بدون تجارت، پیشرفت توهم است
چه روی می دهد؟ بدون تردید رفاه شما به شکل باور نکردنی پایین می آید. شما خود واقف هستید که قادر نیستید همه آن چه را امروز مصرف می کنید تهیه کنید. در نتیجه اگر شما از معامله با دیگران منع شوید، باید در حد بخور و نمیر و در سطح بسیار ابتدایی مصرف کنید. مبادله با دیگران این امکان را به شما می دهد که با میزان کار مشخص رفاه خویش را بیشتر کنید. هر چه شما بتوانید با افراد بیشتری ارتباط داشته باشید و با آنها داد و ستد کنید، رفاه شما بیشتر می شود. در عین حال رفاه آنان که با شما تجارت می کنند نیز بیشتر می شود.
تجارت، یک کنش برد- برد است. بدین معنا که بواسطه انجام آن هر دو سر معامله از آن منفعت کسب می کنند. این در حالی است که در تحلیل های غیر اقتصادی اغلب گفته می شود اگر در معامله یک نفرد سود می برد طرف دیگر زیان می کند. به عبارت دیگر از منظر آنان معامله یک بازی جمع صفر است. در حالی که اگر این گونه بود، هیچ اراده ای در انسان ها برای معامله و خرید و فروش آزادانه کالاها وجود نداشت. اگر افراد فکر می کردند وقتی طرف مقابل حاضر به معامله است چون دارد سود می برد و سود وی حتما به زیان من است، دیگر حاضر به معامله نمی شد. منطق انجام تجارت آن است که دو طرف از معامله سود می برند و این سود زاده خود تجارت است.
تاریخ نشان داده که با پیشرفت تکنولوژی و سرعت بیشتر نقل و انتقالات بین کشورها و در نتیجه امکان انجام تجارت بیشتر بین کشورها، پیشرفت در جوامع مختلف رخ داده است. امری که از قرن ۱۹ بدین سو توانست اثر بزرگی بر زندگی انسان ها بگذارد و سطح زندگی و رفاه آنان را بیشتر کند. در این بین کشورهایی که نتوانستند و نتوانند از منافع ناشی از تجارت بهره برند، سرنوشت محتومی به جز عدم پیشرفت ندارند. آنان باید خیره به گام های رو به جلو دیگران باشند که بواسطه تجارت و نقل و انتقال دانش بین جوامع حاصل می شود و آنان بدلیل آن که نمی توانند و یا نمی خواهند با بیگانگان ارتباط داشته باشند باید نظاره گر از دست رفتن رفاه و در جا زدن خود باشند. پیشرفت بدون تجارت و ارتباط مستمر با دیگر کشورها رخ نمی دهد.