اگر اصلاح را به افزایش قیمت تقلیل دهیم، نامش دیگر اصلاح نیست/نمیتوانیم ایران را به عنوان یک کشور ورشکسته در نظر بگیریم/فرصت نجات باقی است
به گزارش اقتصادنیوز گزیده این گفتوگو به این شرح است:
*[در پاسخ به این گزاره که چهار دسته اقدام میتواند برای نجات اقتصاد ایران ظرفیت ایجاد کند: 1- روابط خارجی پایدار و پیشبینیپذیر، 2- پایان دادن به سیاست سرکوب قیمتها، 3- اصلاح قیمت انرژی و 4- آزادسازی و بهبود فضای کسبوکار]درست است که راه نجات اقتصاد ایران از این چهار اقدام میگذرد و این چهار راه باید در کنار هم صورت پذیرد تا اقتصاد ایران از این شرایط رهایی پیدا کند. ولی در وضعیت فعلی به نظر نمیرسد که چشمانداز مناسبی پیشروی آنها باشد. حداقل در مورد سیاست خارجی، بعید به نظر میرسد که روابط خارجی پایدار و پیشبینیپذیری در کوتاهمدت داشته باشیم. در حوزه خارجی مشکلات زیادی پیشرو است که نمیتوان در حال حاضر پایداری آن را تصور کرد.در مورد سه اقدام دیگر که داخلی هستند، یعنی سیاست سرکوب قیمتها، اصلاح قیمت انرژی و آزادسازی، شاید اصلاح قیمت انرژی از دو مورد دیگر نزدیکتر و دسترستر باشد. اگر هم این اقدام صورت گیرد به خاطر فشار منابعی است که روی دولت قرار دارد. اما اینکه این اصلاح واقعاً اصلاح باشد یا خیر را اکنون نمیدانیم (چراکه ممکن است تنها افزایش قیمت باشد). چیزی که میتوان پیشبینی کرد این است که احتمالاً با افزایش قیمت حاملهای انرژی روبهرو خواهیم شد. اما در مورد سیاست سرکوب قیمتها و آزادسازی، حداقل در کوتاهمدت نمیتوان انتظار تحول داشت.
* ما در مضیقه اقتصادی به سر میبریم و مردم مشکلات زیادی دارند، حتی اگر طرح نویی وجود داشت، وضعیت سختی برای پیادهسازی بود، بگذریم که طرح نویی نیز وجود ندارد. رئیسجمهور اخیراً در سخنرانیاش عنوان کرد که از هر چهار خانوار ایرانی، سه خانوار نیازمند کمک است. این عدد رقم بالایی است و اصلاح نظام اقتصادی را سختتر میکند. در زمانی که میتوانستیم اصلاحات را انجام دهیم، کاری صورت نگرفته و اکنون به نقطهای رسیدهایم که هر اصلاحی، دشوارتر از گذشته است.
* اصلاح قیمت انرژی در اختیار دولت است و دولت میتواند این اقدام را انجام دهد. نمیگویم کار سختی برای دولت نیست، اما از باقی اصلاحات کار سادهتری خواهد بود.
*[درباره موانع جلوگیری از سرکوب قیمتی]این موانع، بیشتر موانع ذهنی است که در نظام جاری و تصمیمگیری ما وجود دارد. قیمتها راه خود را میروند و دولتها تنها میتوانند اختلالاتی در روند آنها ایجاد کنند. دیر یا زود دولتها مجبور میشوند که به روند قیمتی تن دهند. اما خب وضعیت فعلی به گونهای است که اجازه نمیدهد سیاستگذاری تصحیح شود.
* وقتی صحبت از اصلاح بازار انرژی میکنیم، در ذهن همه ما این تداعی میشود که قیمت بنزین یا گازوئیل را میخواهند افزایش دهند. این افزایش قیمتها اتفاقاً اصلاح نیست. وقتی صحبت از اصلاح میکنیم، یعنی بحث آزادسازی را باید دنبال کنیم و بحث رقابت را باید پیاده کنیم. صحبت از اصلاح، یعنی عدم سرکوب قیمت هم باید اجرایی شود. بنابراین همه اینها باید در کنار یکدیگر پیگیری و محقق شوند. اگر اصلاح را به افزایش قیمت تقلیل دهیم، نامش دیگر اصلاح نیست و بهتر است از این کلمه استفاده نکنیم، این همان افزایش قیمت است. این در اختیار دولت است که این کار را انجام دهد یا خیر.
* بخشی از اقتصاددانان که بیرون از دایره دولت و تصمیمگیری هستند، تنها کاری که از آنها برمیآید و باید انجام دهند، این است که آن سیاستهایی را که از نظرشان صحیح است مرتب بگویند و بنویسند و بر آنها پافشاری کنند. گروهی از اقتصاددانان که در دایره تصمیمگیری دولت و حاکمیت قرار دارند هم باید بیشتر به واقعیتهای اقتصادی وزن دهند. این گروه باید تلاش کنند تا واقعیتهای اقتصادی را بیشتر مدنظر قرار دهند و در تصمیمگیریها بیشتر استفاده کنند. رسالت گروه داخل حاکمیت این است که همکارانشان در صندلیهای تصمیمگیری را توجیه به اخذ تصمیمات مبتنی بر واقعیات اقتصاد کنند. من فکر نمیکنم بیش از این، کاری از اقتصاددانان برآید.
* ما کشوری با 80 میلیون جمعیت هستیم، بازار بزرگی را در اختیار داریم، منابع نفتی عظیمی در کشور وجود دارد، اصلاً بدهی خارجی نداریم و به طور کلی کشور قابلیتهای بسیار بالایی دارد. نمیتوانیم کشور را به عنوان یک کشور ورشکسته در نظر بگیریم. من اینطور فکر نمیکنم، معتقدم همچنان میتوانیم با اصلاحات خرد و داشتن یک منطق اقتصادی مشخص که در کلیه سیاستهای اقتصادی کشور جاری باشد، در یک دوره چندساله به ریل رشد و توسعه بازگردیم. طبعاً نوساناتی خواهیم داشت، ولی میتوانیم اگر چارچوب نظری مناسبی بر دستگاه سیاستگذاری حاکم شود، به مسیر اصلی برگردیم و به سمت بالا حرکت کنیم. هنوز زمان هست، تواناییها و قابلیتهای کشور بسیار بالاست.