درگذشت هاشمی رفسنجانی و صدا و سیمایی که اصلاح نمی شود
این که مصاحبه های افراد تکه تکه سر هم شود غیر اخلاقی است. نمی شود شبکه ها و آدم هایی را انکار کنی و بعد بخش های بریده بریده سخنان همان ها را پخش کنی. نه، می شود. اگر نمی شد که این کار را نمی کردند!
عصر ایران؛ سروش بامداد - از وعده رییس سازمان صدا و سیما برای اصلاح رویه این سازمان در نوع اطلاع رسانی هنوز244 ساعت نگذشته باز برنامه هایی پخش می شود که نشان می دهد نمی توانند عادات خود را ترک کنند!
صدا و سیما که به خاطر مواضع متناقض قبل و بعد از درگذشت آقای هاشمی رفسنجانی آماج انتقاد قرار گرفته و در تشییع جنازه هم با شعارهای صریح مردم رو به رو شد در تازه ترین اقدام، نظرات برخی از چهره های سیاسی مقیم خارج از کشور در ارزیابی کارنامه هاشمی رفسنجانی را به صورت بریده بریده سر هم می کند تا نتیجه بگیرند آنان منتقد مرحوم هاشمی هستند و صدا و سیمایی که 7 سال او را بایکوت کرده بود قدرشناس اوست!
به عنوان نمونه تکه هایی ازسخنان محسن کدیور در بخش انتقادی پخش شد اما آنجا که به دهه آخر عمر او می پرداخت، نه.
یک کانال تلگرامی هم که صدای اصول گرایان رادیکال را بازمی تاباند بخش هایی از سخنان دکتر سروش درباره انتقاد از وضعیت فرهنگی در دهه 70 را گزینش و منتشر کرده ولی قسمت هایی که بارها به ستایش مبارزات و شکنجه هایی که تحمل کرده را نه.
هدف این برنامه سازی ها این است که باور کنیم فقط صدا و سیما آقای هاشمی را دوست داشته و از بس دوست داشته 8 سال حتی در دهه فجر سراغ او نمی رفته ( آخرین بار گفت و گوی علی درستکار با او در سال 87 پخش شد) و انگار نه انگار همین گفت و گوی اخیررضا رشید پور با محسن هاشمی با هماهنگی ها و نظارت های مختلف انجام شد.
البته زمانه عوض شده و وقتی کانال همان شبکه ای که از آن نقل می شود بیش از 600 هزار عضو دارد یا سخنان دیگری به سرعت در همه گروه ها منتشر شده مردم می دانند اصل ماجرا چیست و این مونتاژها تنها به اعتبار لطمه خورده بیش از پیش آسیب می رسد.
اگر قرار بر پخش سخنانی است که از رسانه های فارسی زبان پخش شده چرا به صحبت های صریح غلامحسین کرباسچی از تهران و حتی عطاء الله مهاجرانی در همان لندن در سه شنبه شب اشاره نمی کنند؟
اگر هاشمی رفسنجانی همان اصول گرایی بود که صدا و سیما تصویر می کند چرا 7 سال با او نامهربانی کردند و اگر از آنان جدا شده بود و در دهه آخر با هاشمی دهه 60 و 70 متفاوت شد چرا اصرار دارند او را مصادره کنند؟
وضعیت تحلیل و اطلاع رسانی صدا و سیما به واقع رقت آور شده و هر چه تلاش می کنند نه تنها آبرویی به دست نمی آورند که مردم را از دروغ متنفرتر می کنند.
از مرگ هاشمی رفسنجانی هنوز یک هفته نگذشته و از یاد نبرده ایم که همین یکشنبه خبر درگذشت او را ابتدا با چه لحن سرد و نه به صورت فوق العاده خواندند و بعد تنها بر مقاطعی از زندگی او تأکید کردند و نه به همه بخش های زندگی او.
این که بخش هایی از مصاحبه های افراد تکه تکه سر هم شود غیر اخلاقی است. نمی شود شبکه ها و آدم هایی را انکار کنی و بعد بخش های بریده بریده سخنان همان ها را پخش کنی. نه، می شود! اگر نمی شد که صدا و سیما این کار را نمی کرد!
منتها در این روزگار به طرفه العینی می توان اصل را با بدل مقایسه کرد و دریافت که تا چه حد درست بوده و صدا و سیما با ادامه این روش ها تنها مردم را به سمت شبکه های دیگر سوق می دهد.
هر گاه ناگزیر می شوم به خاطر حرفه ام خود را به امواج توهین به شعور و حافظه و درک و تحلیل خود بسپارم انگار از زبان بامداد شاعر دارند می گویند « چنین که دست تطاول به خود گشاده منم» ...
به عنوان نمونه تکه هایی ازسخنان محسن کدیور در بخش انتقادی پخش شد اما آنجا که به دهه آخر عمر او می پرداخت، نه.
یک کانال تلگرامی هم که صدای اصول گرایان رادیکال را بازمی تاباند بخش هایی از سخنان دکتر سروش درباره انتقاد از وضعیت فرهنگی در دهه 70 را گزینش و منتشر کرده ولی قسمت هایی که بارها به ستایش مبارزات و شکنجه هایی که تحمل کرده را نه.
هدف این برنامه سازی ها این است که باور کنیم فقط صدا و سیما آقای هاشمی را دوست داشته و از بس دوست داشته 8 سال حتی در دهه فجر سراغ او نمی رفته ( آخرین بار گفت و گوی علی درستکار با او در سال 87 پخش شد) و انگار نه انگار همین گفت و گوی اخیررضا رشید پور با محسن هاشمی با هماهنگی ها و نظارت های مختلف انجام شد.
البته زمانه عوض شده و وقتی کانال همان شبکه ای که از آن نقل می شود بیش از 600 هزار عضو دارد یا سخنان دیگری به سرعت در همه گروه ها منتشر شده مردم می دانند اصل ماجرا چیست و این مونتاژها تنها به اعتبار لطمه خورده بیش از پیش آسیب می رسد.
اگر قرار بر پخش سخنانی است که از رسانه های فارسی زبان پخش شده چرا به صحبت های صریح غلامحسین کرباسچی از تهران و حتی عطاء الله مهاجرانی در همان لندن در سه شنبه شب اشاره نمی کنند؟
اگر هاشمی رفسنجانی همان اصول گرایی بود که صدا و سیما تصویر می کند چرا 7 سال با او نامهربانی کردند و اگر از آنان جدا شده بود و در دهه آخر با هاشمی دهه 60 و 70 متفاوت شد چرا اصرار دارند او را مصادره کنند؟
وضعیت تحلیل و اطلاع رسانی صدا و سیما به واقع رقت آور شده و هر چه تلاش می کنند نه تنها آبرویی به دست نمی آورند که مردم را از دروغ متنفرتر می کنند.
از مرگ هاشمی رفسنجانی هنوز یک هفته نگذشته و از یاد نبرده ایم که همین یکشنبه خبر درگذشت او را ابتدا با چه لحن سرد و نه به صورت فوق العاده خواندند و بعد تنها بر مقاطعی از زندگی او تأکید کردند و نه به همه بخش های زندگی او.
این که بخش هایی از مصاحبه های افراد تکه تکه سر هم شود غیر اخلاقی است. نمی شود شبکه ها و آدم هایی را انکار کنی و بعد بخش های بریده بریده سخنان همان ها را پخش کنی. نه، می شود! اگر نمی شد که صدا و سیما این کار را نمی کرد!
منتها در این روزگار به طرفه العینی می توان اصل را با بدل مقایسه کرد و دریافت که تا چه حد درست بوده و صدا و سیما با ادامه این روش ها تنها مردم را به سمت شبکه های دیگر سوق می دهد.
هر گاه ناگزیر می شوم به خاطر حرفه ام خود را به امواج توهین به شعور و حافظه و درک و تحلیل خود بسپارم انگار از زبان بامداد شاعر دارند می گویند « چنین که دست تطاول به خود گشاده منم» ...