نیویورک تایمز: اثر معکوس ترور سفیر روسیه
به گزارش اقتصاد نیوز مکس فیشر، در تحلیلی برای نیویورکتایمز مینویسد این ترور باعث مقایسههایی در فضای مجازی شده است. او مینویسد «در رسانههای اجتماعی ترور کارلوف با ترور فرانتس فردیناند، ولیعهد اتریش، مقایسه میشود که باعث آغاز جنگ اول جهانی شد» هرچند بسیاری از تحلیلگران این نگاه را رد میکنند. اگرچه تا لحظه تنظیم این گزارش هیچ فرد یا گروهی مسوولیت این ترور را نپذیرفته است، اما به نوشته روزنامه ایندیپندنت، رئیسجمهوری روسیه گفت: «بازرسان روسی پروندهای جنایی برای رسیدگی به ترور کارلوف تشکیل دادهاند.» پوتین تاکید کرد که کشورش میخواهد بداند چه کسی فرد ضارب را هدایت کرده است. ضارب پس از ترور فریاد اللهاکبر سر داد و گفت: «حلب را فراموش نکنید. سوریه را فراموش نکنید.» به نوشته فیشر، بخش مهمی از پیشرویهای دولت سوریه در حلب ناشی از پشتیبانی نیروی هوایی روسیه است. با این حال، مکس فیشر سناریوهایی در مورد نحوه روابط آینده روسیه- ترکیه مطرح کرده است:
1- هر دو کشور بهدنبال مدیریت اوضاع
این سناریو بسیار بعید است. هر دو کشور تلاش میکنند تا این وضعیت را مدیریت کنند و نشانههایی دال بر همکاری بفرستند. در این سناریو آنها سعی میکنند نحوه بیان خود از این اقدام را هماهنگ کرده و انگشت اتهام را به سوی دشمن مشترک نشانه بگیرند نه یکدیگر. مساله، سوریه است. در چند ماه گذشته، این دو کشور سخت تلاش کردهاند تا استراتژیهای متضاد خود را در سوریه با یکدیگر به نوعی هماهنگ کنند. آرون استین، متخصص ترکیه در شورای آتلانتیک، به صراحت میگوید: «ترکیه برای پیشبرد منافع خود به روسیه نیاز دارد. روسیه هم برای پیروزی به ترکیه نیاز دارد؛ زیرا این مولفهای است که پیروزی در سوریه را تعریف میکند. هرکسی انگیزهای دارد تا این مساله را مانند دو انسان بالغ و عاقل حلوفصل کند.» بحران بر سر سفیر مقتول، ممکن است روابط دو کشور در سوریه را با خطر مواجه سازد یا در بدترین حالت تنشهای بیثباتساز میان آنها که از سال گذشته شروع شد را زنده کند. بنابراین، هر دو تلاش میکنند تا بر اوضاع مسلط شوند.
2- احتمال متلاطم شدن روابط دو کشور
اوضاع سوریه نوعی سیالیت در وضعیت را نشان میدهد. این نشان میدهد که هر دو کشور تمرکز خود را بر حمایت از دستور کار خود در سوریه قرار دادهاند و رهبران ملیگرا و تندخوی دو کشور فعلا ترجیح میدهند اوضاع را آرام کنند. البته هر دو کشور اکنون در دو سوی جبهه جنگ در سوریه قرار دارند، اما تلاش دارند تا خطوط مشترک میان خود را تقویت کنند. پس از مداخله روسیه در سوریه، ترکیه یکی از جنگندههای روس را در خط مرز خود با سوریه ساقط کرد. این موجب گمانهزنیهایی حاکی از آغاز جنگی جدید در منطقه شد. این میتوانست پای آمریکا را بهعنوان یکی از اعضای ناتو در حمایت از ترکیه به نبرد باز کند. پس از کشوقوسها و تنشهای فراوان سرانجام دو کشور روابط خود را عادی کردند، اما ترور سفیر روسیه بار دیگر ممکن است ستیزی بزرگتر را دامن بزند که تبعات ناشناختهای به دنبال خواهد داشت.
3- از دشمنی تا شراکت
هر دو کشور به نوعی از غرب گسستهاند. روسیه به دلیل انضمام اوکراین به خود و ترکیه به دلیل ساز ناکوک زدن در برابر مهاجرانی که به اروپا میروند و بگیر و ببندهای پس از کودتا روابط ناهمواری با غرب دارند. شاید پر بیراه نباشد اگر بگوییم آنها از غرب گسستهاند. بنابراین، ترجیح دادند به جای سر شاخ شدن و دشمنی به شراکت روی آورند. در واقع، از تابستان سال جاری ترکها استراتژی متعادل تری در پیش گرفتند. آنها سیاست خود را از تغییر اسد، به جلوگیری از پیشروی کردها در مرز خود تغییر دادند. در واقع، منفعت مشترک آنها را از دشمنی به شراکت سوق داد. ترکها از این میترسیدند که پیشروی کردها و تسخیر سرزمینهایی از سوی آنها موج جداییطلبی را در کشورشان تشدید کند. ورود روسیه به جنگ سوریه محاسبات ترکیه را بر هم زد. آنها مخالفت با برکناری اسد را بسیار پرهزینه و احتمال موفقیت استراتژی خود را اندک یافتند. روسیه نیز ترجیح داد شورشیانی که مورد حمایت ترکیه و غرب هستند را هدف قرار دهد. مسکو سپس به این نتیجه رسید که بهتر است ترکیه را بهعنوان شریک و نه دشمن در کنار خود داشته باشد. معامله آنها چه بود؟ ترکها از حمایت خود از شورشیانی که منافع روسیه را در سوریه تهدید میکردند متوقف کرد. در مقابل، روسها نیز از حمایت از کردها دست برداشتند. روسها همچنین اجازه دادند که نیروهای ترکیه و شبهنظامیان متحد آنها مرز سرزمینی خود را با سوریه اشغال کنند زیرا این بخش پیشتر در کنترل کردها و داعش بود. بار دیگر، ترور آقای سفیر ممکن است بر این شراکت تاثیر منفی داشته باشد.
4- آیا این ترور چیزی را تغییر خواهد داد؟
هنوز نشانهای وجود ندارد که روسیه و ترکیه بخواهند سیاستهای خود را در سوریه تغییر دهند. در صورت عدم تغییر در سیاست هایشان، ممکن است این ترور شراکت آنها را تقویت کند. با این حال، نمیتوان پیشبینی کرد که آیا تحولی مثبت یا منفی در روابط دو کشور شکل میگیرد. اما یک چیز روشن است: دو کشور نمیخواهند همکاریهایشان در سوریه متوقف شود؛ چرا که جنگ حالتی فرسایشی یافته و هر طرف میکوشد تا هرچه زودتر مهر پایانی بر این جنگ فرسایشی زده و فرآیند سیاسی شروع شود. «تیم آرانگو» در گزارش دیگری برای نیویورکتایمز مینویسد پیامدهای بلندمدت این ترور ممکن است ناشناخته باشد اما قدر مسلم این است که در حال حاضر، هر دو کشور تلاش میکنند در مبارزه با تروریسم در کنار یکدیگر باشند. اما اردوغان چگونه میخواهد توجه افکار عمومی را از سیاستهای سوری خود منحرف کند؟ به گفته استین از شورای آتلانتیک، اردوغان انگشت اتهام را به فتحالله گولن نشانه خواهد رفت.
چنین هم شد. مقامهای ترکیه در اولین گام و برای منحرف کردن افکار عمومی، گولن و شبکه مخفی او را مسوول این ترور دانست. به گزارش رویترز، یک مقام امنیتی و ارشد ترکیه مدعی شده بود که «نشانههای بسیار قوی» وجود دارد حاکی از آنکه عامل ترور سفیر روسیه به جنبش گولن مرتبط بوده است. در مقابل، فتحالله گولن، روحانی ترکتبار ساکن پنسیلوانیای آمریکا ضمن محکوم کردن ترور سفیر روسیه در آنکارا بهعنوان «اقدامی تروریستی و شنیع»، از دولت ترکیه خواست تا حامیان فرد مهاجم را شناسایی کنند. بیانیه کتبی گولن پس از آن صادر شد که یکی از مشاوران او با قاطعیت هرگونه اتهامزنی یکی از مقامهای امنیتی ارشد ترکیه را رد کرد. کارشناسان ترکیه و کارشناسان بینالمللی مکرر به وخامت تلاشهای امنیتی و مبارزه با تروریسم اشاره میکنند که علت آن اقدام دولت ترکیه در انتصاب صدها افسر پلیس مبارزه با تروریسم در پستهای نامرتبط و نیز اخراج و حبس بسیاری دیگر از سال ۲۰۱۴ است که پس از کودتای اخیر به اوج خود رسید.