علل وابستگی اقتصاد ایران به دلار چیست؟
به گزارش اقتصاد نیوز به نقل از عصرایران؛ اینهمه وابستگی به دلار از کجا آب میخورد؟ کافی است نرخ دلار 500 تومان بالا پایین شود تا همه چیز در بازار ایران رنگ دیگری به خود بگیرد. از نیم کیلو خیارشور دبهای گرفته تا یک گرم طلای 18 عیار. اگر نرخ ارز ثابت باشد که هیچ اما اگر به هر علتی دولت حریف نوسانات ارزی نشود، کار تمام است. اول همه به بازار میریزند و ارز میخرند. بعد ارز کمیاب میشود.
بعد نرخ آن سر به فلک میگذارد و کم و کم همه بازارها به رخوت دچار میشوند. تورم 40 درصدی سالهای 91 و 92 را خیلیها ناشی از وابستگی اقتصاد کشور به دلار میدانند. امروز هم در شرایطی هستیم که با گران شدن دلار در روزهایی که گذشت، قدرت خرید مردم مستقیما نشانه گرفته و قیمت کالاها و خدمات در همه بازارها مهار گسیختنی شد.
اما چرا اقتصاد یک کشور باید تا این حد به نرخ ارز وابسته باشد؟ آیا در بازارهای کشورهای پیشرفته هم یک توییت ساده از رییس جمهور آمریکا، مایه آشوب یا آرامش میشود؟ محمود جامساز، اقتصاددانی است که معتقد است اگرچه عوامل مختلفی در ایجاد شرایط کنونی نقش داشتهاند اما همه چیز در واقع زیر سر «نفت» است.
تیشههای نفتی بر ریشه اقتصاد کشور
«ماحصل ِ وابستگی درآمدهای ارزی و بودجه به نفت، یک اقتصاد دولتی نفت پایه برای ما است.» این موضوعی است که جامساز همان ابتدای صحبت به آن اشاره میکند. این تحلیگر اقتصادی به «پول نیوز» میگوید: از همان ابتدا نفت به عنوان یکی از درآمدهای اصلی دولت محسوب میشد که تامین کننده مصارف و مخارج مهم کشور هم به شمار میرفته است. کمتر شده که این درآمدها صرف تاسیسات زیربنایی در کشور شود و این ناکارآمدی باعث میشود که مسلما وقتی نرخ ارز تغییر میکند، تاثیر این تغییر مستقیما بر مصارف و مخارج کشور خود را نشان میدهد.
این اقتصاددان تاکید میکند از آنجایی که بهای نفت در خارج از مرزهای کشور تعیین می شود نمی توانیم پیش بینی درستی از درآمدهای ارزی داشته باشیم ممکن است زمانی مانند زمان دولت اصلاحات نرخ آن به ازای هر بشکه 9 دلار باشد و زمانی دیگر مانند صدارت محمود احمدی نژاد قیمت آن به 131 دلار هم برسد.
همه اینها در حالی اتفاق میافتد که در سیاستهای کلی نظام بارها و بارها گفته شده که نفت باید از بودجه جدا شود اما این سیاستها در نهایت روی کاغذ باقی مانده و در عمل به جایی نرسیده است.
داستانِ تلخ ناکارآمدیهای گذشته
جامساز معتقد است ناکامیهای اقتصادی میراثی است که از گذشته برای ما به جا مانده. او در این باره توضیح میدهد: در زمانهایی که ما ارز زیادی داشتیم، مثلا در زمان محمود احمدی نژاد، که دوران طلایی درآمدهای ارزی ایران بود، سیاستهای سو دولت و نادانیها و ناکارآمدیهای اقتصادی اعم از توزیع پول و تامین مخارج از بودجه دولت، همه آن درآمدها را بر باد. این منابع سرشار اثر مثبتی در کشور ایجاد نکرد رفاه مردم را افزایش نداد و به جای اینکه سطح زندگی مطلوب تر شود به تورم 40 درصدی رسیدیم. همین سیاستهای غلط بکار گرفته در گذشته باعث شده که امروز در حالی که میتوانستیم صندوق ذخیره ارزی پر و پیمانی داشته باشیم، دستمان خالی و انباشت سرمایهمان نزدیک صفر باشد.
این در حالی است که کشوری مانند نروژ، درآمدهای ارزی خود را به کشورهای پیشرفته فرستاده و در آنها سرمایه گذاری کرده و همین باعث میشود تکانه های ارزی در اقتصاد آن تاثیرگذار نیست.
از عوامل روانی تا سیاستهای غلط داخلی
هیجان ما ایرانیها همیشه زیاد بوده. هیجانی که میتواند کارکردهای مثبت با منفی با خود به همراه داشته باشد. جامساز یکی دیگر از عوامل وابستگی اقتصاد کشور به دلار را، هیجانی بودن بازار ارز دانسته و توضیح میدهد: همواره بخشی از افزایش قیمتها به خاطر آثار روانی تحریمهای اقتصادی، بانکی و نفتی آمریکا ( امروز ترامپ) است. البته سوی دیگر ماجرا هم هم متاثر از سیاستهای داخلی اشتباه کشور است.
وقتی دولت در سیاستهای پولی خود، تغییراتی ایجاد میکند (مثل همین کاهش سود بانکی به 15 درصد) به گمان اینکه تورم تک رقمی است و نرخ بهره باید به آن نزدیک شود. به یک باره همه مردم برای محافظت از خود پول های خود را از بانکها بیرون میکشند و همانطور که دیدید به سفته بازی و ارز و طلا و ... وارد کردند.
واردات کارشناسی نشده وابستگی اقتصاد به ارز را افزایش میدهد
جامساز عامل دیگر وابستگی اقتصاد ما به ارز را وجود کالاهای وارداتی مازاد نیاز میداند و میگوید: ما کالاهای وارداتی بسیاری داریم، کالای سرمایهای، کالای واسطهای، انواع مواد اولیه مورد نیاز برای تولید که همه آن ها به کشور وارد میشود و همین وابستگی مالای داخلی به نرخ ارز را بالا میبرد. طبیعی است که با افزایش قیمت ارز و گران شدن این کالاهای وارداتی، قیمت تمام شده تولیدات داخلی هم افزایش پیدا کرده و بستر پیدایش تورم فراهم شود.
به گفته او بر اثر ِ سیاستهای ناکارآمد گذشته که تا الان ادامه پیدا کرده بخش عمده ای از واردات ما مصرفی و غیر ضروری است اگر وارد هم نشود اتفاق خاصی در کشور نمیافتد.
سرمایهگذاری بر دلار
عامل بعدی را جامساز تبدیل به کالا شدن دلار در کشور میداند. او معتقد است از آنجایی که با هر تلنگر یا محرکی نرخ ارز در کشور دستخوش تغییرات میشود، مردم ترجیح میدهند سرمایههای خود را تبدیل به دلار کنند و همین تاثیر پذیری اقتصاد کشور از دلار را افزایش میدهد. البته عدم ثبات اقتصادی و پیش بینی ناپذیری آینده هم به این شرایط و توسعه این دیدگاهها دامن میزند.
دردسرهای اقتصاد سیاسی
آخرین عاملی که جامساز به آن اشاره میکند، سیاسی بودن اقتصاد کشور ماست. یک اقتصاد سیاسی بیشتر از سایر اقتصادها میتواند به دلار وابسته باشد. این اقتصاددان در توضیح این عامل میگوید: در کشور ما، انباشت سرمایه در دست عدهای معدود قرار گرفته که این عده معدود قدرت سیاسی گرفته اند. از طرفی در اقتصاد ما هر کس قدرت سیاسی بیشتری دارد میتواند از رانتهای بیشتری هم استفاده کند و همین افراد در چنین بستری تعیین کننده هم میشوند و میتوانند بازار را دچار تلاطم کنند چرا که قدرت مالی اینها از قدرت دولت بسیار بیشتر است.
اگر نفت نبود...
زمانی که به نفت و درآمدهای نفتی مفتخر بودیم شاید کمتر کسی فکر میکرد به این روز بیفتیم. امروز روزی است که بزرگترین اقتصادانان کشور از آرزوی نداشتن نفت برای ایران مینویسند و ما همچنان روی کاغذ قرار است از شر درآمدهای نفتی خلاص شویم و نمیشویم.
کشورها یکی پس از دیگری برای رهایی اقتصادشان از سلطه دلار امریکا برنامههایی را مطرح کردهاند یا میکنند. در حالی که کشوری با یک اقتصاد پویا مانند چین، بازار بورس نفت خامی راهاندازی و اعلام کرده که تجارت در آن به یوآن چین است. ما هنوز درگیر سفته بازی در بازار ارز و گرانیهای ناشی از نوسانهای ارزی هستیم.