و یک پایگاه نظامی را که زمانی نزدیک به 2000 سرباز روسی در آن مستقر بودند، نابود کردند. یک سال بعد، دومینوی دیگری کلید خورد. با برکناری بشار اسد در سوریه، روسیه نه تنها متحد کلیدی منطقه‌ای خود را از دست داد، بلکه ادعایش در باب ضامن امنیتی متحدانش از دهان افتاد. مسکو به‌جای اینکه به‌عنوان یک قدرت بزرگ که می‌تواند رهبران غیرلیبرال را حمایت کند، به‌عنوان دولتی شناخته شد که نمی‌توانست هیچ‌کدام از این دو را انجام دهد.

sK9o4i7YncDN6sgyClHXG9clFAYWDjnE

هزینه انفعال غرب

هر دو تحول - ناپدید شدن قره‌باغ کوهستانی و پایان دولت اسد - صرف نظر از هزینه، ماحصل تمرکز پوتین بر تسلط بر اوکراین است. همه این‌ها یک چندین سوال را در ذهن ایجاد می‌کنند؛ با توجه به اینکه تزار کاملاً درگیر وسواس مسیحایی در مورد اوکراین شده، روسیه در کدام جبهه دیگر شکست خواهد خورد؟

از طرفی دیگر سیاستگذاران غربی چگونه می‌توانند آماده بهره‌برداری کامل از این فرصت احتمالی باشند؟ با قدیمی‌ترین منطقه تحت حمایت روسیه شروع کنید؛ ترانس نیستریا. بخشی از شرق مولداوی، ترانس نیستریا از نخستین روزهای پس از فروپاشی شوروی توسط نیروهای روسی اشغال شده است.

در این میان از منظر سیاستگذاران غربی یافتن راه‌حلی برای ترانس نیستریا یک «گناه اصلی» بود، زیرا مدت‌ها قبل از حمله پوتین به اوکراین، غرب تمایلی به رویارویی با واقعیت‌ها و طنین امپریالیسم روسیه نداشت. در اواخر دهه 1990، واضح بود که وعده‌های روسیه برای حذف حضور نیروهای مسکو از مولداوی -و در نهایت پایان دادن به تمایل کرملین برای ایجاد یک کشور مستقل در وسط اروپا - به سختی قابل اعتماد بود. به طور کلی، غرب به سمت دیگری نگاه کرد و اجازه داد که این نمونه کورکننده و نفس گیر توسط روسیه محقق شود.

با این حال، اکنون روابط مسکو با ترانس نیستریا ناگهان زیر سوال رفته است. در اوایل سال جاری، قطع خط گاز روسیه به اروپا توسط مسکو، کل منطقه را به معنای واقعی کلمه در تاریکی قرار داد. در حالی که پیشرفت‌هایی در بازیابی ظرفیت انرژی حاصل شده، موضع گیری‌هایی ناگهانی در مورد "فروپاشی" بالقوه ترانس نیستریا به طور عمده و معنای آن برای مولداوی و بقیه منطقه به طور گسترده مطرح شده است.

غرب تقریباً به طور کامل در گفتگوها در مورد راه‌حل‌های بالقوه غایب بوده است، چه رسد به اینکه همین گزاره ممکن است از نظر استراتژیک به چه معنا باشد. در این میان آنچه با اهمیت است، توجه به مرز ترانس نیستریا با اوکراین و طرح‌های واضحی است که مسکو در نهایت برای پیوند دادن دستاوردهای اوکراینی خود با دارایی های مولداوی ارائه داده است.

 

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    • نیم قرن با اقتصاد ایران؛ ۲۱ بهمن

      اقتصادنیوز: در پروژه «نیم قرن با اقتصاد ایران» تلاش بر این است تا از قبل اخبار و گزارش های اقتصادی به تصویر روشنی از…

    کارگزاری مفید