سند جدید از اختلافات آخوندی و روحانی
به گزارش اقتصادنیوز؛ عباس آخوندی، وزیر سابق راه و شهرسازی به عنوان چهرهای لیبرال و طرفدار اقتصاد آزاد شناخته میشود. پافشاری وی بر اعمال سیاستهای مبتنی بر اقتصاد آزاد و تاکیدش بر لزوم کاهش میزان دخالت دولت در اقتصاد یکی از مواردی است که بارها او را هدف انتقادات قرار داده است. حالا پس از خروج آخوندی از کابینه دوازدهم اختلافات وی با رئیسجمهور نیز بیش از پیش آشکار شده است.
آخوندی چندی است که با انتشار سلسله یادداشتهایی تحت عنوان گزارش به ملت، توضیحاتی درباره آنچه در دوران وزارتش گذشته است و سیاستهایی که مورد وثوق تفکرات خود است ارائه میکند.
بند اول گزارش آخوندی به ملت با عنوان «نکوبیم و بسازیم» حکایت از یکی از اختلافاتش با رئیسجمهوری دارد: «سیاست بکوبیم و بسازیم را نپذیرفتم. به آقای رئیسجمهور هم گفتم که این سیاست را قبول ندارم. این سیاست نه تنها عملی نبود و هیچ کمکی به حل مساله مسکن نمیکرد، که حتی اگر با صرف هزاران میلیارد تومان، محلهای نیز کوبیده میشد جز ساختمانهای بیهویت و بیارجی که ارزش زندگی نداشت بهجای آن ساخته نمیشد. شهر و خانه جای دلهای عزیز است.»
آخوندی ریشه سیاستهای اشتباه در زمینه مسکن را اینگونه توصیف میکند: «این اشتباه از آنجا نشأت میگیرد که گروهی تصور میکنند میشود تاریخ را کوبید و از نو ایران را ساخت. همان اشتباهی که بسیاری از مارکسیستها و متجددان وطنی در یکونیم قرن گذشته داشتهاند. ایران نوین هرگز ساخته نخواهد شد. ایران نام یک حکمت، فرهنگ و تمدن و سرزمین است که مردمان آن به آن حس تعلق دارند و نمیتوانند تاریخ و مکان خود را فراموش کنند.»
وزیر سابق راه و شهرسازی بر این باور است که سیاستمدار در آغاز باید یاد بگیرد و بداند که چهکارهایی را نباید انجام دهد، و میافزاید: دانستن کارهایی که نباید انجام داد از کارهایی که باید انجام داد اگر مهمتر نباشد کماهمیتتر نیست.
آخوندی در این یادداشت با اشاره به اینکه شهر و محله سازمانهای اجتماعی هستند و ساکنان آنها به آنها حس تعلق دارند، تاکید کرد: دولتی که به این کار دست میزند، خود را گروگان اقدام خود خواهد ساخت و سالها مردم را اسیر این مداخله بیمورد خواهد کرد. بنابراین، تصمیم گرفتم که نکوبم ولی، بسازم. بازآفرینی شهری یعنی همین.
وی مداخله دولت در حوزه مسکن را «شر مطلق» میداند و اضافه میکند: مداخله دولت در هیچ بخشی به این اندازه دارای ناکارآمدی اقتصادی و آثار ضدفرهنگی و اجتماعی نیست. هرچند، مداخلههای اولیه ممکن است اندک خرسندی موقتی و رضایتمندی عمومی را موجب شود، لیکن زمانی نمیگذرد که به ضد خود تبدیل میشود. سیاستگذار مسکن نباید تسلیم فشارها شود و خود را درگیر ساختوساز کند.
آخوندی در پایان این بند با لحنی کنایهآمیز میافزاید: البته که این سیاستی است که نیاز به پشتیبانی کل دولت و توجه رئیس آن دارد.
وی در توضیح سیاستهای مورد نظر خود در زمینه کلانشهرها نیز سه نکته دیگر به گزارش خود اضافه میکند و به نوعی پرده دیگری از اختلاف نظرها در این زمینه را بازگو میکند:
- آموختم که پاسخ به تقاضا در کلانشهرها با محدودیت روبهرو است. دولت اگر بخواهد بدون توجه به ظرفیت اقلیمی شهرها به تقاضا پاسخ دهد آنها همین توان ضعیف زیستپذیری و قابلیت حرکت خود را از دست میدهند. همچنانکه تمام کلانشهرهای ایران هماکنون گرفتار این مشکل هستند. از اینرو، سیاست اصلی در این حوزه باید بر توانافزایی یا کشف ظرفیتهای پنهان استوار باشد. بیگمان، محدودیتهای زیستمحیطی چون زمین، آب، هوا و فراتر، محدودیتهای اقلیمی و سایر محدودیتهای زیستی چون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و امنیتی و خدماتی باید سرلوحه کارها باشد. این به این مفهوم است که بسیاری از کارها را نباید انجام داد. آیا میتوان بیتوجه به این محدودیتها ظرفیت سکونتپذیری شهر تهران را افزایش داد؟ سیاستگذار ملی باید در بین دوگانه محبوبیت شخصی و نفع ملی، نفع ملی را برگزیند.
- آموختم که خلق ظرفیت در کلانشهرها لزوما از طریق کوبیدن و ساختن حاصل نمیشود. سیاست توسعه شهری مبتنی بر حملونقل عمومی و عمدتا ریلی که به TOD) Transit Oriented Development) معروف است، سیاستی برای ایجاد خلق فضاهای جدید در شهرها بدون توسعه سطحی و با اجتناب از سیاست خودرومحوری است. این همان سیاستی است که در وزارتخانه با عنوان سیاست شهرسازی ریلپایه بنیانگذاری شد و اصول آن برای اولین بار در شورایعالی شهرسازی و معماری ایران بهتصویب رسید. ایستگاههای راهآهن بسیاری از شهرها چون تهران، اهواز، قزوین و... بهعنوان کانون توسعههای شهری منظور شدند و حتی برای تهران تلاش شد تا از تجربه فرانسویان بهطور مستقیم بهره برده شود تا چرخ چاه را از نو اختراع نکنیم.
- آموختم که تقاضا در کلانشهرها را ضرورتا در جهان در همان کلانشهر پاسخ نمیگویند. اول که به توزیع جمعیت در سرزمین میاندیشند. از آنکه بگذریم، توجه به ظرفیت حومه و ارتقای کیفیت زندگی در آنها، سیاست مورد تاکید و تجربهشده دیگران است. البته که اولین لازمه اینکار، توسعه حملونقل ریلی حومهای برای ارتقای کیفیت سکونت و ساخت اجتماعی در حومه است. از این رو، سیاست توسعه ریلی حومهای برای اولین بار در دستور کار وزارتخانه قرار گرفت و تشکیل شرکت راهآهن حومه در برنامه ششم پیشبینی شد. تهران هماکنون با جمعیت ۷/ ۸ میلیون نفر و با احتساب حومه ۵/ ۱۳ میلیون نفر تا این حد مشکل آلودگی هوا، ترافیک و بدمسکنی دارد. حال توجه کنید که اگر قرار باشد به جمعیت این شهر بیش از ۲ میلیون اضافه شود چه میشود؟ سیاستگذار باید دوراندیش باشد و افقهای بلندتر را ببیند. وگرنه فرق بین او و فردی که فقط به خواسته فوری و شخصی خودش توجه دارد، چیست؟
نامه آخوندی به رییس جمهور (در دوره وزارت) در نقد سیاست کوبیدن و ساختن (به تاریخ 21 آذرماه 1396)