جزئیات جدال کلامی عضو کابینه احمدینژاد و یک اقتصادددان بر سر قیمتگذاری دستوری دلار
به گزارش اقتصادنیوز در بخشی از این مناظره مفصل که در ویژهنامه جمعهنامه این روزنامه منتشر شده است، این دو تحلیلگر در مواجهه با این پرسش که«شما با سیاست تثبیت نرخ ارز موافق هستید؟ یا مخالف؟»به نقد صریح دیدگاههای یکدیگر پرداختند.
سوری: من هنوز وارد چنین بحثی نشدهام. بحث ما الان چیز دیگری است. در واقع، بحث این است که آیا بازار میتواند مکانیزم تعیین قیمت را به عهده گیرد یا نه. بحث آقای دکتر صمصامی این بود که بازار طبعا وجود ندارد و بازار نمیتواند این کار را انجام دهد. دلیلی که ایشان برای فقدان بازار مطرح کردند عدم حساسیت عرضه و تقاضا به نرخ ارز بود.
صمصامی: گفتم حساسیت در برخی جاها وجود ندارد و در برخی جاها کم است.
سوری: من در واقع، این موضوع را از زاویه دیگری نگاه کردم و گفتم که این بازار، بازار کارآیی نیست اما همچنان بازار هست و وجود دارد. من بازار چهارراه استانبول را به عنوان یک بازار کارآ قبول ندارم، بهخاطر اینکه دولت به راحتی میتواند این بازار را تحتتاثیر قرار دهد، بنابراین از این زاویه بازار کارآیی نیست که بتواند نرخ بهینه را برای ما تعیین کند. لذا ما الان نمیتوانیم هیچ اطلاعی از اینکه نرخ دقیق بازار چه مقدار است داشته باشیم. از لحاظ آماری هم کشور ما از تجربهای برخوردار نیست تا بتوانیم محاسباتی را برای تعیین نرخ داشته باشیم. اما همچنان تئوریهای علم اقتصاد و تجربیات ما یکسری راهنماییها را به ما داده است که ما میتوانیم از آن راهنماییها استفاده کنیم. حالا در ادامه در این مورد بحث خواهیم کرد.
با توجه به شرایط بازار ارز در اقتصاد ایران که هر دو بزرگوار توصیف کردید. آیا بهتر نبود که سیاستگذار بهطور سالانه اجازه افزایش نرخ ارز را میداد؟ آیا این ادعا صحیح است که افزایش نرخ ارز گلولهای بوده است که به دلیل سیاست کنترل و تثبیت نرخ ارز طی سالیان گذشته به سال ۱۳۹۷ پرتاب شده است؟
صمصامی: قبل از اینکه سوال شما را پاسخ دهم چند نکته در صحبتهای آقای سوری بود که میخواهم آنها را توضیح دهم. وقتی میگوییم بازار یعنی عرضه و تقاضا، یعنی وجود حساسیت عرضه و تقاضا به قیمت؛ این حساسیتها را چه چیزی از بین میبرد؟ ساختار بازار از بین میبرد یا حداقل میتوانیم بگوییم ساختار بازار حساسیتها را کم میکند. آقای دکتر سوری فرمودند ما شرایط بازار رقابت کامل را نداریم ولی آن نقطه هدف ما است. به نظر من، شرایط موجود ما، شرایط بازار انحصاری است. در اینجا نکتهای هست؛ قیمت باید در بازار تعیین شود. اما کدام بازار؟ بازاری که کارآ باشد. بازاری که قیمت را آنگونه تعیین کند که تخصیص بهینه منابع را برهم نزند. حال سوال این است؛ در مرحله موجود که مرحله حرکت به سمت بازارسازی است چه باید انجام دهیم؟ همانطور که گفتم نقطه مشترک صحبتهای من و دکتر سوری این است که بازار موجود، بازار کارآیی نیست. از طرف دیگر اختلاف نظر ما آن است که چگونه ما باید از نقطه موجود به سمت نقطه مطلوب برسیم. یعنی ساختار بازارهایی را ایجاد کنیم که در آن بازارها عرضه و تقاضا به گونهای بتوانند ایفای نقش کنند که قیمت بهینه حاصل شود.
یعنی ساختاری حاصل شود که در آن عملکرد بازار مانع از وقوع رانت شود؟
صمصامی: بله، در حالحاضر اتفاقی که دارد میافتد آن است که متاسفانه بانک مرکزی به لحاظ علمی و اجرا ضعیف است. آقای دکتر سوری شما دقت بفرمایید به سیاستهای بانک مرکزی؛ نرخ ارز از اواسط سال ۱۳۹۶ افزایش یافت، نه از اوایل سال ۱۳۹۷.
سوری: بله.
صمصامی: هیچکس با رویه اجرایی بانک مرکزی موافق نیست. منظورم سیاستهای بانک مرکزی در عمل است، نه روی کاغذ. بانک مرکزی ۷ میلیون و ۶۰۰ هزار سکه را فروخت. این سکهها به جیب چه کسانی رفت؟
چرا بانک مرکزی این کار را انجام داد؟ چون مبنای عمل را بازار قرار داد. اعتقاد داشت برای ساماندهی بازار باید به حدی سکه ریخت که قیمت بازار پایین بیاید. غافل از اینکه این نقدینگی و این توزیع نامناسب و این چشمانداز همه چیز را خواهد بلعید. بدتر آنکه یک عده معدودی این سکهها را توانستند بخرند. مگر چقدر بانک مرکزی میتواند سکه در بازار تزریق کند! حتی فردی به دلیل خرید ۲ تن سکه اعدام شد (که اگر این فقط بهخاطر خرید سکه باشد محل اشکال است و من در مورد آن بحث دارم.) درصورتیکه مشکل از بانک مرکزی بود نه آن فرد؛ آن فرد یک فرد باهوش بود که میخواست از این سیستمی که به وجود آمده بود، منفعت ببرد. نکته بعدی اینکه مجددا بانک مرکزی به اسم بازار مبالغ کلانی در حدود ۱۸-۱۷میلیارد دلار در بازار تزریق میکند. آقا چرا این کار را میکنید؟ میگوید چون میخواهم بازار را تثبیت کنم! خب! هر چه دلار و سکه در بازار تزریق کنید این بازار میبلعد.
چرا میبلعد؟
صمصامی: به خاطر نقدینگی بسیار زیادی که در جامعه هست و توزیع نا متعادل آن و همچنین ساختار بد اقتصاد ایران. ساختار به گونهای نیست که سودآوری در تولید ایجاد کند. در این ساختار موجود سودآوری در خرید و فروش ارز نهفته است. این هم بهخاطر رانت است. البته در کنار این بحث سود بانکی را هم داریم. که خود آن بحث مفصلی است. بانک مرکزی در تاریخ ۳۱/ ۵/ ۹۶ اعلام کرد سود بانکی باید کم شود. در یک مقطعی در بهمن یا اسفند همان سال گفت نرخ بانکی از طریق انتشار گواهی سپرده باید ۲۰ درصد شود. ببینید! وقتی ما ندانیم سیبل کجاست تفنگ را برمیداریم و بیهدف شلیک میکنیم. بدون آنکه بدانیم تیر کجا میخورد. درصورتیکه ما باید از مهمات خود یعنی ذخیره طلا و ارز درست استفاده کنیم. از نگاه من اطلاعیه ۲۱ فروردین ۹۷ بانک مرکزی به لحاظ محتوا بسیار درست بود. بهترین محتوا را داشت؛ اما بانک مرکزی اصلا به دنبال اجرای این اطلاعیه نبود. چرا؟ شما به اجرای سیاستها نگاه کنید. ما شاهد چهار نرخ دولتی، نرخ نیمایی، نرخ سنا و نرخ بازار آزاد بودیم. بعد در تاریخ ۴/ ۴/ ۹۷ نرخ بازار ثانویه را درست کردند. دوباره گفتند این بازار ثانویه عمق ندارد و در تاریخ ۱۶/ ۵/ ۹۷ آمدند تحت عنوان عمق بخشیدن به بازار بخشنامه دیگری را اعلام کردند و صرافیها دوباره برگشتند. این یعنی چه؟ یعنی بانک مرکزی بازار آزاد را هدف گذاشته است و میگوید من میخواهم به نرخ بازار آزاد برسم.
البته بانک مرکزی کار درستی کرد (البته در مورد میزان نرخ ارز من با آن اختلاف دارم.) چون چند نرخی بودن آفت است. منتها بحث این است که اسم آن اطلاعیه (اطلاعیه شماره یک) را گذاشته بود یکسانسازی نرخ ارز؛ اما شما نمیتوانید نرخ را یکسان کنید!
پس شما با چند نرخی بودن نرخ ارز مخالف هستید؟
صمصامی: قطعا مخالفم. اما شما نمیتوانید نرخ را یکسان کنید. یکسانسازی یعنی چی؟ یعنی شما باید هر نوع تقاضایی را با آن نرخ پاسخ دهید. اگر شما نتوانید تقاضای دلار سفتهباز، قاچاقچی و غیره را پاسخ دهید آنها میروند در کوچههای خیابان استانبول معامله میکنند. بانک مرکزی گفت من به هرکسی که بخواهد ارز با نرخ یکسان ۴۲۰۰ میدهم. گفت نرخ بازار را قبول ندارم و من تعیینکننده نرخ ارز هستم. همانطور که بحث شد، ما تا اینجا گفتیم که بازار کارآیی برای ارز نداریم. پس حالا چه باید بکنیم؟ وقتی بازار نمیتواند نرخ را تعیین کند خب مشخص است که دولت باید تعیین کند. منتها مکانیزم تعیین چگونه باید باشد؟ مکانیزم تعیین باید به گونهای باشد که ما را به شرایط بازار برساند. نه اینکه با نرخی که تعیین میکند محل را برای رانت یکسری افراد خاص ایجاد کند. این قصه دو سر دارد یک سر آن رانت و سر دیگر آن اثر تورمی است که توضیح خواهم داد. بانک مرکزی نرخ را ۴۲۰۰ اعلام کرد و به طور اتفاقی این نرخ نزدیک همان نرخی است که من در مدل خودم محاسبه کردهام. من مدلی را طراحی کردم که درکتابی که اشاره کردم آورده شده است. طراحی این مدل براساس این است که بازار کارآ نیست و انحصار وجود دارد. چگونه باید قیمتگذاری کنیم که ما را به نرخ کارآ برساند. بانک مرکزی آمد نرخ را ۴۲۰۰ اعلام کرد و این را به همه واردکنندگان داد. از واردات غذای سگ گرفته تا واردات موز و... اگر شما میگویید انحصار است و بازار کارآ نیست شما که آمدید براساس یک مدلی نرخ ۴۲۰۰ را محاسبه کردید. خب درست. اما شما باید سیاست را به گونهای تنظیم کنید که اقتصاد را به سمت نقطه کارآ هدایت کند. یعنی چه؟ یعنی باید تولید و صادرات غیرنفتی تشویق شود. تنوع صادرات ایجاد کنی. وقتی این شرایط فراهم شد حساسیت عرضه ارز هم حاصل خواهد شد. به نظر من با توجه به سیاستهای دولت در سال گذشته، هدف دولت اصلا تثبیت نرخ ارز نبود، بلکه هدف دولت افزایش نرخ ارز بود. میخواهید سند ارائه دهم؟ چهار ماه امسال را با چهار ماهه پارسال مقایسه کنید. در چهارماه سال گذشته فروش نفت ما روزانه بیش از دو میلیون بشکه در روز بود، تراز تجاری ما مثبت بود؛ اما در چهار ماه امسال درآمدهای ارزی به شدت کاهش یافته است و رشد نقدینگی خرداد امسال نسبت به پارسال ۲۵ درصد افزایش یافته است؛ با وجود این یک ثبات نسبی در بازار ارز حاصل شده است. چرا این ثبات پارسال ایجاد نشد؟ مشکل از مدیران بانک مرکزی بود؟ خیر. من معتقدم هر دو آقایان همتی و سیف افراد بزرگواری بودند و هر دو هم یک بحث را دنبال میکنند. اما بهخاطر اینکه ما بازار نداریم و بازار کارآ نیست این خود دولت بود که نرخ را تعیین کرد؛ اول افزایش داد و سپس تثبیت کرد. ما سیاست ۴۲۰۰ را اجرا نکردیم، بلکه ما آن را اعلام کردیم و بعدا در ۴/ ۴/ ۹۷ نقض کردیم. ما یکبار بازار را شکافتیم تا ببینیم چه کسانی در بازار اینقدر خرید میکنند. آیا اینها افراد معمولی هستند؟ آیا غیر از آن است که خود بانک مرکزی تحت عنوان بازار فردایی به اسم تثبیت نرخ، خرید و فروش میکند؟ یک گروهی از صرافان پیش من آمدند و گفتند ۲۴ تا از صرافان را به جرم اخلال در نظام اقتصادی دستگیر کردند؛ در صورتی که ما براساس نرخ تعیین شده توسط بانک مرکزی عمل کردیم آیا ما اخلالگر هستیم؟! اینها به من گفتند این اتفاقات بازار ارز توسط خود رابطان و ضابطان بانک مرکزی اتفاق افتاده است. خود بانک مرکزی صبح نرخ را در بازار تعیین میکرد و بعد عدهای در بازار خرید و فروش میکردند. در نهایت شب آنها را با بادیگارد به بانک مرکزی میبردند.
سوری: آقای دکتر فکر میکنم بحث ما از آنچه میخواستیم دارد فاصله میگیرد.
صمصامی: نه!.. نه! من میخواهم بگویم که نرخ ارز چگونه دارد تعیین میشود. داستان تعیین نرخ ارز در بازار آزاد همین است. بنابراین، اینکه ما میگوییم ۴۲۰۰ یا ۴۳۰۰، بر چه مبنایی داریم عمل میکنیم؟ برمبنای یک مدل منطقی و علمی که من در کتاب «جعبه سیاه تضعیف ریال» آوردهام.
آقای دکتر با توجه به مباحثی که مطرح کردید، آیا ادامه روند سیاستگذاری موجود را صحیح میدانید؟
صمصامی: الان دو بحث داریم. اول اینکه باید بخشنامه تثبیت نرخ ارز (نرخ ۴۲۰۰) را درست اجرا میکردیم. یعنی این ارز را به سمت تولید میبردیم و بعد آهسته آهسته دولت سیطره خود را بر بازار کم میکرد. البته که در اینجا به خاطر اختلاف نرخ با بازار یکسری انحرافاتی هم هست یعنی یکسری رانتهایی هم ایجاد میشود. این طبیعی است. چون وقتی شما بازار را بپذیری یعنی باید براساس همان نرخ مثلا ۱۸ هزار تومانی عمل کنی، این یک رانت است. عدهای هم میگویند آقا نرخ را بالاتر ببرید. حالا اگر نرخ را بالا ببری چه میشود؟ این کار ممکن است محاسنی داشته باشد. میگویند این کسانی که دارند از نرخ ارزان رانت میبرند حذف میشوند. البته من خودم مخالف سرسخت این رانتخواران هستم.
اگر ما این کار را نکنیم و نرخ را بالا ببریم، رانت برای چه کسانی ایجاد میشود؟ و هزینه برای چه کسانی ایجاد میشود؟ رانت برای یک عده قلیلی ایجاد میشود که آنها همان صادرکنندهها هستند. هیچ کس نگفت با وجود اینکه نرخ ۳۵۰۰ تومانی به ۱۲-۱۰ هزار تومان افزایش یافت، صادرات غیر نفتی در سال ۹۷ حدود ۵-۴ میلیارد دلار کم شد! اینکه میگویم عرضه ارز حساسیت ندارد به این خاطر است. پس دلیل دارد وقتی میگویم صادرات نسبت به نرخ ارز خیلی حساسیت نشان نمیدهد اما نسبت به تولید واکنش دارد که تولید خوابیده شد. هزینه این افزایش نرخ ارز را چه کسی باید بپردازد؟ پولی که میرود در جیب صادرکننده قطعا باید از جیب کسان دیگری خارج بشود. شما پراید ۲۰ میلیونی را میخری ۵۰ میلیون! مرغ ۴ هزار تومانی را میخری حدود ۱۲ هزار تومان! قیمت مسکن دو سه برابر شده! چرا؟ چون اینها همه دارایی است و همه بازارها با افزایش نرخ ارز خود را هماهنگ میکنند و به تعادل میرسانند.
سوری: من فکر میکنم روی همان ارز بحث مان را نگه داریم، چون صحبتها دارد طولانی میشود و از حالت علمی خارج میشود.
صمصامی: این حرفها همه علمی است.
سوری: نه! علمی نیست.
صمصامی: اینکه بگوییم وقتی نرخ ارز بالا میرود، قیمت دارایی هم بالا میرود علمی نیست!؟
سوری: آقای دکتر صمصامی در صحبتهایتان به نظر من یکسری تناقضاتی بود. حال اینکه شما خودتان چطور این تناقضات را حل میکنید من نمیدانم. اما اجازه دهید. من برگردم به بحثی که در تاریخ ۲۱/ ۱/ ۹۷ مطرح شد. یعنی اطلاعیهای که در آن بانک مرکزی نرخ را در ۴۲۰۰ تومان تثبیت کرد. که اتفاقا آن عدد به رقم محاسباتی مدل شما نیز نزدیک بوده است. گفتید شما با محتوای این اطلاعیه موافق بودید و بهترین دستورالعملی بوده است که میتوانست اجرا بشود اما شما با عملکرد آن مخالفت داشتید.
صمصامی: بله، چون اصلا اجرا نشد.
سوری: نه اجرا شد.
صمصامی: اجرا نشد.
سوری: اجرا شد. در آن تاریخ اعلام شد که هرکس هر چقدر ارز بخواهد ما با نرخ ۴۲۰۰ تومانی میدهیم. و این وعده را تا تاریخ ۴/ ۴/ ۹۷ هم سعی کردند اجرا کنند و بعد از آن یک تبصره اعلام شد و بعد دوباره هم تبصره خورد و سعی کردند یک مقدار از آن سیاست اولیه فاصله بگیرند. فکر میکنید دلیل این اتفاقها چه بود؟ دلیلش این بود که نتوانستند. دلیلش این بود که آن سیاستها اشتباه بود.
صمصامی: اشتباه بود؟ یا اشتباه اجرا کردند؟ قرار نبود به همه ارز ۴۲۰۰ تعلق گیرد.
سوری: نه،چرا همه میخواستند ارز ۴۲۰۰ بگیرند؟
صمصامی: قرار بر این بود که اولا هیچ کس در بازار آزاد خرید و فروش نکند. این در بخشنامه آمده بود.
سوری: شما لزوما نمیتوانید این کار را بکنید. آن بخشنامه صرفا یک نوشتهای روی کاغذ است. دلیلی ندارد که جامعه ما از آن تبعیت کند. چرا باید تبعیت کند؟ چرا کسی نباید ارز بخرد؟ یا چرا کسی نباید ارز بفروشد؟
صمصامی: وقتی شما در شرایط جنگ اقتصادی هستید...
سوری: چه کسی اعلام جنگ اقتصادی کرده است؟ توجه کنید، ما داریم راجع به قانون صحبت میکنیم. جنگ اقتصادی چه تعریفی دارد؟ شما باید الان بگویید ما چه شرایطی داریم که به آن میگوییم جنگ اقتصادی؟
صمصامی: کدام تعریف آقای دکتر؟
سوری: ما اصلا تعریف مشخصی نداریم و بنابراین نباید از این واژه استفاده کنیم. این بحث، بحث جدیدی است که دارد مطرح میشود. ما اینجا بحث مان بحث اقتصادی است و قرار نیست بحثهای سیاسی در اینجا مطرح شود.
صمصامی: در اقتصاد ما بحثهای سیاسی داریم و ما واژه «اقتصاد سیاسی» را داریم.
سوری: ما داریم الان از قانونی صحبت میکنیم که در عمل موفق نبود بهخاطر اینکه ماهیتا اشتباه بود.
صمصامی: چون نخواستند اجرا کنند.
سوری: شما نیت آنها را از کجا میدانید؟
صمصامی: واقعا فاجعه است اینکه خود بانک مرکزی آمد بخشنامهای را که در تاریخ ۲۱/ ۱/ ۹۷ نوشته بود، نقض کرد.
سوری: بهخاطر اینکه اشتباه نوشته شده بود. بهخاطر اینکه نتوانست اجرایش کند و بهخاطر اینکه ندانستند چی دارند مینویسند.
صمصامی: بار اول نبود که!
سوری: بله بار اول نبود! چهل سال است که ما داریم این اشتباهات را تکرار میکنیم. اینها بهخاطر اینگونه بحثهایی است که شما مطرح میکنید. این بلاها بهخاطر این قبیل بحثهای اشتباه بر سر مردم آمده است. این بحثهای اشتباهی که میگوید ما نرخ را کنترل کنیم، ارز را فقط به یک عده خاص بدهیم. تولید و صادرات را بالا ببریم. آخر اینکه عملی نیست. سال ۹۱ هم همین حرفها را زدند. آن زمان هم نشد.
صمصامی: آقای دکتر سال ۹۱ هم که اجرا نکردند!
سوری: بازهم میگویید اجرا نکردند. سال ۹۷ را میگویید اجرا نکردند. سال ۹۱ را هم میگویید اجرا نکردند.
صمصامی: چون نکردند.
سوری: پس قبول کنید نمیشود. این گونه قوانین اساسا مشکل دارد.
صمصامی: آقای دکتر شما خود پذیرفتید که بازار نداریم.
سوری: بازار نداشتن دلیل پذیرفتن دخالت دولت نیست. جمع این دو با هم یک نمیشود.
صمصامی: شما بفرمایید پس ما باید چه کاری انجام دهیم؟
سوری: نبود بازار دلیل نمیشود که یک عدهای بیایند نرخ ثابت ۴۲۰۰ تومانی را اعلام کنند.
صمصامی: خب! چه کار باید کرد؟ بازار که گفتیم نداریم. راهکار شما چیست؟ من علمی صحبت کردم شما هم علمی بفرمایید.
سوری: کدام حرف علمی؟ شما یکسری صحبتهایی را که هزاران بار گفته شده است را تکرار کردید.
صمصامی: من علمی صحبت کردم. فرافکنی نکنید. من از مبانی علمی شروع کردم شما هم خودتان تایید کردید.
سوری: درست است یک بخشی را با هم جلو رفتیم. ولی زمانی که شما به بانک مرکزی و سیاستهای دولت هجوم بردید من میگویم بحث ما اینها نیست. بحث ما نحوه تعیین نرخ ارز است. شما گفتید بازاری در میان نیست گفتم قبول نیست. اما بحث بعدی ما این نیست که بگوییم بانک مرکزی این کار و آن کار را کرد. من طرفدار بانک مرکزی نیستم! من میگویم اطلاعیه بانک مرکزی مبنی بر اعلام ثبیت نرخ ارز غلط بوده است.
صمصامی: شما بفرمایید چه کار باید کرد؟
آقای دکتر سوری توضیحاتتان را بفرمایید؟ آیا شما میفرمایید بانک مرکزی نتوانست بخشنامه اعلام شده توسط خودش را اجرا کند؟
سوری: من گفتم قدم اول بانک مرکزی یعنی همان بخشنامه ۲۱/ ۱/ ۹۷ غلط اندر غلط بود. تجربیات شکست خوردهای بود که مجددا تکرار کردند و هیچ کسی هم نمیتوانست آن بخشنامه را آنطور که مد نظر بود اجرا کند.
منظورتان این است که اجرای چنین بخشنامههایی ذاتا شدنی نیست.
سوری: بله، بهخاطر اینکه اصلا عملی نیست. چون با هیچ منطقی نمیخواند. همه برای دریافت ارز ۴۲۰۰ تومانی و سکه حدود ۵/ ۱ میلیون تومانی هجوم بردند، چرا؟ خود ایشان فرمودند بهخاطر اینکه نقدینگی زیاد بود و توزیع نقدینگی نیز بسیار بد است. پس مشکل از نقدینگی است. این نقدینگی است که دارد فشار میآورد. حال راهکار ایشان این است که دولت باید دخالت کند و بگیرد و بندد و ارز به هرکسی ندهد. این یعنی هرچه من تشخیص بدهم! من تعیین میکنم که غذای سگ باید وارد شود یا نه. درحالیکه این صحیح نیست معیار باید تقاضا و خواسته مردم باشد. مردم باید بگویند چه چیزی وارد شود. بنابراین، تا وقتی که رشد نقدینگی هست و تا وقتی که اختلاف تورم قیمتهای داخل و خارج وجود دارد، مردم این را میفهمند و برای ارز تقاضا ایجاد میکنند و بنابراین نرخ ارز بالا خواهد رفت. پس دولت پس از گذشت زمان متوجه این موضوع شد و سعی کرد بخشنامههای قبلیاش را اصلاح کند. آقای دکتر میفرمایند که دولت میخواست خودش را به بازار برساند. بازار یعنی آنچه را که قبلا گفتید نیست و وجود ندارد. پس شما صحبت خود را نقض کردید.
صمصامی: نه نقض نکردم.
سوری: شما گفتید آقای همتی آمده است تا بازار را تثبیت کند. شما که قبلش گفتید بازار نداریم؟
صمصامی: من گفتم نرخ را تثبیت کند.
سوری: کجا نرخ تثبیت شد؟ بانک مرکزی بازار را از بین برده است. آیا نرخ تثبیت شده است وقتی ارز را نمیتوان به راحتی خرید و فروش کرد، نمیتوان به راحتی صادرات و واردات را انجام داد؟ شما به عنوان سیاستگذار اقتصادی میگویید در را ببندید و برای تکتک کالاها و مردم تعیین تکلیف کنید! مگر میشود! این سیاست سیاستی شکست خورده است. ۴۰ سال است نتوانستید این کار را بکنید بازهم میخواهید اشتباهات را تکرار کنید.
صمصامی: راهکار ؟
سوری: راهکار را علم اقتصاد گفته است. ما در اقتصاد قانونی تحت عنوان قیمت واحد داریم. یعنی وقتی یک لیوان را در ایران ۱۰ تومان میخری و در ترکیه یک لیر میخری، پس باید ۱۰ تومان معادل یک لیر بشود. این یک مفهوم اقتصادی است.
صمصامی: فروض این تئوری را بگویید چیست؟
سوری: اجازه بدهید. این یک مفهوم است که میگوید در سراسر کشورها قیمتها در نهایت باید باهم یکسان شوند (به هم نزدیک شوند). این مفهوم نشان دهنده رفتار اقتصادی مردم است. ما به عنوان سیاستگذار قادر به تغییر این قیود علم اقتصاد نیستیم. اگر بخواهیم کرهشمالی شویم بحث دیگری است!
شما میگویید این قانون فروضی دارد. درسته! میدانم! هیچ قانون اقتصادیای نداریم که مبتنی بر فروضی نباشد. اما همانطور که بازار رقابت کامل نقطه بهینه را به ما نشان میدهد و میگوید اگر میخواهی بازار کارآ داشته باشی جریان گردش اطلاعات را آزاد کن. این قانون هم به ما میگوید اگر شما میخواهید نرخ ارز در راستای تئوری تعیین بشود موانع را بردارید و بگذارید تا بازار کارآ عمل کند. سیاستهای تعرفهای را متناسب کنید. هزینههای مبادله را کاهش دهید. پس علم اقتصاد یک راهنمای کلی را برای ما روشن میسازد. یعنی چراغ دریایی از دور سوسو میزند و راه را نشان میدهد. پس من نمیتوانم چراغ را ببینم ولی بگویم من از آنطرف میخواهم بروم و دست و پای همه افراد دیگر را به زور میبندم.