شباهتها و تفاوتهای سلیقه نسل جوان ایرانی و مردم اروپا در زمینه انتخاب فرش
به گزارش اقتصادنیوز گزیده این گفتوگو به این شرح است:
*زمانی که پدربزرگ من فعالیت داشتند به جز بازار وکیل، بازار دیگری به اسم بازار حاجی در شیراز بود که الان از بازارهای قدیمی است. پدربزرگم در آنجا حجره داشت؛ اما در قدیم اینطور کسبوکارها تخصصی نبود که مثلا یک حجره فقط فرش بفروشد و یک جا فقط بزازی باشد. در آن زمان آنطور که من شنیدم و خیلی مبهم به یاد دارم، یک فرش فروش فقط فرش را معامله نمیکرد. نمد و جاجیم و پنبه و اقلامی از این دست که مرتبط با نساجی بود هم در کنار فرش معامله میشد. اما هر چه زمان جلو رفت، این کسب و کارها هم تخصصیتر شد. پدرم فقط در کار دادوستد فرش دستباف بود. دستبافتههای عشایری و دست بافتههای مرسوم آن موقع را خرید و فروش میکرد. در حال حاضر هم ما تخصصی در جنوب کشور فرشهای عشایری فارس را تولید میکنیم.
* ما امروز تولیدکننده فرش هستیم. مواد اولیه و آنچه را که در استانداردهای خودمان است در منزل بافنده به او تحویل میدهیم و بعد از اتمام هم از او خریداری میکنیم و دستمزدش را همانجا پرداخت میکنیم. در قدیم بافندهها برای آنکه دستمزد را دریافت کنند، باید به شهر میآمدند. امروز دلالهای میانی تقریبا حذف شدهاند. نه اینکه نباشند؛ اما کمتر هستند. حتی الان در صفحات مجازی هم بافندگان، فرشهایشان را مستقیما برای فروش به نمایش میگذارند.
*با توجه به اینکه ما چکیده این کار هستیم، من اوقات فراغتم را در بچگی با پدرم به بازار میرفتم. با همسن و سالهای خودم بین فرشها بازی میکردیم. در واقع میتوانم بگویم که فرش با خون من عجین شد. هرچه خاطره از دوران کودکی دارم مربوط به بازار است و فرش هم نقش اول در آن بازی میکند. حتی به یاد دارم وقتی کوچک بودم، در کارگاهمان بخش ترمیم داشتیم. من با کامواها و پشمهایی که از آن برای کار استفاده میکردند، ابزار بازی درست کرده بودم. بنابراین یک علاقه ذاتی در من و برادرم بهوجود آمد که بعد از آن فرش شد پیشه اصلی ما و آن را ادامه دادیم.
*کار ما داشتن ریشه خیلی کمککننده است. به این علت که فرش کالایی است که باید به فروشنده آن اطمینان داشته باشید. مثل جواهرات است. هیچکس جواهر را از فروشگاهی نمیخرد که کاملا با آن ناآشناست. طبیعتا از کسی جواهر میخرد که اسم و رسمی در این کار دارد. فرش هم به همین صورت است. به علت اینکه مردم ترجیح میدهند از فروشندگانی که عقبه دارند، فرش دستباف بخرند، آن فروشندگان موفقتر هستند. البته اینطور هم نیست که حتما یک نفر باید از نسل خانوادگی فرش باشد تا وارد این حوزه شود. بسیاری از افراد هستند که در بازار از رفوگری و سرویس فرش شروع کردهاند و امروز یک تاجر موفق هستند.
*در واقع توسعه کار از نسل ما شروع شد. مسلما ابزار در دوره ما بیشتر از زمان پدرم بود. آنها هم در زمان خود زحمت کشیدند. قبل از آنکه شعبه ما در سوئیس راهاندازی شود، ما همچنان با سبک قدیمی کار میکردیم. از سال ۱۳۵۹ این دفتر را راه انداختیم. همان موقع هم ما چندان به فکر تولید نیفتاده بودیم. فرشهای تولیدشده و رفوشده را آماده و صادر میکردیم. در واقع میتوانم بگویم که صادرات از دوره پدرم شروع شد. قبل از انقلاب توریست زیاد به ایران میآمد و تجار هم مستقیما از ایران خرید میکردند. نیاز نبود که ایرانیها برای فروختن جنسشان انبار و دفتر و شرکت در خارج از کشور تاسیس کنند. بعد از انقلاب ورود توریست کم شد و تجار خارجی با توجه به اینکه حمل و نقل هم مشکل بود، کمتر به ایران آمدند و خیلی از ایرانیها بر آن شدند که دفترشان را از ایران به کشورهای خارجی منتقل کنند. این موج از لندن شروع شد و بعد از مدتی فرانکفورت به مرکزیت فرش تبدیل شد. نهایتا هامبورگ بزرگترین تعداد حضور ایرانیان فعال در صنعت فرش را در خود جای داد. آنها بهصورت شرکت و انبار در هامبورگ آلمان فعالیت میکردند. یک زمان ۳۵۰ تا ۳۶۰ شرکت ایرانی در آنجا فعال بودند؛ اما الان کمتر از ۱۰ تا ۱۵ شرکت در هامبورگ مشغول به کار هستند.
*ما برای هر کشور به سبک و سلیقه آن کشور، فرش تولید میکنیم. زمانی که شروع کردیم مشخص است که سختیهایی هم داشتیم. هر کاری را که بخواهید برای اولین بار شروع کنید، امکان دارد در ابتدا با مقاومتهایی روبهرو شوید، اما با استمرار حضور این مساله حل میشود. به یاد دارم در سال ۱۹۹۶ اولین بار در آفریقای جنوبی در یک نمایشگاه طراحی داخلی شرکت کردم. کسی واقعا فرشهای ما را نمیشناخت و همه با دیدن فرشها تعجب میکردند. اما با حضور مستمر ما در آن کشور با ایجاد شعبه و با انجام تبلیغات صحیح، این اطمینان را ایجاد کردیم که مشتریها با فرشهایمان ارتباط برقرار کنند. پس از برقراری ارتباط، سعی کردیم از مشتریها اطلاعات بگیریم. اینکه بیشتر چه رنگهایی را دوست دارند و چه سایزهایی را برای خانههایشان میپسندند. چه ضخامتی برای خانههای آنها بهتر است؟ چه رج شماری برای آنها مهمتر است؟ آیا قیمت برایشان مهم است یا رج شمار؟ اینها مسائلی است که در هر کشور متفاوت است و با حضور مستمر میتوانید به آن دست پیدا کنید. حتی حضور یک بار در سال در نمایشگاههای بینالمللی هم جوابگوی این سبک بازاریابی نیست
*نسل جوان ما مبلمانی را استفاده میکنند که بیشتر نشأت گرفته از طراحیهای اروپایی است. بنابراین فرشهایی را که برایکشورهای اروپایی تولید میکنیم، در داخل کشور هم خیلی مورد توجه است؛ چون از نظر هماهنگی سلیقه، خیلی به هم نزدیک هستند. ما از رنگهایی استفاده میکنیم که هیچ وقت در فرشهای کلاسیک استفاده نمیشد. اینها همان رنگهایی است که در مبلمان، پرده و دکوراسیون داخلی هم میبینید. ما اولین شرکتی هستیم که توانستیم برای فرش دستباف که یک تولید دستی است، سیستم ایزو را پیاده کنیم. در واقع اولین شرکت در ایران بودیم که این کار را کردیم. همچنین اولین شرکتی هستیم که توانستیم ازاتریش گواهینامه رنگ غیرشیمیایی و رنگ سبز را بگیریم. همه رنگهای فرشهای ما طبیعی هستند. سالانه بیش از ۳۰ تا ۳۵ هزار متربع فرش دستباف تولید میکنیم که یک اشتغال ۵ هزار نفری دارد. ۳ تا ۵/ ۳ میلیون دلار هم امسال صادرات داشتیم که با توجه به مشکلاتی که بهوجود آمد، افت صادراتمان را نشان میدهد.