اشتباهات دولتی ها در مواجهه با ابرچالش اشتغال
او در این باره تاکید کرد:«بحث اشتغال، یک بحث بلندمدت است. اگر ما بخواهیم به فکر این باشیم که میتوانیم با یک سیاست جرقهای در ذهن، بیکاری را حل کنیم اشتباه است. اینکه ما تصور کنیم بدون هیچ پشتوانه کارشناسی و عبرت گرفتن از طرحهای اجرا شده در سالهای گذشته صرفاً با خرج کردن پول عدهای را تشویق کنیم که به اشتغال برسند، امکانپذیر نیست. یعنی یک چارچوب منطقی برای اینکه شکل بگیرد اصلاً وجود ندارد.» به گزارش «اقتصادنیوز» این عضو هیات علمی دانشگاه شریف بر این باور است:«این تصور دولتمردان ما که میتوانند با صرف پول عدهای را به شاغل کردن عدهای دیگر تشویق کنند، از هدف اشتغالزایی خیلی دور است. هدف ما از اشتغال نهایتاً تولید ثروت است، نه اینکه صرفاً از آمار بیکاری ما کم شود و به هر شکلی که شده اسمی به نام کارگر یا کارمند قراردادی داشته باشیم. ما قرار است از نیروی کار اقتصاد خود در این زمینه بهره ببریم که تولید ثروت داشته باشیم و افراد شاغل هم بتوانند از تولید ثروت بهرهمند شوند. هزینههایی که معمولاً دولتها در این بخش صرف میکنند، صرفاً برای این است که آن جریان تولید ثروت را به حرکت بیندازند نه اینکه خود ثروت توزیع کنند و در اختیار افراد قرار دهند. متاسفانه ما این نگاه را در بین مسوولان خود داریم که به جزئیات هیچوقت توجه نمیکنند و صرفاً آن نمای کار را استفاده میکنند و بلافاصله شروع به توزیع منابع و جذب محبوبیت و خریدن آرا میکنند.»
سوری افزود:« مشکل اساسی این است که ما مطالعه و بررسی نمیکنیم و کارهای دیگران را نیز مورد بررسی قرار نمیدهیم. عمده مثالی که مسوولان در این نوع کارهای خود مطرح میکنند، بحث microfinance (سرمایهگذاری خرد) است که در بنگلادش شروع شده و در کشورهای دیگر هم اجرا شده است. در این مورد توجه کنید اولاً مقیاس این برنامهها در آن صورتی که در کشور ما انجام میشود معمولاً نیست و مقیاسهای محلی و موردهای کوچکی است که همه اینها بر مبنای مطالعه انتخاب میشوند و تصادفی نیست. جدا از آن، مثلاً در بنگلادش شما میبینید سیستمی در حال کار کردن بوده اما ناکاراییهایی در این سیستم وجود داشته و بانک گرامین در بنگلادش با استفاده از microfinance (سرمایهگذاری خرد) آن ناکارایی را از بین برد و باعث شد که توسعه پیدا کند و به عدهای نفع برساند و اشتغال و رفاه در پی داشته باشد. ما متاسفانه به بودن آن سیستم و بازار توجه نمیکنیم و فکر میکنیم فقط دادن پول باعث شده که مشکل آنها حل شود. در حالی که آن بازار وجود داشته اما به صورت مناسب عمل نمیکرد. ما این قسمت را معمولاً فراموش میکنیم و خیلی از این طرحهایی هم که اجرا شده، طرحهای کوتهبینانه است. من از یکی از افراد تاثیرگذار در تصمیمگیریها شنیدم که میگفت ما به هر حال وامی دادیم که افراد توانستند با آن پراید بخرند و به نوعی شاغل شدند. اگر قرار باشد از این دید به اشتغال نگاه کنیم، هر پرایدی هم 10 سال عمر کند، ما هر 10 سال یکبار اگر یک پراید به مردم بدهیم اشتغال در کشور زیاد میشود اما واقعیت این است که هدف غایی باید تولید ثروت باشد و باید این افراد تولید ثروت کنند که این فرآیند بتواند ادامه پیدا کند. وگرنه در غیر این صورت تنها توزیع پول است و الزامی هم نیست که همه افراد سر کار بروند، همان پول را به افراد بدهند یک سال میتوانند مخارج خود را تامین کنند و دیگر نیازی نیست که مشغول به کار شوند.»