سیاستگذاری علمی، احیای اخلاق و شکوفایی اقتصادی
به گزارش اقتصادنیوز؛ در نشست هفتگی نقد و نظر «دنیای اقتصاد» مورخ ۱۹ آذر ۹۸ با حضور تیمور رحمانی، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و دیگر صاحبنظران اقتصادی چون داود سوری و محمد ماشینچیان، نسبت میان اقتصاد و اخلاق در شرایط خاص ایران معاصر به بحث گذاشته و تاثیر متقابل دو گزاره «اقتصاد دولتی - بیثباتی اقتصادی» و «اخلاق اجتماعی - فرهنگ عمومی» بر یکدیگر مورد بررسی قرار گرفت.
علی میرزاخانی، سردبیر ارشد روزنامه «دنیای اقتصاد» در سخنرانی کوتاهی در این نشست گفت:
«به نظر میآید سوءتفاهمی در ذهن افراد شکل گرفته است در مورد این موضوع که اقتصاد به صورت کلی امری ضد اخلاقی یا به عبارت دیگر غیر اخلاقی است. بهتر است مفاهیم و پدیدههایی مانند اخلاق را با مفهوم مخالف آن تعریف شود. به عبارت دیگر باید تعریف شود که عمل ضد اخلاقی چیست؟
این تعریف به ما کمک میکند پی ببریم به صورت کلی کار غیراخلاقی به چه معناست و در نهایت کمک میکند تعریف بهتری نیز از اخلاق داشته باشیم. عمل ضد اخلاقی را در مفهوم استاندارد آن به صورت «تضییع حقوق دیگران» میتوان تعریف کرد؛ البته این مفهوم میتواند ابعاد بسیار وسیعتری پیدا کند؛ ولی در این بحث چارچوب اصلی تعریف را برای امر غیر اخلاقی گزاره تضییع حقوق دیگران در نظر میگیریم.
حال با این پیشزمینه و مطرح کردن تعاریف، سوال اصلی که شکل میگیرد این است که آیا اقتصاد به صورت کلی پدیدهای غیراخلاقی است یا سیستمهای اقتصادی خاصی میتوانند غیر اخلاقی باشند. به نظر من صحبتهای آقای رحمانی در این چارچوب بود که سیستمهای اقتصادی خاصی میتوانند عمل غیراخلاقی را تشدید یا ترویج کنند.
به طور کلی بحث در چارچوب اقتصاد کلان بود که برخی از حاضران حوزه آن را با حوزه اقتصاد خرد اشتباه تفسیر کردند. مسلم است که بازارهای مختلف دارای نوسان هستند؛ ولی منشأ تشدید عمل غیراخلاقی بیثباتی اقتصاد کلان است نه نوسانات بازاری خاص. این دو سوال که آیا اقتصاد کلا غیراخلاقی است یا سیستمهای خاص در اقتصاد غیر اخلاقی هستند به جوابهای متفاوتی منجر خواهد شد.
اگر این سوال مطرح شود که اقتصاد به طور کلی غیراخلاقی است نتیجه آن حرکت به سمت تغییر نهاد انسان است و این عمل دقیقا همان کاری است که سیستمهای کمونیستی و سیستمهای مشابه سعی در انجام آن داشتند؛ تلاشهایی در جهت تغییر انسان به ابرانسان یا انسان ترازنوین، به معنی انسانی که کار غیر اخلاقی انجام نمیدهد. اتفاقا نتیجه این اقدامات در سیستمهایی که به دنبال تغییر انسان بودند نهایتا تشدید بیاخلاقیها بود.
نحوه دیگر مطرح کردن سوال این است که ما سیستم اقتصادی را به نحوی طراحی کنیم که به قول میلتون فریدمن آدمهای اشتباهی یا به عبارتی آدمهای غیراخلاقی هم مجبور به انجام عمل اخلاقی شوند. در حقیقت این کاری است که اقتصاددانان باید انجام دهند، یعنی حرکت به سمت سیستمهای اقتصادی که توانستند انحطاطات اخلاقی را کاهش دهند و حتی انسانهای غیر اخلاقی را مجبور به انجام عمل اخلاقی کنند. تنظیمات اولیه انسان در تمامی مکاتب و حتی ادیان مختلف به صورت غیر اخلاقی تعریف شده است.
انسان به صورت ذاتی به دنبال منافع خود است و کار اقتصاددان این است که خصوصیات سیستم اقتصادی را به نحوی طراحی کند که این خصوصیات انسانی موجب غیراخلاقی شدن اقتصاد نشود. تمام تلاش اقتصاد در این مسیر صرف شده است و آدام اسمیت نیز در قدم اول یک فیلسوف اخلاق است.
در نتیجه نمیتوان گفت که علم اقتصاد به خودی خود غیر اخلاقی است و در حقیقت آنچیزی که غیر اخلاقی است و منشأ اعمال غیراخلاقی است خود انسان است. این انسان است که میتواند با اختیار خود سبک زندگی خود را انتخاب کند که یا به صورت اخلاقی باشد یا به صورت غیر اخلاقی.
اما میتوان سیستم اقتصادی را به نحوی طراحی کرد که هم انسان غیر اخلاقی و هم انسان اخلاقی مجبور به انجام کار اخلاقی شوند. سیستم اقتصادی با پاداش دادن به کار اخلاقی میتواند انسانها را به این سمت سوق دهد. برای رفتار انسان در اقتصاد نیز خطوط قرمزی وجود دارد که همان حقوق دیگر انسانهاست.
اگر انسان بدون تجاوز به حریم انسانهای دیگر به دنبال منفعت شخصی خود باشد به هیچ عنوان این کار عملی غیر اخلاقی تلقی نمیشود. حقوق در اقتصاد همان حقوق اساسی است مانند حق حیات، حق مالکیت و حق آزادی.
نتیجه پیگیری منافع شخصی همزمان با رعایت خطوط قرمز خلق ثروت یعنی ایجاد ارزش افزوده است. یعنی وقتی شخص منافع شخصی خودش را پیگیری کرده است، اما منافع دیگران و جامعه نیز همزمان رعایت شده و این به معنای همسویی منافع شخصی و منافع عمومی است.
احیای اخلاق با سیاستگذاری علمی
هلی میرزاخانی در بخش دیگری از سخنان خود گفت:
«اگر علم اقتصاد مبنای سیاستگذاریهای اقتصادی باشد، بیثباتی اقتصاد کلان به حداقل میرسد و به همین ترتیب زمانی که علم اقتصاد مهجور بماند، ناگزیر بیثباتی اقتصادی را در پی خواهد داشت. همانطور که مساله تورم در ۹۵ درصد کشورهای جهان کنترل شده، بیثباتی اقتصاد کلان نیز مانند بیماری طاعون به تاریخ پیوسته است. چراکه علم اقتصاد بر سیاستگذاریهای اقتصادی حاکم شده است.
علم اقتصاد، علم خلق ثروت است. از همان زمانی که آدام اسمیت کتاب «منشأ ثروت ملل» را نوشت، اقتصاد به عنوان علمی که در راستای افزایش ثروت جوامع یا همان رشد اقتصادی به کار گرفته میشود، تعریف شد.
درباره نسبت علم اقتصاد با اخلاق اجتماعی، باید گفت که اساسا فضیلت علم اقتصاد این است که رعایت اخلاقیات باعث رشد اقتصادی میشود؛ یعنی حفظ هنجارهای اخلاقی منجر به همان نتایجی میشود که از سیاستگذاری بر مبنای علم اقتصاد حاصل خواهد شد؛ اما چگونه و طی چه فرآیندی؟
برای ارائه تعاریف ساده از مفاهیمی چون اخلاق، میتوان آن را در مقابل مفهوم متضادش تعریف کرد. یعنی به جای تعریف ایجابی، تعریف سلبی ارائه شود. بر این مبنا اخلاق یعنی «عدم انجام کارهای غیراخلاقی». به عبارتی اگر در جامعهای اعمال ضداخلاقی انجام نشود، اخلاق اجتماعی حاکم شده است.
اعمال ضداخلاقی، اعمالی هستند که منجر به تضییع حقوق دیگر انسانها میشود. حقوق اساسی انسان شامل حق حیات، حق مالکیت و حق آزادی است؛ تا فرد بتواند منافع خود را بدون تجاوز به حریم و حقوق دیگران پیگیری کند. تمام فضیلت علم اقتصاد همین است که اگر اخلاق (به معنای رعایت حقوق دیگران) را سرلوحه سیاستگذاری اقتصادی و سیاستگذاری حکمرانی قرار گیرد، همه نتایج ناشی از سیاستگذاری بر اساس علم اقتصاد، حاصل خواهد شد.
به عنوان مثال «دروغ» که یک عمل غیراخلاقی است، با هدف کسب منافع شخصی از طریق تضییع حقوق دیگران صورت میپذیرد. وگرنه دروغ گفتن فی نفسه نمیتواند عملی لذتبخش باشد (مگر برای افرادی که دچار اختلالات روانی هستند)، مگر برای کسب منفعت صورت پذیرد.
بنابراین در یک جامعه اعمال ضداخلاقی زمانی رواج مییابد که سیستم اقتصادی آن طوری تعریف شده است که عمل ضداخلاقی پاداش به همراه دارد. وقتی به اقدام غیراخلاقی پاداش تعلق گیرد، اصلا علم اقتصاد شکل نمیگیرد؛ چرا که روابط اقتصادی، بازی حاصل جمع صفر خواهد شد؛ من از جیب شما میدزدم، شما از جیب دیگری، دیگری از جیب من، همه از جیب دولت و دولت از جیب همه میدزدد.
در سیستم اقتصادی اینچنینی خلق ثروت و رشد اقتصادی حاصل نمیشود. علم اقتصاد زمانی شکل میگیرد که سیستم اقتصادی از بازی حاصل جمع صفر عبور کند و به بازی بُرد-بُرد، خلق ثروت یا رشد اقتصادی برسد.»