ریشه اقتصادستیزی هنرمندان
به گزارش اقتصادنیوز، در این باره رجوع به سخنان موسی غنینژاد میتواند راهگشا باشد. او در این باره در مناظرهای با رضا کیانیان در شماره 98 تجارت فردا(25 مرداد 93) نکات جالبی را مطرح کرد که همچنان نیز صادق است. بخشی از سخنان این اقتصاددان بدین شرح است:
من فکر میکنم آنچه ذهن نویسنده و هنرمند ایرانی را از سرمایهگذاری و فعالیت اقتصادی دور میکند، باور داشتن به تفکرات سوسیالیستی است که در پس ذهن بیشتر هنرمندان ایرانی وجود دارد. قبول دارید که بیشتر هنرمندان ما علقههای چپگرایانه دارند. مثلاً بیشتر تئاتریهای ما چپگرا هستند. نویسندگان ما بیشتر به سوسیالیسم علاقه دارند و کارگردانان ما مدام در حال انتقامگیری از مظاهر سرمایهداری هستند. فکر میکنم از شهریور20 تا امروز وضع اینگونه بوده. روشنفکران ما کلاً اقتصادستیز هستند. میگویند ثروتاندوزی بد است. اقتصاد بد است و کاپیتالیسم بدتر. اما سوال این است که شما به چه راهحلی اعتقاد دارید؟ معتقدید متولی همه امور باید دولت باشد؟ یعنی به نظام اشتراکی و کمونیسم اعتقاد دارید؟ اگر چنین دیدگاهی دارید، جای هیچ صحبتی نیست. چون شما نهتنها تاریخ را نادیده میگیرید که عقل و منطق را هم کنار میگذارید. در طول این سالها چه بر سر کشورهای کمونیستی آمده؟ میخواهید همین سرنوشت را برای کشور خودتان رقم بزنید؟ میخواهید مثل شوروی و چین دوره مائو و کره شمالی فعلی زندگی کنیم؟ اما راه دیگر این است که به معنای واقعی مدافع همه آزادیها باشید. هنرمند باید خلاق باشد و آزادی بستری است که خلاقیت در آن شکوفا میشود. بیشتر هنرمندان اما مدافع دخالتهای دولتی هستند. مثلاً معتقدند دولت باید به آنها کمک کند. در حالی که همین افراد وقتی پای سانسور به میان میآید، مخالف دخالت دولت هستند. نمیشود در حوزهای مدافع حضور دولت بود و در حوزهای دیگر مخالف آن. وقتی هنرمند مدافع کمکهای دولتی برای ساختن فیلم است و به بازار اتکا ندارد، رسماً حکم کارمندی دولت را پذیرفته و دولت چون دارد به هنر کمک میکند انتظار دارد منویات او تبلیغ شود. بعد که آثاری در جهت تبلیغ منویات دولت ساخته میشود، مردم به آن علاقه نشان نمیدهند. در نتیجه فیلم یا اثر هنری با شکست تجاری مواجه میشود. من معتقدم هنرمند اگر مستخدم دولت باشد، دیگر نمیتواند آزاد باشد. مردم هم آثاری را دوست دارند که آزادانه ساخته شده باشد. گره کار هنرمندان ما در این است که به جای اتکا به بازار و فروش آثار هنری، به دنبال حمایتهای دولتی هستند. به نظر شما این هنر میتواند موفق باشد؟ این یک طرف ماجراست و در طرف دیگر، احساس میکنیم هنرمند به آموزههای سوسیالیسم اعتقاد جدی دارد. چند هنرمند آزادیخواه به معنای واقعی میشناسید؟ آزادیخواه به معنای واقعی. نه اینکه مدافع آزادی بیان باشد اما با آزادی اقتصادی مخالفت کند. فکر میکنم تعداد این افراد بسیار کم است. هنرمندی که در پس ذهنش آموزههای سوسیالیسم موج میزند، اقتصاد را از کفر ابلیس بدتر میداند. سرمایهداری را نکوهش میکند و از سرمایهگذاری تنفر دارد. به همین دلیل است که میگوییم عقل معاش ندارد. فردی که عقل معاش ندارد نمیتواند برای مسائل مالی و اقتصادیاش تصمیم منطقی بگیرد بنابراین در جدالی نابرابر با تورم و مشکلات اقتصادی قرار میگیرد. تورم ارزش دارایی او را کاهش میدهد و از آنجا که با مسائل اقتصادی آشنا نیست، متوجه این فرآیند نمیشود. در نتیجه هر روز سفرهاش کوچکتر میشود و زمانی متوجه میشود که برای خرید سیگار هم پول ندارد.