آبی و قرمز از کجا آمده است؟
به گزارش مهر ، دعوا بر سر قرمز و آبی از قدیم در همه جای دنیا وجود داشته است و همیشه آدمهایی هستند که هوادار تیم قرمز یا آبی باشند و برای این هواداری ساعتها کلکل کنند و راههای طولانی را طی کنند و در بازار سیاه پول زیاد بدهند برای اینکه بتوانند جدال آبی و قرمز را از نزدیک ببینند و تیم محبوبشان را تشویق کنند و البته اگر به نتیجه موردنظر نرسیدند خشم خود را با اشک و فریاد یا حتی با از جا کندن صندلیهای ورزشگاه دربیاورند. جدالی که معروف به دربی یا شهرآورد است و نه در ایران که در کل جهان سینهچاکان خود را دارد. اما جالب است بدانید این دوقطبیها در ورزش و علیالخصوص فوتبال ریشهای سیاسی و ایدئولوژیک دارد.
این نظام دوحزبی خیلی زود به یکی از ابزارهای دموکراسی در کشورهای مختلف جهان تبدیل میشود و وسیلهای میشود برای اینکه افکار عمومی را تعدیل کند. این دوحزبی از سیاست به بقیه قسمتهای زندگی مثل و فرهنگ و ورزش هم وارد شد و برای همین ما الآن در تمام کشورهای جهان تیمهای فوتبال دوتایی داریم. از اورتون و لیورپول در انگلیس گرفته تا میلان و اینتر در ایتالیا و حتی دو تیم محبوب بارسلونا و رئال که اسپانیایی هستند. در ایران هم برگرفته از همین طرز فکر دو تیم آبی و قرمز در فوتبال شکل گرفت که تاج تیم گارد سلطنتی بود و پرسپولیس را بیشتر توده مردم و بچههای جنوب شهری تشکیل میدادند. بعد از انقلاب تلاشهایی صورت گرفت که این دوگانه را تا حدی بشکند و مثلاً آن زمان میان رنگ قرمز و آبی تیم سوم پیکان با رنگ سبز بالا آمد. اما این هم نتوانست سیطره آبی و قرمز را در کشور از بین ببرد.
دکتر« آرش حیدری»، جامعهشناس و استاد دانشگاه علامه طباطبایی هم معتقد است ریشه دوحزبیها به سیاست برمیگردد. «به نظر میرسد که میتوان بین حزب بندی سیاسی و دوقطبیهای فوتبال ارتباطی پیدا کرد. بهخصوص وقتی به تاریخ آنها نگاه میکنیم مثلاً در ایران در برابر تیم سلطنتی یک تیم که از توده مردم هستند قرار میگیرد. این دوقطبیها در تمام دربیهای جهان وجود دارد. یکی از معروفترین این دربیها در اسپانیا بین دو تیم رئال و بارسلوناست که ریشه تیم بارسلونا از یک جدال تاریخی برای جداییطلبی برمیگردد. حتی در سطح ملی، بنیان دربیها یک بنیان سیاسی است. مثلاً دربی آلمان و هلند که یک دربی مشهور در اروپا محسوب میشود بعد از جنگ جهانی دوم و حملات مکرر آلمان به هلند اتفاق افتاد. همین اتفاق درباره چین و ژاپن هم وجود دارد. از اساس بنیان این دربیها سیاسی است اگرچه در سطح هواداران این خصیصه سیاسی کمرنگ شده و تبدیل به یک سرگرمی شده است؛ درواقع نگاههای ایدئولوژیک وقتی به تکرار مداوم در عمل میرسد، دیگر از اصل و ریشه خود جدا میشود و به هواداری از یک تیم و برند خاص یا حتی حزب سیاسی منتهی میشود. برای همین مثلاً وقتی یک فسادی رخ میدهد مهم نیست اصل این فساد چیست اما دنبال آن هستیم که این به کدام جناح برمیگردد؛ درست مثل زمانی که تیمی از روی آفساید گل زده اما هواداران معتقدند که این گل صحیح است.»