جدایی نرخ سود از شاخص بورس/نمادهای بزرگ حباب دارد؟
به گزارش اقتصادنیوز در دو هفته گذشته منحنی بازدهی که بیانگر نرخ سود اوراق دولتی در بازار ثانویه بود، کاملاً با شاخص کل بورس که نشاندهنده بازدهی بازار سهام است همجهت بود. بهطوریکه در روزهایی که شاخص کل صعودی بود نرخ بازدهی نیز افزایش مییافت و در زمانهایی که شاخص ریزش داشت منحنی بازدهی نیز به سمت سطوح پایین میل میکرد.
تحلیل گران دلیل این همبستگی را رفتار حقوقیها عنوان میکردند، به گفته آنان زمانی که صندوقهای با درآمد ثابت و دیگر شرکتها برای تزریق نقدینگی در بورس تحتفشار قرار میگرفتند ناچار به فروش اوراق خریداریشده در بازار ثانویه برای تأمین نقدینگی میشدند.
به دلیل آنکه در بازار ثانویه اوراق بدون کوپن است و بازدهی آن از محل تنزیل ارزش اسمی حاصل میشود رابطه قیمت و بازدهی معکوس است، در واقع کاهش قیمت به افزایش نرخ سود در این بازار منجر شود و معکوس آن افزایش قیمت به کاهش نرخ بازدهی.
ازاینرو روزهای صعودی بورس به دلیل عرضه بیشتر اوراق باهدف خروج پول قیمت آن پایین میآمد نرخهای سود در سررسیدهای مختلف نزولی میشد و در روزهای نزولی بورس به دلیل پناه گرفتن سرمایهگذاران در آن نرخ بازدهی کاهش مییافت.
کاهش نرخ سود در روز صعود بورس
اما در روز شنبه 22 شهریور پس از مدتها تکرار این اتفاق روند شکلگرفته قطع شد. در این روز شاخص کل بورس 1.7 درصد رشد کرد اما برخلاف انتظار نرخ سود در سررسیدهای مختلف در بازار اوراق دولتی کاهشی شد. این اتفاق در هفتههای اخیر تقریباً بیسابقه بوده است.
نکته قابلتأمل در این اتفاق نزول بیشتر نرخهای بازدهی در سررسیدهای کوتاهمدت در مقایسه با سررسیدهای میانمدت بود.
این نزول نشان میدهد تراکم تقاضا برای خرید این اوراق بیشتر بوده به همین دلیل شیب نزولی آن تندتر بوده است.
رمز کاهش شدید نرخهای سود کوتاهمدت
بازار اوراق دولتی در کنار آنکه بستر نقد شوندگی بدهیهای دولتی است امکان کشف نرخ سود و جهت انتظارات سرمایهگذاران از آینده را هم عیان میکند.
از نگاه تحلیل گران با رفتار امروز سرمایهگذاران و استقبال از اوراق با سررسیدهای نزدیکتر میتواند حدس زد که آنان فعلاً ترجیح دهند سرمایههای خود را برای یک دوره کوتاهمدت در بازاری امن ذخیره کنند و چشمبهراه آینده باشند تا بر اساس جهت بازارها دست به انتخاب بزنند.
به همین دلیل نیز سررسیدهای کوتاهمدت افت بیشتری از سررسیدهای میانمدت داشته است زیرا تقاضا برای خرید این اوراق بالا رفته است.
اما پرسشی که پیش میآید چرا رابطه نرخ سود و صعود شاخص در امروز بههمخورده است؟پاسخ را باید در جنس پولهایی که امروز بورس را مثبت کرده یافت.
جنس پول بورسی در بازار امروز
ریشه قطع این همبستگی از نگاه تحلیل گران تغییر جنس ورود پول به بورس است. در هفتههای گذشته صندوقهای با درآمد ثابت از شرکتها و سرمایهگذاران برای تزریق پول تحتفشار بودند. طبیعتاً توان این صندوقها به میزان نبود که بتواند بازار را مثبت نگه دارد و بخشی از پولهای خارجشده از طرف سرمایهگذاران حقوقی هم وارد بازار اوراق میشد.
این اتفاق موجب رابطه مستقیم نرخ سود در بازار اوراق و شاخص کل در بورس شود؛ اما امروز به نظر میرسد اتفاق دیگری افتاده است و جنس پولهای بورسی تغییر کرده است.
مهمترین نشانه به رفتار حقیقیها در بازار بازمیگردد، به گزارش پارسیس امروز بازیگر اصلی بازار سهام حقیقیها بودند که 83 درصد خریدها و 77 درصد فروشها را به خود اختصاص دادهاند.
درمجموع حقیقیها بیش از 9 هزار میلیارد تومان از سهام معاملهشده را خریدهاند و سهم حقوقی فقط 1863 میلیارد تومان بوده است. در مقابل حقوقیها بیش از 2 هزار 549 میلیارد تومان سهام فروختهاند و بعد از هفت روز کاری کفه انتقال مالکین به نفع حقیقیها بوده است.
این رفتار نشان میدهد حقوقیها در مقایسه با روزهای قبل کمتر برای ورود پول تحتفشار قرار بودهاند و با فضای ایجادشده شاخص بر دوش حقیقیها بالا رفته است.
حباب در بزرگان شکل میگیرد
امروز در بورس شاخص کل صعودی بسته شد اما در مقابل شاخص هموزن نزولی به کار خود خاتمه داد. این در حالی است که شاخص هموزن در ابتدای معاملات رشد خوبی داشت اما پس از ساعتی هر آنچه را درو کرده بود پس داد.
کاهش شاخص هموزن نشان میدهد اقبال امروز فقط در محدوده نهنگها بوده است و سهام شرکتهای کوچ و متوسط با صف فروش همراه بوده است.
اقبال به بزرگان میتواند تحت دو نگاه شکل میگیرد نخست انتظار حمایت بالا از این نماد است که سرمایهگذاران را به این سمت میل داده است. آنها تصور میکنند سهام بزرگان متولی دارد و با حمایت و تدابیر دیگر نخواهند گذاشت قیمت آن پایین بیاید.
دیگر دلیل هم میتواند اثرگذاری تبلیغات باشد که درباره ارزندگی و آینده قیمت این سهم میشود.فعالان بازار با اشاره به روند قیمت های جهانی،نرخ ارز و سایر متغیرها تاکید دارند سهام برخی نمادها در گروه فلزات اساسی و صنعتی از آینده خوبی برخودار است و حتی دارای پشتوانه بنیادی در شرایط کنونی است.اما برخی تحلیل گران اعتقاددارند وقتی شاخص کل با واقعیتهای بنیادی خود همخوانی ندارد بنابراین نمیتوان از ارزنده بودن قیمت برخی نمادها سخن گفت. آنهم نمادهایی که خود بهتنهایی بیش از نیمی از ارزش بازار هستند. در این حالت رشد نامتقارنی در بازار شکل میگیرد که سهم کوچک و متوسط را جا میگذارد و سهمهای بزرگ را که نماد حمایت دولتی و بیمه از سوی صاحبان هستند در مسیر صعود قرار میدهد از نگاه برخی تحلیل گران این نحوه رشد یک پیامد دیگر هم دارد رشد شاخص از کانال این نمادها فقط حباب را در یک بخش بازار متراکم میکند.