اقتصاد و بازارها پس از برجام منهای آمریکا
اگرچه کشورهای اروپایی اعلام کردهاند که از تداوم برجام در هر صورت دفاع خواهند کرد اما در سایه تحریمهای آمریکا شرکتهای بینالمللی هیچ تضمینی برای ادامه همکاری یا آغاز همکاری برای ایران نخواهند داشت. نمایشهای ترامپ در ماههای گذشته نیز در عمل باعث شده بود که بسیاری از شرکتها در حضور ریسک بالقوه ترامپ قید همکاری بلندمدت با ایران را بزنند. روندی که به روشنی در کاهش سفر هیاتهای تجاری پس از افزایش حمله ترامپ به «توافق بد» نیز قابل مشاهده است.
با خروج ترامپ از برجام فروش نفت ایران رفته رفته کاهش خواهد یافت، البته با توجه به همراهی نکردن قدرتهای جهانی با آمریکا احتمالاً نه تا سطح پیش از برجام. از سوی دیگر رفته رفته دستیابی ایران به ارز حاصل از فروش نفت نیز محدودتر و محدودتر خواهد شد و برخی از مشتریان نفتی ما نیز بهجای ارز بدهی خود را با کالا جایگزین خواهند کرد. بنابراین میتوان انتظار داشت که کاهش دستیابی ایران به منابع حاصل از فروش نفت از یکسو و انتظارات شکلگرفته مبتنی بر افزایش ریسک سیاسی در ایران از سوی دیگر باعث ایجاد یک تکانه ارزی در کوتاهمدت شود.
نرخ ارز و بهخصوص دلار شاخص ذهنی مهمی در جهتدهی به رفتار شهروندان هستند. تجربیات افزایش قیمت در بازار ارز به خوبی نشان میدهد که انتظارات افزایشی تا چه حد میتواند بر قیمت اثرگذار باشد، اما به نظر من نمیتوان افزایش احتمالی نرخ ارز در کشور را تنها به موارد ذهنی و انتظاری نسبت داد و عوامل بنیادین هم احتمالاً در این رفتار احتمالی نقشآفرین ظاهر خواهد شد. انتظارات در کوتاهمدت خود را در صورت تحرکات در بازارهای کلامی نشان خواهد داد اما در میانمدت متغیرهای واقعی اثر خود را بروز خواهند داد و نمود این اثر محدودسازی نرخ رشد اقتصادی کشور در سال جاری خواهد بود.
به نظر من در صورت صعود تورم ممکن است وضعیت بدتر از این نیز بشود از این لحاظ که در چنین شرایطی با باز شدن قفل برخی از داراییهای منجمدشده بانکی احساس نیاز به اصلاحات بانکی نیز کاهش پیدا کند. بنابراین حساسیت سیاستگذار میتواند در یک روند معکوس نسبت به انجام اصلاحات در نظام بانکی کشور کاهش یابد. بنابراین به نظر من بسیار محتمل است که گام معناداری در اصلاح نظام بانکی برداشته نشود مگر اینکه سیاستگذار شجاعت کافی و درک درستی از شرایط نظام بانکی کشور داشته باشد.