جمهوری اسلامی: دولت به جای کاهش نرخ ارز تلاش کند مانع از سواستفاده از گرانی آن شود
و در بخشی از آن نوشت:..واقعیت این است که هر تحلیلی که تلاش کند شرایط امروز بازار ارز را محصول و معلول یک عامل اعم از ناکارآمدی دولت، بانکمرکزی، شکست برجام، تهدیدهای ترامپ و... بداند قطعا از دقت و عمق لازم برخوردار نیست. باید توجه داشت که مجموعهای از عوامل در بروز شرایط نامناسب فعلی در بازار ارز دخالت داشتهاست؛ یکی از مهمترین علل وضعیت تاسفآور ارز، ناهماهنگی تیم اقتصادی دولت در مورد سیاستهای ارزی است. در سخنان دیروز سخنگوی دولت مشهود است، حداقل دو جریان متفاوت در دولت، سیاستهای گاه متناقضی را درباره ارز تدوین و پیشنهاد کردهاند و رئیسجمهور هم بدون تلاشی جدی برای ایجاد وحدت رویه میان سیاستها، به طور متناوب یکی از پیشنهادها را اجرایی کردهاست؛ گاهی نرخ سود بانکی با توجیه پایین آمدن نرخ تورم به صورت دستوری به 15 درصد کاهش مییابد و چند ماه بعد با آنکه بانکمرکزی به درستی مدعی بود با کاهش نرخ سود، پولی از بانکها خارج نشده تحت فشار جریانی دیگر، اوراق سپرده با نرخ 20 درصد حراج شد تا نقدینگی از جامعه جمع شود و ظاهرا مهم هم نیست که با این افزایش چه بلایی سر بانکها میآید! همزمان طرح شکست خورده پیشفروش سکه کلید میخورد تا ظاهرا توجه از بازار ارز منحرف شود ولی نتیجه آن ذوب 600 تن از ذخائر طلای کشور است. نتیجه چنین ناهماهنگی و عدم انسجامی، شرایطی است که امروز شاهد آن هستیم.
این روزنامه در ادامه نوشت:نکته کلیدی دیگر باور نادرستی است که در جامعه ما درباره قیمت ارز و ارزش پول ملی وجود دارد. متاسفانه طی دو دهه اخیر شاهد هستیم که برخی متغیرهای اقتصادی که کاهش یا افزایش آنها به خودی خود نمیتواند معنای خاصی داشته باشد و نباید آنها را مثبت یا منفی تلقی کرد، معیار و ملاک ارزیابی عملکرد افراد و دولتها قرار گرفتهاست و رقبای سیاسی از این متغیرها برای تخریب یکدیگر استفاده کردهاند. نرخ سود بانکی، قیمت ارز و... از جمله این متغیرها هستند. حرف بر سر این است که نرخ سود بانکی یا نرخ ارز، قطعا مقولات مهمی هستند اما از جمله متغیرهای ارزشپذیر نیستند. افزایش ارزش پول ملی یا کاهش نرخ سود بهره بانکی زمانی ارزشمند و قابل تقدیر است که محصول و معلول سیاستها و اقدامات درست اقتصادی باشند نه اینکه کاهش نرخ سود یا حفظ ارزش پول به خودی خود هدف باشند و هزار و یک مصلحت و منفعت در اقتصاد قربانی پایین نگه داشتن آن یا بالا بردن این شود. نمونه چنین رویکرد اشتباهی را طی سه دهه گذشته در مورد ارز شاهد بودیم. در حالی که تورم داخلی هر سال از ارزش ریال میکاست و این کاهش باید در نرخ برابری دلار و ریال اعمال میشد، با صرف میلیاردها دلار از درآمدهای ارزشمند نفتی و تزریق بیرویه آن به بازار، نرخ ارز را برای دو دهه حدود 1000 تومان ثابت نگه داشتیم تا دلمان خوش باشد ارزش پول ملی کشور ثابت است! در حالی که اگر در این بیست سال همان مقدار دلار نفتی را صرف سرمایهگذاری و... میکردیم اکنون شاید با بهرهگیری از همان زیرساختها و صنایع، وابستگی تولید داخل به نهادههای وارداتی کمتر از این بود و افزایش قیمت ارز اینچنین تولید کالای ایرانی را تحت فشار نمیگذاشت.
این روزنامه در پایان نوشت: اگر دولت و سایر نهادهای مسئول به جای تلاش و تبلیغ برای کاهش نرخ ارز جلوی سوءاستفاده از افزایش قیمت ارز را برای گرانفروشی بگیرند و زمینههای سرمایهگذاری در حوزههای مولد را فراهم آورند قطعا شاهد این همه نگرانی و اضطراب و.. در میان مردم برای خریدن دلار و حفظ ارزش پساندازهایشان نخواهیم بود.