پولی که باید به ایرانیها میرسید نه روسها!
به گزارش ایسنا، روزنامه خبرورزشی در ادامه نوشت: «از ترانسفرهای صورت گرفته، خیلی از باشگاهها منتفع شدند. حتی باشگاه پاس تهران که رسول خطیبی و وحید هاشمیان را به تیم هامبورگ داد. اما به نظر میرسد چند وقتی است تیمهای اروپایی سیاست خود را عوض کردهاند. آنها با کمترین هزینهها جوانان زیر ۲۰ سال ایرانی را به خدمت میگیرند و بعد از چند فصل استفاده، آنها را به قیمت کلانی میفروشند؛ سیاستی که به مذاق جوانان ایرانی هم خوش آمده چون آنها متأسفانه در تیمهای لیگ برتری به بازی گرفته نمیشوند و به این ایمان رسیدهاند که حضور در فوتبال اروپا از هر حیث به سود آنهاست؛ چرا که هم از نظر فنی رشد میکنند و هم از نظر مالی. از همه مهمتر با چند بازی خوب مورد توجه رسانههای داخلی قرار میگیرند و طبیعی است کیروش هم آنها را به تیم ملی دعوت کند.
۱۳ میلیونی که باید به ایرانیها میرسید
شروع این سیاست با سردار آزمون بود؛ سرداری که در تیم ملی جوانان چهره شد اما در سپاهان به بازی گرفته نمیشد. او بعد از حضور در روبینکازان و چهره شدن در این تیم به روستف رفت و حالا باشگاه روستف برای او ۱۳ میلیون یورو قیمت گذاشته است. اگر سپاهان از این بازیکن بهره میگرفت و از او حمایت میکرد، اکنون صاحب یک سرمایه ۱۳ میلیون یورویی بود. بیشک باشگاهی که با پرداخت این پول سردار را به خدمت بگیرد، در آینده این بازیکن را با قیمت بیشتری خواهد فروخت. علیرضا جهانبخش هم نمونه دیگری از جوانان شایسته ایرانی بود؛ بازیکنی که البته در داماش به بازی گرفته میشد اما با مبلغ کمی به تیم نایمخن فروخته شد. در ادامه نایمخن با یکی، دو فصل استفاده از این بازیکن او را به آلکمار فروخت؛ با قیمت ۵/۱ میلیون یورو. حال آلکمار روی این بازیکن ۳ میلیون یورو قیمت گذاشته است. همه اینها به کنار. در یکی، دو فصل اخیر از او در بازیهای لیگ برتر به نحو احسن استفاده کرده و علیرضا زننده گلهای حساسی بوده و پاس گلهای سرنوشتسازی هم داده است. با این روند دور نیست که شاهد افزایش قیمت علیرضا جهانبخش هم باشیم.
شکاری با ۱۰۰ هزار دلار روستوفی شد!
همان طور که در جریان قرار گرفتهاید، رضا شکاری با پرداخت ۱۰۰ هزار دلار به تیم ذوبآهن به روستف رفت. اگر چه ذوبآهن این پول را نمیپذیرد و پیگیر شکایت خود از این بازیکن است اما رضا شکاری میگوید در قراردادم آمده، میتوانم با پرداخت ۱۰۰ هزار دلار به تیم خارجی بروم. رضا شکاری در روستف ستاره خواهد شد. او را در ترکیب ذوبآهن خیلی کم دیدیم؛ همان بازیکنی که فصل گذشته به پرسپولیس گل زد. بازیهای درخشان او در جام ملتهای جوانان آسیا که منجر به صعود تیم ملی به جام جهانی شد برای حضور در ترکیب ثابت ذوبآهن کافی نبود. او حال میرود بازی در لیگ برتر روسیه را تجربه کند و بعد از آن حضور در جامجهانی زیر ۲۰ سال در کرهجنوبی را. اینها فرصتهای خوبی است که رضا شکاری هنرنماییهای خود را نشان دهد اما دستاورد این بازیهای خوب، سود کلانی بود که به تیم روستف خواهد رسید. هر کس دیگر هم جای رضا شکاری بود، این پیشنهاد را میپذیرفت؛ پول بهتر، باشگاه اروپایی و در نهایت تیم ملی. در حالی که اگر رضا شکاری در ترکیب ذوبآهن به بازی گرفته میشد، حتماً باشگاه قرارداد سختگیرانهای با او میبست و چه بسا با راهیابی به اردوی تیم ملی در آینده نزدیک در ذوبآهن میماند. البته فقط رضا شکاری نیست که در لیگ برتر به بازی گرفته نمیشود و اگر هم به بازی گرفته شود، برای دقایقی است. خیلی از بازیکنان تیم ملی جوانان هستند که به بازی گرفته نمیشوند. مثل رضا کرملاچعب که کاپیتان تیم ملی جوانان است. او تا به اینجای کار حتی یک دقیقه هم برای پرسپولیس بازی نکرده. این روزها نیما میرزازاد هم بازی نمیکند همچنین نیما طاهری. میشود از شاهین عباسیان هم نام برد، محمد سلطانیمهر، علی شجاعی و...
امید نورافکن هم شانس آورد که فیفا استقلال را از پنجره نقل و انتقالات زمستانی محروم کرد. در غیر این صورت اگر آندو به استقلال میآمد، هیچ عقل سلیمی نمیپذیرفت او نیمکتنشین امید نورافکن شود. در آن سوی مرزها حضور بازیکنان زیر ۲۰ سال در تیمهای لیگ برتری آن قدر پررنگ است که این بازیکنان هم فقط در روزهای فیفا میتوانند برای تیم ملی جوانان بازی کنند اما در ایران آن قدر از بازیکنان بازی گرفته نمیشود که کادر فنی تیم ملی جوانان مجبور است مدام برای حفظ شرایط بدنی بازیکنان و شرایط مسابقه برای آنها اردوی تدارکاتی برپا کند.
سرمایههای ایرانی که به اروپاییها سود میدهند
چند بازیکن تیم ملی جوانان هم در تلاش هستند که به تیمهای اروپایی ملحق شوند. به نظر میرسد آنها هم به زودی موفق میشوند به تیمهای اروپایی ملحق شوند به این خاطر که تا دو، سه ماه دیگر بازیهای جامجهانی زیر ۲۰ سال را پیش رو خواهیم داشت. حیف که تیمهای لیگ برتری و حتی دسته اولی به جوانان زیر ۲۰ سال بازی نمیدهند. اینها سرمایههایی هستند که ناخواسته به تیمهای اروپایی سود میرسانند. به نوعی میشود گفت فرار مغزها را هماکنون در فوتبال شاهد هستیم؛ جوانانی که در ایران به بازی گرفته نمیشوند اما اروپاییها از آنها با دعوتنامه رسمی استقبال میکنند.»