نرخ تورم | نرخ تورم چگونه محاسبه میشود؟
به گزارش اقتصادنیوز، پدیده تورم از بر هم خوردن تعادل میان کالای موجود در جامعه با مقدار نقدینگی یا پول در گردش پدید میآید. به عبارت بهتر، وقتی کالا کمیاب و پول یا قدرت خرید برای مالکیت آن زیاد باشد، خلاء حاصل تورم نام میگیرد.
علل تورم
نظریههای مختلفی برای توضیح علل تورم وجود دارد. بر اساس برخی نظریهها، تورم ممکن است در اثر افزایش عمومی تقاضا بوجود آید. اگر تقاضا برای کالا و خدمت با سرعتی بیش از عرضه آن رشد کند، قیمتها افزایش خواهد یافت. از طرف دیگر، تورم ممکن است در اثر افزایش هزینههای تولید از قبیل دستمزد و مالیات و مواد اولیه، افزایش یابد. در این مورد البته برخی اقتصاددانان مانند فریدمن، تورم را همواره و در همهجا یک پدیده پولی میدانند و لذا حجم پول را عامل اصلی نرخ تورم میشمارند.
بر اساس نظریههای اقتصادی، اگر ستانده اقتصاد را تابعی از «تابع تولید» و «عوامل تولید» بدانیم و متغیر عرضه پول را تعیینکننده ارزش اسمی ستانده اقتصاد فرض کنیم، در این جا با فرض ثابت بودن سرعت گردش پول، سطح عمومی قیمتها برابر با نسبت ارزش اسمی ستانده به سطح ستانده واقعی اقتصاد خواهد بود. به بیان دیگر، ظرفیتهای مولّد اقتصاد مانند نیروی کار و سرمایه ثابت، تعیینکننده تولید واقعی و حجم پول تعیینکننده تولید اسمی است. در این جا، نسبت تولید اسمی به تولید واقعی، به شاخص ضمنی تولید معروف است.
با خلق پول جدید توسط بانک مرکزی، سطح تولید اسمی اقتصاد افزایش مییابد. حال اگر ظرفیتهای واقعی اقتصاد افزایش نیافته باشد، خلق پول جدید منجر به افزایش نسبت تولید اسمی به تولید واقعی میشود که به معنی افزایش سطح عمومی قیمتها (یا همان نرخ تورم) است. بنابراین، بین حجم پول و افزایش سطح عمومی قیمتها ارتباط وجود دارد به طوریکه، تغییرات در حجم پول، صرف نظر از تغییرات تولید، تعیینکننده سطح عمومی قیمتها است.
بانک مرکزی، به عنوان کنترلکننده حجم پول اقتصاد، کنترل نهایی را بر نرخ تورم دارد. اگر بانک مرکزی، حجم پول را به سرعت افزایش دهد، سطح عمومی قیمتها نیز به سرعت افزایش خواهد یافت. سوال این است که چرا باید بانک مرکزی اقدام به افزایش حجم پول کند؟ در پاسخ میتوان گفت، دولتها به طور کلی هزینههای خود را از شیوههایی مانند اخذ مالیات، انتشار اوراق و چاپ پول تأمین میکنند. اگر دولت بخواهد هزینههای خود را از محل چاپ پول و خلق پول جدید توسط بانک مرکزی تأمین کند، منجر به افزایش حجم پول و در نتیجه افزایش تورم خواهد شد.
تأمین هزینههای دولت از محل خلق پول جدید، به معنی تحمیل مالیات تورمی بر کل اقتصاد است. مالیات تورمی در واقع، هزینهای است که دارندگان پول میپردازند. با افزایش حجم پول برای تامین هزینههای دولت، سطح عمومی قیمتها افزایش مییابد و در عمل ارزش پول در اختیار شهروندان کاهش مییابد. این چنین است که تورم، اثری همانند مالیات بر پول شهروندان دارد.
برندگان و بازندگان تورم
تورم، برندگان و بازندگان متفاوتی دارد. به عنوان مثال با افزایش تورم، بستانکاران زیان میکنند و بدهکاران نفع میبرند. صاحبان املاک و داراییها از افزایش تورم سود میبرند و در مقابل، افراد حقوقبگیر با حقوق ثابت یا اقشار زیرخط فقر از افزایش تورم زیان میکنند.
در بلندمدت، افزایش تورم با ایجاد نااطمینانی در اقتصاد، انگیزه سرمایهگذاری را کاهش میدهد و به زیان رشد اقتصاد است. افزایش تورم یک کشور به سطحی بیش از سایر کشورها، موجب کاهش رقابتپذیری محصولات داخلی آن کشور میشود. این پدیدهها، در مطالعات مختلف در مورد اقتصاد ایران و سایر کشورها اثبات شده است. بنابراین، کنترل پایدار تورم و حفظ آن در سطحی ثابت و پایین، بسیار اهمیت دارد و در تمامی کشورهای پیشرفته یکی از اهداف اصلی دولتها است.
کنترل تورم
با توجه به اهمیت حفظ ارزش پول ملی و کنترل تورم، این مسئله یکی از اصلیترین مأموریتهای بانکهای مرکزی محسوب میشود. بانکهای مرکزی برای کنترل تورم ابزارهای مختلفی دارند که در چارچوب سیاست پولی تعریف میشود. در برخی کشورها، بانکهای مرکزی از طریق هدفگذاری تورمی و در برخی کشورها از طریق هدفگذاری کلهای پولی نرخ تورم را کنترل میکنند. در برخی کشورها نیز از طریق یک لنگر اسمی از جمله لنگر اسمی نرخ ارز، انتظارات تورمی را کنترل میکنند. در اقتصادی مانند ایران، که با تورم نسبی بالا و محدودیت ذخایر خارجی مواجه است، استفاده از لنگر اسمی نرخ ارز برای کنترل تورم، کارایی لازم را ندارد.
اندازهگیری تورم
اندازهگیری تورم از ابعاد مختلف اهمیت دارد. بانک مرکزی برای تنظیم سیاست پولی و حفظ ارزش پول ملی، به پایش مستمر قیمتها و اندازهگیری نرخ تورم نیاز دارد. شرکتها و اشخاص هم به دلایل مختلف از جمله تعدیل دستمزد و دعاوی حقوقی و نظایر آن به شاخص تورم نیاز دارند. بنابراین، وجود یک شاخص معتبر و دقیق برای پایش تغییرات قیمت و تغییرات تورم بسیار اهمیت دارد. از جمله مهمترین شاخصهای اندازهگیری تورم، شاخص قیمت مصرفکننده (CPI)، شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) و شاخص ضمنی تولید ناخالص داخلی (GDP Deflator) است.
در ایران، سابقه طولانی برای محاسبه شاخص تورم وجود دارد. معروفترین و رایجترین شاخص تورم، شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی (CPI) است. این شاخص، معیار سنجش تغییرات قیمت سبدی متشکل از ۳۸۶ قلم کالا و خدمت مصرفشده توسط خانوار شهرنشین ایرانی است. از جمله مزایای شاخص CPI آن است که با تأخیر بسیار کم تهیه و منتشر میشود. با شاخص CPI میتوان تغییرات قیمت را نسبت به ماه قبل، ماه مشابه سال قبل و همچنین میانگین قیمت هر سال را نسبت به سال قبل اندازهگیری کرد.
شاخص دیگر، شاخص قیمت تولیدکننده (PPI) است که سبد بزرگتری از محصولات را در بر میگیرد. این شاخص، تغییرات سطح عمومی قیمت محصولات فروخته شده توسط تولیدکننده را در مبدأ فروش اندازهگیری میکند. این شاخص، تغییرات قیمت را از نگاه تولیدکننده نشان میدهد و یک شاخص پیشنگر برای تورم مصرفکننده است.
شاخص مهم و معتبر دیگر برای اندازهگیری نرخ تورم، شاخص ضمنی تولید ناخالص داخلی است. این شاخص با دقت و جامعیت بیشتری میتواند تغییرات تورم را اندازهگیری نماید. نقطه ضعف این شاخص، بهنگام نبودن و تأخیر انتشار آن است.
سابقه تورم در ایران
بالاترین نرخ تورم در ایران در دهه بیست تجربه شد. در اوایل دهه بیست نرخ تورم سالانه به بیش از ۱۰۰ درصد رسید. در مقابل در برخی دورههای رکود مانند اواسط دهه بیست، نرخ تورم منفی هم تجربه شده است. در مجموع بیش از همه دورهها، در دهه چهل ثبات قیمتها و تورم پایین برقرار بوده است. با افزایش درآمدهای نفتی در سال ۱۳۵۳ و به تبع آن با جهش شدید پایه پولی و افزایش نقدینگی، نرخ تورم نیز افزایش یافت. از آن پس در اغلب دورهها، اقتصاد ایران با رشد بالای نقدینگی و تورم مزمن مواجه بوده است. در سال ۱۳۷۴ تورم ایران با افزایشی قابل توجه، به نزدیک ۵۰ درصد رسید. مجدداً در سال ۱۳۹۲، با افزایش رشد نقدینگی، نرخ تورم افزایش یافت و به حدود ۳۵ درصد رسید.
از سال ۱۳۹۴ به بعد، با بهبود انتظارات و در اثر کاهش قیمت کالاهای وارداتی و تثبیت نرخ ارز، به طور موقت نرخ تورم به کمتر از ۱۰ درصد کاهش یافت ولی این کاهش، پایدار نماند. از خرداد ۱۳۹۷ به بعد شاخص تورم ماهانه با شتاب در حال افزایش است به طوریکه شاخص CPI تیرماه نسبت به ماه مشابه سال قبل رشدی برابر با ۱۸ درصد دارد.
ریشههای تورم در ایران
ریشه اصلی تورم مزمن در اقتصاد ایران، رشد بالای نقدینگی است. از اوایل دهه پنجاه، نقدینگی در اقتصاد ایران همواره رشد بالایی داشته است به طوریکه میانگین رشد نقدینگی از سال ۱۳۵۳ تا ۱۳۹۶ برابر با ۲۷ درصد بوده است. رشد بالای نقدینگی همزمان با رشد پایین ظرفیتهای تولید در بخش واقعی، منجر به شکلگیری تورم مزمن در اقتصاد ایران شده است. در اغلب سالها، عواملی مانند کسری بودجه دولت، مشکلات ساختاری نظام بانکی، فقدان شفافیت و انضباط مالی در بخش عمومی، بدهیهای فزاینده دولت، سیاستهای حمایتی و توزیعی دولت، فقدان استقلال و کارایی کافی بانک مرکزی و ناکارایی سیاستهای بودجهای منجر به انتقال ناکاراییهای اقتصاد به منابع بانک مرکزی و در نهایت منجر به تورم مزمن و بالا شده است. رهایی از تورم ساختاری، مستلزم افزایش استقلال و کارایی بانک مرکزی، اصلاح سیاستهای مالی دولت، افزایش شفافیت و انضباط مالی بخش عمومی و اصلاح ساختار نظام بانکی است.