دورنمای بازار جهانی کالاهای پایه
کاهش قیمتها در بازارهای کالایی در روزهای اخیر نگرانی جدیدی را به بازار تزریق کرده و ریشهیابی نوسان نرخها بسیاری از واقعیتهای پیش رو را شفافتر جلوه خواهد داد. افزایش ارزش دلار بهخصوص در ساعتهای منتهی به تهیه این گزارش (15:30 روز جمعه) را باید مهمترین دلیل افت قیمتها در بازارهای جهانی همچون فلزات پایه به شمار آورد که در ضعف بسیاری از رخدادهای مهم اقتصادی و تاثیرگذار، توانسته است مهمترین دلیل نوسان نرخها بهشمار بیاید.
هماکنون در تعطیلات سال نوی چینی قرار داریم و واقعیتهای این بازار مغفول مانده، هرچند نقدکردن بسیاری از داراییها پس از کسب سود نیز موجب شده موجودی انبارها در قیمتهای نسبتا بالای فعلی به سمت افزایشی محدود گام بردارد. این در حالی است که رشد قیمت دلار نیز بیشتر حالت سیاسی و حتی خبری داشته و مشخص نیست که واقعیتهای اقتصادی چه میزان بر این رفت و برگشتهای قیمتی تاثیرگذار بوده است. کاهش محدود قیمت نفت و سایر حاملهای انرژی در کنار افت بهای بسیاری از فلزات پایه مهم همچون مس، سرب و روی و میل بازار محصولات کشاورزی به سمت کاهش نرخ را میتوان نکته مهمی در بازارهای کالایی بهشمار آورد. این در حالی است که رشد ممتد قیمتها در هفتههای اخیر، نیاز به ورود بازار به یک فاز تعدیل و تثبیت را ضروری نشان میدهد بهخصوص آنکه هماکنون خبری از تقاضای چین نیز در میان نیست. این شرایط نشان میدهد که بخشهای تاثیرگذار و جانبی در بازار، بیش از بخش واقعی و نظام عرضه و تقاضای فیزیکی بر این بازار تاثیرگذار است. از طرفی در روزهای اخیر موجودی انبارها به سمت افزایش حجم گام برداشته ولی هنوز هم موجودی انبارها در اقصی نقاط جهان بسیار پایین است که سیگنالی حمایتی و مهم از بازار تلقی میشود.
مشکلات واقعی بخش عرضه مخصوصا در بازار مواد معدنی و فلزات (به استثنای سنگآهن) هنوز به صورت کامل خودنمایی نکرده زیرا تقاضای موثر پایین در جهان، اجازه نداده است واقعیتهای بازار به صورت شفافی برجسته شود. با توجه به این موارد به نظر میرسد فراز و فرودهای قیمتی در بازارهای جهانی مقطعی بوده و اوضاع باز هم به روال عادی خود بازخواهد گشت. نکته مهم دیگر را باید در رخدادهای غیرطبیعی بازار جستوجو کرد که غالب آن از تصمیمات پیشبینینشده و مخصوصا نگرانی از ادامه این قبیل تصمیمات ناشی میشود زیرا هر رخدادی میتواند عواقب و نگرانیهای اقتصادی جدیدی را ایجاد کند که تمامی بازارهای جهانی را تحت تاثیر قرار خواهد داد. این قبیل بیثباتیها غالبا از مبدأ تصمیمسازیهای جدید در دولت آمریکا استارت خورده و همه چیز را در بر گرفته است. کاهش ارزش دلار آمریکا در روزهای اخیر را باید سیگنالی بهشمار آورد که به خودی خود در برابر افت قیمتها در بازارهای جهانی مقاومت کرده و پتانسیل افزایش قیمتها را نیز ایجاد کرده است. همین رخداد را میتوان بازخورد اظهارنظرهای جدید ترامپ مبنی بر اتخاذ سیاستهای حمایتگرایانه از اقتصاد آمریکا دانست که اقتصاد این کشور نیز گویی خود را برای چنین رخدادی آماده کرده است. احتمال افزایش صادرات و کاهش واردات آمریکا، خروج سرمایهها از شکل نقدی خود (دلار) به بازارهای مختلف همچون بازارهای مالی یا بازارهای کالایی، عقبنشینی سرمایهگذاران از سمت دلار به سمت سایر بازارها یا ارزهای رایج و در نهایت حمایت از سایر ارزهای جهانی در مقایسه با دلار را میتوان از تبعات این رخداد جدید بهشمار آورد.
در هفتههای اخیر و پس از موفقیت ترامپ در انتخابات آمریکا شاهد بودیم که شاخص نسبت ارزش هر دلار در مقایسه با سبدی از ارزهای معتبر به 104 رسید، ولی این رقم مجددا در سطوحی نزدیک به 100واحد در حال نوسان است؛ اگرچه هنوز هم احتمال افت بیشتر بهای دلار چندان دور از ذهن نیست. به گزارش بلومبرگ هم اکنون سرمایهگذاران خود را برای دورهای جدید از نوسان قیمت دلار آماده میکنند؛ هرچند برخی هنوز هم از بالابودن ارزش دلار در دوران جدید صحبت میکنند. شرایط جدید در بازار اوراق قرضه، بیم و امید از سیاستهای جدید ارزی و تجاری مواردی است که اهمیت بسیاری داشته، ولی هنوز سرمایهگذاران مردد هستند که سیاستهای جدید ارزی آمریکا چگونه خواهند بود. بیم و امیدهای فوق مواردی هستند که ابهام را در دورنمای بهای ارز عمق بخشیده و نگرانیهایی را نیز ایجاد کرده است. در هر حال کاهش ارزش دلار اگرچه به دلایل مختلفی رقم خورده و حتی نرخ بیکاری و گزارش آن نیز در نوسان آن موثر خواهد بود ولی به هر حال خروجی آن برای بازارهای کالایی تاکنون که مفید و جذاب بوده اگرچه نوساناتی را در روزها و ساعتهای اخیر تجربه کرده است. در روزهای اخیر نوسان ارزش دلار رفتارهایی عجیب را بسیار تجربه کرده که خود نشاندهنده طرز فکرهای مختلف در بازارهای غربی است. به نظر میرسد رفتارها و رویکردهای سیاسی در کوتاه مدت توانسته است تاثیرات بیشتری را بر قیمت دلار بر جای بگذارد که همین کاهش ارزش دلار تا 25/ 99 واحد و سپس افزایش آن تا 09/ 100 نشان میدهد تنها در طول چند ساعت این بازار از یکسو مستعد تغییرات بسیاری است و از سوی دیگر تمامی واقعیتها و اخبار را به دقت رصد میکند. موضعگیریها علیه برخی کشورها، نگرانی از بروز جنگ هرچند که تنها به الفاظ و شنیدههای غیررسمی محدود شده یا نوسان قیمتهای جهانی بازارهای سهام یا سایر بسترهای سرمایهگذاری و مهاجرت سریعتر سرمایهها از بازاری به بازار دیگر نشان میدهند که چندان هم نمیتوان اظهارنظر قاطعی در مورد دلار آمریکا داشت. در صورتی که شرایط اقتصادی محض بر بازار دلار تاثیرگذار باشد، میتوان به کاهش ارزش دلار خوش بین بود؛ ولی هرچه ابهامات غیراقتصادی بیشتری به این بازار تزریق شود، سیگنالها برای افزایش مجدد قیمت دلار فراهم خواهد شد. با توجه به این شرایط عدم اظهارنظر قاطع درخصوص بازار ارز میتواند مفیدتر از ترسیم دورنمای آن باشد.
روی کارآمدن ترامپ برای بازار نفت خوشیمن بوده است؛ همانگونه که در گذشته نیز به آن اشاره کردیم بازار نفت در قیمتهایی بالاتر از 50 دلار در هر تن به ثبات رسیده و همین کف قیمتی برای بازارهای کالایی بسیار مهم تلقی میشود. تصمیم اخیر اوپک مبنی بر مدیریت بازار و از آن مهمتر پایبند بودن اعضای این اتحادیه به تصمیمات آن را میتوان نقطه عطف این بازار بهشمار آورد. خوشبینی به حفظ کف قیمتی 50 دلاری خود دلیل بزرگی محسوب میشود که یکی از ریسکهای مهم در بازارهای کالایی را از بین برده است. سیگنال کلی در بازار نفت هماکنون پس از دلار، میتواند دومین مولفه مهم در بازارهای کالایی باشد که هر جرقه رشد قیمتی جدید نیز میتواند تاثیر مثبت خود را بر بازارهای کالایی برجا بگذارد. فراتر از تاثیرگذاری بهای نفت بر بازارهای کالایی به کمک تاثیر روانی و همچنین رشد هزینه تولید با تقویت بهای سوخت، در بازار محصولات پتروشیمی و فرآوردههای نفتی و پالایشگاهی شاهد تاثیرگذاری مستقیم قیمت نفت هستیم که بهای این گروههای کالایی را بهصورت مشخصی افزایش میدهد. این رشد قیمتی نیز شاخصی دیگر برای حمایت از سایر بازارهای کالایی محسوب میشود.
نگاهی به شاخصهای کالایی
سالها است که موسسات تحقیقاتی معتبر اقدام به تدوین شاخصهای کالایی گستردهای کردهاند که به کمک آنها بتوانند فراز و فرودهای قیمتی در بازارهای مختلف را به دقت رصد کرده تا به کمک این شاخصها رفتارهای کلی در بازارهای کالایی را به دقت بررسی کنند. شاخصهای گسترده کالایی همچون SGCI یا CRB که گروههای اصلی کالایی همچون نفت، فرآوردههای پالایشی، فلزات، محصولات کشاورزی و صنعتی را موردبررسی قرار داده را میتوان از شاخصهای کالایی گسترده دانست؛ هرچند که شاخصهایی همچون LME Index در بازار فلزات پایه یا فلزات صنعتی در بورس فلزات لندن یا شاخص Platts به منظور رصد بازار محصولات پتروشیمی بهصورت جزئیتر، بازارهای خاصی را مورد بررسی قرار میدهند. بررسی این شاخصها میتواند اوضاع کلی در بازارهای کالایی را ترسیم کرده و همچنین با توجه به رفتار کلی شاخصهای ذکر شده، میتوان با صراحت بیشتری رفتار یک کالای خاص را رصد کرد زیرا در نهایت کالاهایی مشخص تمایل خواهند داشت تا با روال عمومی قیمتها در بازارهای مشابه نوسان کنند. نگاهی به شاخصهای کالایی مهم نشان میدهد که هماکنون قیمتها در بازارهای کالایی در سطوح بسیار بالایی در مقایسه با ماهها و یک سال اخیر قرار داشته که از موفقیت این بازارها حکایت دارد. این در حالی است که بررسی شرایط کلی در مقایسه با سالهای اخیر و مخصوصا سال 2011 نشان میدهد که هنوز فضا برای رشد قیمتهای بیشتر وجود دارد و بازارها تا روزهای اوج خود به زمان بیشتری نیاز دارند. نگاهی به نوسان شاخص قیمتهای کالایی نشان میدهد روند افزایشی آن تا حدودی متوقف شده ولی هنوز هم میل به رشد قیمتی قابل رهگیری است. این در حالی است که بازارهای جهانی هم اکنون در سطوح بالایی قرار دارند و همین رشد نرخ در روزهای اخیر موجب میشود که بسیاری از فعالان بازار از خرید جدید عقبنشینی کرده و حتی برای نقد کردن سودآوری معاملاتی خود دست به فروش بزنند که رویکردی منطقی است که بارها در بازارهای مختلف تجربه شده است. افزایش محدود و شکننده رشد موجودی انبارها در بازارهایی همچون فلزات پایه به دقت چنین رخدادی را نشان میدهد که همین موضوع موجب شده تا از رشد قیمتها در روزهای اخیر کاسته شود؛ هرچند برخی از بازارهای کالایی مهم نیز افت قیمت داشتهاند. هنوز تعطیلات دو هفتهای سال نوی چینی به پایان نرسیده و تا ورود واقعی تقاضای این کشور به بازارهای جهانی، رفت و برگشت قیمتها منطقی است. این در حالی است که نگرانیهای جدید از رفتارهای ضد و نقیض ترامپ را نیز باید در نظر گرفت که خود دلیلی مهم برای تغییراتی پیشبینی نشده در بازارهای جهانی محسوب میشود. رویاروییهای رسانهای و سیاسی سایر کشورها در برابر تصمیم اخیر ترامپ درخصوص ممانعت از ورود اتباع برخی از کشورهای اسلامی شاید موجب شود تعقل بیشتری در تصمیمات رئیسجمهوری جدید آمریکا تزریق شود.
دورنمای بازارهای جهانی
با توجه به موارد فوق میتوان این گونه اظهار کرد که تغییر چندانی در بازارهای جهانی ایجاد نشده و پیشبینیهای پیشین میتواند مورد تایید قرار بگیرد، ولی تعدیل و تثبیت قیمتها همگام با افزایش ارزش دلار در بازارهای جهانی در کنار روند پیشین کاهش نسبی موجودی انبارها و انتظار برای پایان یافتن تعطیلات سال نو چینی، مواردی است که چهره نهایی بازارها را ترسیم خواهد کرد. به نظر میرسد در صورت عدم خودنمایی فاکتورهای پیشبینی نشده سیاسی و اقتصادی، عقب نشینی قیمتها در بازارهای جهانی موقتی بوده و بازهم رونق معاملاتی و بهبود قیمتها را میتوان مشاهده کرد هرچند که زمانبر خواهد بود.
این در حالی است که بازارهای جهانی به شدت منتظر جرقههای احتمالی برای افزایش قیمتها است که میتواند چهره غالب معاملات را تغییر داده و جهشهایی جدی را به ثبت برساند. به نظر میرسد تا زمانی که نگرانیهای موجود در بازار خاتمه یابد، روند رفت و برگشتی قیمتها ادامه داشته ولی بعد از این فاز ابهام، باز هم شاهد رشد قیمتها در بازارهای جهانی باشیم تا رکوردهای قیمتی جدیدی را به ثبت برساند. تمامی این موارد در حالی است که بازارهای جهانی به هیچ عنوان شرایط طبیعی و منطقی نداشته و نگرانیهای ذکر شده جدیتر از چیزی است که بتوان با شواهد متقن از آنها سخن گفت بنابراین بهترین رویکرد پیش رو میتواند خوشبینی به بازار در کنار رصد عواملی باشد که ممکن است بر این بازار تاثیرگذار باشد. هماکنون فاز نگرانی در بازارهای جهانی جدی است و ترسیم واقعیتهای پیش رو نمیتواند بیانگر همه چیز باشد بنابراین مولفههای پوشش ریسک و تلاش برای استفاده از حداکثر ظرفیتهای مطمئن و امن، میتواند رویکردی منطقی به شمار بیاید زیرا این بازار به گونهای جایگیری کرده است که هر رخداد کوچک و بزرگی میتواند همه چیز را در هم پیچیده و چهرهای جدید از قیمتها و معاملات را ایجاد کند.
شایعاتی درخصوص احتمال افزایش تنشها بین چین و آمریکا یا سایر کشورها اگر نمود عینی پیدا کرده یا حتی اگر این موارد به رسانههای رسمی یا به نقل قولهای دولتی ورود پیدا کند، هیچکدام از واقعیتهای اقتصادی فوق توجیه تاثیرگذاری نخواهد داشت. این نگرانی در شرایطی برجستهتر میشود که افزایش ارزش دلار آمریکا را در این چارچوب ارزیابی کرده و زمینهساز بازار از رخدادهای پیش رو بدانیم. امید است که این موارد تنها بدبینی رسانهای باشد.
گزارش از محمدحسین بابالو