بند ماشه در بازار دلار خنثی شد؟
به گزارش اقتصادنیوز، ضربان قلب دلار در هفته گذشته تند زد، یکی از مهمترین فاکتورهایی که بهانهای برای ضربان قلب بالای دلار بود، گمانهزنیها در خصوص فعال شدن مکانیزم ماشه بود.
اما اثر مکانیزم ماشه بر بازار ارز به شکل دقیق چگونه میتواند باشد؟ احتمالا نزدیکترین تجربه بازار در خصوص یک شوک بیرونی از جنس تحریم، سال 97 است. در آن سال پیش از آنکه تحریمهای آمریکا درآمدهای نفتی ایران را تحت تاثیر قرار دهد، بازار ملتهب شد. البته بستر اقتصادی، زمینه اصلی التهاب بازار به حساب میآمد. مهر 97، تجلی اوج هیجانات منفی در بازار ارز ایران بود. نکته قابل توجه اینجا بود که پس از مهر ماه آن سال، نرخ به شدت افول کرد و بازار به افرادی که در آخرین مرحله وارد شده بودند، ضرر سنگینی تحمیل کرد. این بار هم میتواند آن سناریو محقق شود؟ آیا بازار بند ماشه را در خود حل کرده است؟ این بار به نظر بازار ارز خود را در برابر دو شوک بیرونی میبیند؛ ابتدا سرانجام مکانیزم ماشه و مهمتر از آن، نتیجه انتخابات آمریکا در 13 آبان.
کم و کیف اثر ماشه بر دلار
در خصوص اثر ماشه بر دلار 4 دیدگاه مشخص وجود دارد:
نخست: گروه اول بر این باورند که به دلیل اثرگذاری تحریمها، شوک ماشه نمیتواند در برابر آن حرفی برای زدن داشته باشد. گواه آنها سخنان مسوولان است، مثلا رئیس سازمان برنامه و بودجه اخیرا اعلام کرد فروش نفت ایران به مرز صفر رسیده است، این حرف یعنی درآمد نفتی و منابع ارزی قابل توجهی نمانده که ماشه یا تحریمهای جدید بتوانند آن را تحت تاثیر قرار دهد. یا گزارش رئیس کل بانک مرکزی از رشد اقتصادی نیز نشان میدهد که شوک تحریم به طور کامل بر اقتصاد ایران نشسته است و اقتصاد از آن عبور کرده است. حتی شاخص صنایع بورسی در تهران رشد مثبت را نیز ثبت کرده است(واکنش همتی به اثر ماشه).
دوم: از نظر گروه دوم، ماشه اگرچه بر میزان منابع ارزی کشور و سمت عرضه اثر محسوسی در زمان حال نخواهد گذاشت، اما راه بازگشت منابع ارزی ایران را سختتر از قبل میکند و یک مانع در مسیر دیپلماسی آینده به حساب میآید. ضمن اینکه از نظر این گروه، واکنش احتمالی ایران به این اقدام آمریکا نیز میتواند بر ذهنیت معاملهگران اثرگذار بوده باشد(اظهار نظر رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس).
سوم: گروه سوم به طور کلی بر اثرگذاری سیاسی ماشه شک و تردید جدی وارد میداند. از نظر آنها فعلا دولت ایران دست بالا را دارد و به همین دلیل مکانیزم ماشه در کوتاهمدت حتی اثر منفی سیاسی نیز نمیتواند داشته باشد. ماشه ظاهرا با همراهی کشورهای اروپایی همراه نشده و همین مسئله بازگشت تحریمهای سازمان ملل را سخت میکند. ضمن اینکه وقتی اجماعی بر سر اجرایی شدن آن وجود ندارد، در نتیجه بازگشت آن نیز در مسیر مذاکرات میتواند سادهتر باشد(چالشهای آمریکا برای چکاندن ماشه).
چهارم: گروهی هم بر این باورند که چه تحریمهای سازمان ملل بازگردد چه باز نگردد، بازار ارز تکلیفش را با ماشه روشن کرده است. در نتیجه از نظر آنها، ماشه هر آنچه میتوانسته اثر گذاشته و اثرش اکنون در بازار خنثی شده است.
میتوان تنها ریسک جدی ماشه برای ایران را در لابلای برخی بندهای حقوقی جستوجو کرد که اگر با تفسیر به رای آمریکاییها همراه شود، میتواند مسیر صادرات ایران را سخت کند. اشاره به برخی بندهای قطعنامههای قبلی همچون توقیف کشتیهای حامل کالاهای ایرانی است. با اینحال اگر کشورهای دیگر با آمریکا همراهی نکنند، با توجه به جغرافیای صادرات ایران، کار برای آمریکاییها نیز به راحتی پیش نمیرود.
مهمتر از اینها، حدود 7 هفته تا 13 آبان مانده است؛ معاملهگران امروز حتما حساب ویژهتری بر انتخابات آمریکا باز کردهاند. آیا چکاندن ماشه میتواند انتظارات منفی را بدون توجه به نتیجه انتخابات آمریکا به جا گذارد؟ حتما فعالان بازار ارز آگاه هستند که بازار بین ترامپ و بایدن تفاوت زیادی قائل است. اگر بازار به این نتیجه رسد که ترامپ رئیس جمهور آینده است، یک واکنش نشان میدهد و اگر تلقی بازار این باشد که بایدن پیروز انتخابات است، واکنشی دیگری در پی خواهد داشت. این مسئله بر ریسک معامله در زمان حاضر میافزاید، مخصوصا در سطح قیمتیای که با بر هم خوردن فضای منفی، کششی برای تقاضا جدید نخواهد داشت.