چگونه یک شرکت تجاری را منحل کنیم؟
اگر بین سهامداران و اعضای هیاتمدیره اختلافات عمیق وجود داشته باشد، این اختلافات میتوانند در نهایت به انحلال یا ورشکستگی شرکت بینجامند. حتی با اینکه مطلع هستیم شخصیت افراد و سهامداران شرکت مجزا از شخصیت حقوقی شرکت است.قانونگذار نیز نیک میداند عمر و بقای یک شرکت همیشگی نیست و ممکن است دیر یا زود بنا به هر علت درونی یا برونی، شرکت رو به افول گذارد و منحل شود. بنابراین لزوم قانونگذاری و ایجاد مقررات در این زمینه بر کسی پوشیده نیست. باید دقیقا مشخص شود شرایط انحلال شرکتها چیست و وضعیت حقوقی این شرکتها چگونه است؟
طبق قانون، شرکت سهامی در موارد زیر منحل میشود:
۱) وقتی شرکت موضوعی را که برای آن تشکیل شده است انجام داده یا انجام آن غیرممکن شده باشد.
2) در صورتی که شرکت برای مدت معین تشکیل شده و آن مدت منقضی شده باشد؛ مگر اینکه مدت قبل از انقضا تمدید شده باشد.
۳) درصورت ورشکستگی.
۴) هر موقع که مجمع عمومی فوقالعاده صاحبان سهام به هر علتی رای به انحلال شرکت بدهد.
۵) درصورت صدور حکم قطعی دادگاه.
بنابراین ممکن است اساسا یک شرکت برای انجام یک پروژه معین ایجاد شده باشد یا فرضا در اساسنامه شرکا قید کرده باشند که مدت زمان فعالیت این شرکت فلان مقدار است و طبعا با اختتام پروژه یا انقضای زمان شرکت طبق اساسنامه خودش، دیگر موضوعا فعالیتی نمیتواند بکند و باید منحل شده اعلام شود. ورشکستگی نیز یکی از اسباب انحلال است که شرایط خاص و قانونی خود را دارد که موضوع این بحث نیست. همچنین قانونگذار به شرکا اجازه داده که صرفا در مجمع عمومی فوقالعاده جمع شوند و شرکت را با رعایت حد نصاب قانونی آرا و اعضا منحل شده اعلام کنند.
قانون اما اعلام میکند در موارد زیر هر ذینفع میتواند انحلال شرکت را از دادگاه بخواهد:
۱) در صورتی که تا یکسال پس از به ثبت رسیدن شرکت هیچ اقدامی برای انجام موضوع آن صورت نگرفته باشد و نیز در صورتی که فعالیتهای شرکت در مدت بیش از یکسال متوقف شده باشد.
۲) در صورتی که مجمع عمومی سالانه برای رسیدگی به حسابهای هر یک از سالهای مالی تا 10 ماه از تاریخی که اساسنامه تعیین کرده است تشکیل نشده باشد.
۳) در صورتی که سمت تمام یا بعضی از اعضای هیاتمدیره و همچنین سمت مدیرعامل شرکت طی مدتی بالغ بر 6 ماه بلامتصدی مانده باشد.
میتوان فهمید دلیل این ماده قانونی این است که عدهای از اعضا نخواهند بی دلیل بقیه را معطل و تعیین تکلیف کنند. در این موارد هر ذینفعی مانند یک سهامدار میتواند به دادگستری مراجعه و انحلال شرکت را از دادگاه بخواهد. در اینگونه موارد، دادگاه بلافاصله بر حسب مورد به مراجعی که طبق اساسنامه و این قانون صلاحیت اقدام دارند، مهلت مناسبی که حداکثر از 6ماه تجاوز نکند میدهد تا در رفع موجبات انحلال اقدام کنند. در صورتی که ظرف مهلت مقرر موجبات انحلال رفع نشود دادگاه حکم به انحلال شرکت میدهد.
چگونگی تصفیه شرکت
برابر با قانون تجارت، امر تصفیه با مدیران شرکت است، مگر آنکه اساسنامه شرکت یا مجمع عمومی فوقالعادهای که رأی به انحلال میدهد ترتیب دیگری مقرر داشته باشد.همچنین در صورتی که به هر علت مدیر تصفیه تعیین نشده باشد یا تعیین شده ولی به وظایف خود عمل نکند، هر ذینفع حق دارد تعیین مدیر تصفیه را از دادگاه بخواهد. باید دقت داشت زمانی که یک شرکت در حال انحلال و انجام پروسه قانونی آن است، به هیچوجه حق ندارد فعالیت اقتصادی بدون درج عنوان شرکت در حال تصفیه بکند. تمام شرکتها و مراجعان به شرکت باید بدانند و اطلاع داشته باشند که این شرکت در حال تصفیه است و تنها یک هدف بیشتر ندارد و آن هم انجام امر تصفیه و خاتمه یافتن شرکت است. در این خصوص، قانون با تاکید و جدیت بیان میکند که شرکت به محض انحلال در حال تصفیه محسوب میشود و باید در دنباله نام شرکت همه جا عبارت «در حال تصفیه» ذکر شود و نام مدیر یا مدیران تصفیه در کلیه اوراق و آگهیهای مربوط به شرکت قید شود. تصمیم راجع به انحلال و اسامی مدیر یا مدیران تصفیه و نشانی آنها باید ظرف مدت پنج روز از طرف مدیران تصفیه به مرجع ثبت شرکت اعلام شود تا پس از ثبت برای اطلاع عموم در روزنامه رسمی و روزنامه کثیرالانتشاری که اطلاعیهها و آگهیهای مربوط به شرکت در آن نشر میشود، آگهی شود. در مدت تصفیه، منظور از روزنامه کثیرالانتشار روزنامهای است که از سوی آخرین مجمع عمومی عادی قبل از انحلال تعیین شده است.
بدیهی است تا خاتمه امر تصفیه شخصیت حقوقی شرکت برای انجام امور مربوط به تصفیه باقی خواهد ماند و مدیران تصفیه موظف به خاتمه دادن کارهای جاری و اجرای تعهدات و وصول مطالبات و تقسیم دارایی شرکت هستند و هر گاه برای اجرای تعهدات شرکت معاملات جدیدی لازم شود مدیران تصفیه انجام خواهند داد، اما مدیران تصفیه که حالا وظیفه مهمی را باید انجام دهند معتمدین شرکا و سهامداران فرض میشوند. به همین جهت، قدرت بسیار زیادی را نیز در خصوص امر تصفیه دارند و قانون نیز به آنها اختیارات فراوانی داده است. طبق قانون، مدیران تصفیه نماینده شرکت در حال تصفیه بوده و کلیه اختیارات لازم را جهت امر تصفیه حتی از طریق طرح دعوی و ارجاع به داوری و حق سازش دارا هستند و میتوانند برای طرح دعاوی و دفاع از دعاوی وکیل تعیین کنند. محدود کردن اختیارات مدیران تصفیه باطل و کان لم یکن است.
احمد پنجهپور
وکیل پایه یک دادگستری