سازمان برنامه و بودجه؛ نه دگردیسی و نه انحلال، بلکه شایستهسالاری
آقای اشتریان از پیشیگرفتن توان کارشناسی بخش خصوصی و عقبافتادن بخش دولتی هم نوشتهاند. واقعیت این است که در کشور بخش خصوصی که توان کارشناسی خارقالعادهای در امر برنامه و بودجه داشته باشد، وجود ندارد. فعالان در این بخش استقلال مالی و فکری ندارند و همگی به بخشهای پژوهشی دستگاههای دولتی وابسته بوده و از آنها ارتزاق میکنند. یادمان نمیرود در دهه 60 و 70 این امکان برای سازمان برنامه و بودجه وجود داشت که از دانشجویان دورههای دکتری و فوقلیسانس به صورت پارهوقت استفاده کند و بابت همین امکان، روزآمدی این سازمان و کارشناسی آن زبانزد بود. اما سالهاست که در این سازمان دیگر این موضوع دیده نمیشود.
با پایان یافتن دولت اصلاحات خاتمی و دوره طلایی برنامه سوم توسعه، نسخه بکارگیری روسای کمتوان و کمدانش برای این سازمان و فراری دادن کارشناسان آن به سایر دستگاهها مدنظر قرار گرفت و تا به امروز این روند ادامه دارد. از سال 1384 به این سو بکارگماری افراد از داخل سازمان حتی در بخش منابع انسانی و پشتیبانی آن دریغ ورزیده میشود. حال چگونه انتظار دارید که کارشناسان آن فربه از علم روز بمانند.
سالهاست که کارشناسان این سازمان با دورههای آموزشی مطلوب، اعزام به دورههای کوتاه مدت در داخل و خارج از کشور و... بیگانهاند. حال با کارشناسانی که با آنها اینگونه رفتار میشود انتظار اندیشهورزی بیشتری دارید. از سازمانی که نظرات کارشناسی آن، که به شکل قوانین و مقررات پیشنهادی مطرح میشود و توسط دولتها و مجالس به دلائل پوپولیستی تغییر مییابد، انتظار کارشناسی بهتری دارید! در سازمانی که در 16 سال اخیر و با تغییر دولتها، افراد سیاسی و جناحی جایگزین کارشناسان و مدیران آن میشود، چه انتظاری دارید. سخن بسیار است، اما...