ترامپ برجام را پاره نمی کند
در این مقاله چنین آمده است: «یک سال پس از اجرای برجام، این توافق به هدف اصلی خود رسیده است: کندی پیشرفتهای اتمی ایران و اطمینان از اینکه این کشور نمیتواند مواد کافی برای تولید یک سلاح اتمی را گردآوری کند.دولت ترامپ که قرار است چهار روز پس از نخستین سالگرد برجام به قدرت بیاید، آنقدر عاقل خواهد بود که اجرای این توافق را ادامه دهد و در عین حال کل سیاست آمریکا در قبال ایران را مورد بازبینی قرار دهد. همانطور که جان برنان، رئیس سازمان سیا به تازگی به شبکه بیبیسی اعلام کرد، پاره کردن برجام «اوج حماقت» خواهد بود. براساس مفاد برجام که مذاکرهکننده ارشد آن محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه ایران و فارغالتحصیل مقطع دکترا از دانشگاه دنور بوده است، طی یک سال گذشته و 14 سال پس از آن ایران مجاز نخواهد بود بیش از 300 کیلوگرم اورانیوم با درجه غنای پایین در اختیار داشته باشد، نمیتواند اورانیوم را تا درجه خطرناک غنیسازی کند یا بهطور زیرزمینی مواد بمب تولید کند. ایران همچنین مجاز نخواهد بود که مقادیر زیادی پلوتونیوم تولید کند و نباید تجهیزات مربوط به فرآیندهای پلوتونیوم را بسازد؛ بنابراین با فرض اینکه ایران این توافق را اجرا کند، برنامه هستهای ایران به مدت بیش از یک دهه «دچار محدودیت» میشود. این دستاورد عمده در منع گسترش سلاحها به آمریکا و متحدانش اجازه میدهد که بر دیگر حوزههایی که در رابطه با ایران نگرانشان میکند، تمرکز کنند. به رغم امید برخی از حامیان برجام، این توافق تا کنون نتوانسته است بهبود زیادی در روابط دوجانبه ایران-آمریکا یا روابط ایران با همسایگان عرب خود ایجاد کند. اگر هیلاری کلینتون بهعنوان رئیسجمهوری آمریکا انتخاب میشد، احتمالا در قبال سایر سیاستهای ایران از جمله در یمن و آزمایش موشکهای بالستیک، موضع سرسختانهتری اتخاذ میکرد. هنوز مشخص نیست که آیا ترامپ هم همین کار را میکند یا خیر. البته او باید به این موضوع توجه داشته باشد که بسیاری از دشمنان منطقهای ایران از جمله عربستان سعودی و اسرائیل، هم اکنون از ترامپ میخواهند برجام را پاره نکند. نگرانی آنها از توافق هستهای هرگز چندان به جنبههای منع گسترش سلاحهای اتمی مربوط نبود بلکه بیشتر به این موضوع مربوط بود که این توافق میتواند به نماد گرایش آمریکا به سمت ایران تبدیل شود. البته این گرایش در دوران ریاست جمهوری اوباما بعید بود و حالا هم در دوره دولت جدید نامحتملتر بهنظر میرسد. سیاستهای نادرست آمریکا، مانند تهاجم به عراق در زمان ریاستجمهوری جورج دبلیو بوش و متعاقب آن خروج نیروهای آمریکایی از عراق در دوران ریاستجمهوری اوباما، برای تهران این فرصت را فراهم کرد که خلأ قدرت به وجود آمده از سرنگونی صدام را در عراق پر کند. بیمیلی اوباما در پشتیبانی از مخالفان سوری پیش از مداخله روسیه و کمکهای مستشاری ایران در حمایت از بشار اسد، دستیابی به آتشبس پایدار و حلوفصل سیاسی در سوریه را دشوارتر کرده است.
با توجه به نقش تثبیت شده ایران در سوریه و عراق، کنار گذاشتن ایران از جلسات مشورتی درباره آینده سیاسی این دو کشور، غیرواقعبینانه است، اما این مساله به این معنی نیست که آمریکا باید به تهران اجازه دهد کنترل منافع اصلی آمریکا و متحدانش را به دست بگیرد. البته دولت ترامپ میتواند بهطور یکجانبه تحریمهای بیشتری بر ایران اعمال کند یا با شدت بیشتری مانع رسیدن سلاح به دست بشار اسد یا حوثیهای یمن شود، اما سیاستهای آمریکا تنها زمانی بهتر عمل میکنند که ائتلافی از کشورهای همفکر از آنها استقبال کنند. نمونه این مساله، مذاکرات طولانی مدتی بود که به توافق هستهای منجر شد. متحدان اروپایی آمریکا، بهطور خاص، این مساله را روشن کردهاند که از توافق هستهای عقبنشینی نخواهند کرد و فقط به این دلیل که آمریکا میخواهد تحریمهای جدیدی علیه ایران وضع کند، تحریمهای اقتصادی علیه ایران اعمال نخواهند کرد. لغو این توافق موجب به وجود آمدن یک بحران زودهنگام و غیرضروری در روابط ترانسآتلانتیک میشود و احتمالا این مساله به نفع روسیه، چین و عوامل افراطی در ایران است. ترامپ، بهعنوان یک معاملهگر میداند که پاره کردن قراردادی که همچنان دارای منفعت است، معقول نیست. او به محض ورود به کاخ سفید در 20 ژانویه باید تصمیمهای دشواری اتخاذ کند، اما به لطف برجام، از بحران هستهای ایران خبری نخواهد بود.»