مردم و ایران
شرایط اینروزهای اقتصاد کشور به شدت نگران کننده شده و بخشی از مخالفان داخلی روحانی هم نه به آینده مردم میاندیشند و نه به آینده ایران و آنقدر غرق در تهدید و تخریب شدهاند که یادشان رفته آنها هم مسافر همین کشتیاند.
انتقادها به روحانی و دولت سرجای خود اما در این مقطع تاریخی که کشورمان در معرض ابرچالشهای اقتصادی،اجتماعی و سیاسی متعددی قرار دارد و هر روز بر میزان فشارهای بین المللی نیز افروده میشود، نباید پشت دولت را خالی کرد. این چه رسمی است که تا اتفاقی در کشور رخ میدهد، تند و سریع دولت را محاکمه میکنیم و رأی خود را ار روحانی پس میگیریم؟ ما چقدر از مناسبات پس پرده آگاهی داریم؟ چقدر از بازیهای پیچیده سیاسی سر در میآوریم؟ چقدر مطمئنیم شوکهای اقتصادی و نوسانهای قیمتی نظیر جهش ارزی اخیر تنها ریشه در متغیرها و تصمیمهای اقتصادی دارند؟
مخالفان سیاسی برای اینکه ثابت کنند دولت روحانی ناکارآمد است، دست به هرکاری میزنند، اما به نظر میرسد واقعیتی از نظر آنها دور مانده؛ اینکه شکست دولت فعلی به نفع آنها تمام نمیشود. چه آنکه مردم تفاوتی میان دولت و حاکمیت نمیبینند و شکست هرکدام، به پای دیگری نوشته میشود.
مهم نیست رئیس جمهور، چه کسی باشد. مهم این است که در مقطع فعلی، شکست دولت در حوزه اقتصاد، کشور را وارد مدار خطرناکی میکند که احتمالا هیچکس قادر به توقف آن نخواهد بود.
در این شرایط حساس، حاکمیت باید در مسیر اصلاح و ترمیم گام بردارد و مردم نیز باید صبوری کنند. ما وسط پیچیدهترین و حساسترین بازی یک قرن گذشته قرار داریم و در جهان پر آشوب فعلی، هیچ سناریویی به نفع ما نوشته نمیشود. به گمانم درهیچ زمانی، مردم ایران تا این اندازه تنها نبوده اند. پس همبستگی و اتحاد و صبوری را برای چه زمان و چه شرایطی تجویز کردهاند؟