رمزگشایی از آرایش سیاسی کشور در انتخابات
شرق نوشت: آرایش اول) امنیت، مقدم بر اقتصاد و سیاست یا برعکس؟: چرا آرایش سیاسی انتخابات ٩٦، با انتخابات دورههای پیشین متفاوت است؟ پیش از آنکه به «آرایش سیاسی جریانهای مطرح کشور» توجه کنیم، باید «مؤلفههای دیگری» را- که در این شکلگیری نقش دارند-مورد تحلیل قرار دهیم.
واقعیت آن است که دو دیدگاه در شکلگیری آرایش سیاسی کنونی کشور - بین اصلاحطلبان و اعتدالگرایان با اصولگرایان - تأثیر عمدهتری دارد. جریانی معتقد است که «امنیت» با عنصر «اقتدار که آمیخته با امنیت و دیپلماسی» است، حفظ میشود؛ اما جریانی بر این باور است که مؤلفه امنیت عملا بر اقتصاد و سیاست اولویت دارد، اما این دیدگاه را بهطور شفاف برای مردم بیان نمیکند.
جریان اصولگرا بهعنوان موافق این دیدگاه، اقتصاد را بهانه میکند، بدون آنکه حاضر باشد عملکرد خسارتبار هشتساله دولتهای نهم و دهم را برای مردم تبیین کند و موضع خود را در برابر لطمههای اقتصادی و سوءمدیریت آن دوران، مشخص کند.
جریان مقابل متشکل از اصلاحطلبان و اعتدالگرایان، معتقد است که راه تأمین امنیت پایدار از دالان اقتصاد و سیاست- با پشتوانه دیپلماسی و افزایش دوستان جمهوری اسلامی در صحنه جهانی از یک سوی و حفظ آرای مردم و مشارکت مردمی در داخل، از دیگر سوی- میگذرد. در این دیدگاه، «امنیتیشدن فضای کشور»- بهویژه در عرصههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی- مردود شناخته شده و به موازات آن، افزایش توان دفاعی و بازدارندگی- به گواه عملکرد چهار ساله دولت یازدهم- یک مؤلفه مهم قلمداد میشود.
آرایش دوم) توسعه متوازن یا یکسویه؟: بیتردید اقتصاد، تافتهای جدابافته از عرصه سیاست بینالمللی، جذب سرمایهگذاری خارجی، حضور استاندارد در نظام بانکی جهانی و داشتن برنامههای بلندمدت نیست.
در همین چارچوب «اقتصاد مقاومتی» با تأکید بر توسعه درونزا و اتکا به توانمندیهای داخلی در سایه مدیریت واحد اقتصادی امکانپذیر نخواهد بود؛ مدیریتی که نشان دهد ٦٠ درصد اقتصاد در دست دولت و ٤٠ درصد اقتصاد در دست نهادهای خارج اراده دولت نیست. یکدستی مدیریت اقتصادی و الزام همه نهادهای اقتصادی به پرداخت یکسان و عادلانه مالیات بهعنوان نفت فردای ایران، ضرورتی غیرقابلانکار است.
بنابراین، توسعه متوازن، اقتصاد را در سایه سیاست خارجی موفق، مدیریت یکپارچه اقتصادی، پرداخت برابر مالیات، بستن منفذهای مختلف و رانتگونه و صدالبته ضدانحصار، قابل تحقق میداند.
از این زاویه دید، آرایش امروز کشور در سایه دو دیدگاه توسعهای در حال شکلگیری است؛ اصلاحطلبان و اعتدالگرایان، به رویکرد توسعه متوازن و مدیریت یکپارچه اقتصادی باور دارند و اصولگرایان، توسعه اقتصادی را بر دیگر عرصههای توسعه ترجیح میدهند.
آنها اما پاسخ این پرسش را نمیدهند که در سیاست خارجی با نگاههای بسته و غیرتعاملی چگونه میخواهند به برنامههای اقتصادی خود، جامه عمل بپوشانند؟ توسعه اقتصادی بدون جذب منابع و بدون حضور در بازارهای جهانی و بینالمللی، چگونه متصور است؟ آیا در این نوع از توسعه اقتصادی، با اولویتبخشیدن به توسعه بخشی کشور را در بنبست قرار نخواهیم داد؟ شفافسازی پیرامون دیدگاههای توسعهای، تکلیف مردم را در رأیدادن به یکی از این دو جریان، روشن میکند.
آرایش سوم) فرهنگ و هنر، متن یا حاشیه؟:
گسست نسلها باید همه جریانهای سیاسی مطرح کشور را به تأمل وا دارد؛ بهویژه هنگامیکه به نسل چهارم- نوجوانان بین ١٥ تا ١٧ سال- و دیدگاهها، تمایلات و خواستههای متفاوت آنان و نیز نسل سومیها، اندک توجهی کنیم. چگونه میتوان برای متولدین دهههای ٦٠ و ٧٠ تا متولدین ٨٠، از هرگونه توسعه صحبت کرد؛ اما به مقوله فرهنگ و هنر نپرداخت و یا آزادی بیان و اندیشه را ندید؟
آرایش سیاسی کشور پیرامون مقوله فرهنگ و هنر نیز، شکل گرفته است. اصلاحطلبان و اعتدالگرایان، آزادی اندیشه و بیان را در عرصههای فرهنگ، هنر و رسانه، حاشیه قلمداد نمیکنند و بارها نشان دادهاند که به آن التزام دارند. ما نیز باید بدانیم که با نسل امروز باید با چه زبانی سخن بگوییم؟ وقتی این نسل در فضای وب و با زبان جهانی زندگی میکند و در فضای واقعی- یعنی ایران- با برخی تعارضها مواجه میشود، بیتردید پرسشهایی در ذهن او شکل میگیرد. هنرمندی جناحهای کشور آن است که از کنار این پرسشها به سادگی نگذرند و بسیاری از آنها را با زبان فرهنگ، هنر و رسانه- به پشتوانه داشتههای غنی ارزشی، سنتی و بومی-پاسخ گویند.
اصولگرایان، دیدگاه خود را درباره فرهنگ و هنر، با لغو کنسرتها، توقیف برخی از فیلمها، برهمزدن مراسمها، ایجاد محدودیت برای رسانهها و روزنامهنگاران، نشان دادهاند و نیز بر این باور هستند که عملا فرهنگ و هنر نه تنها متن نیست که حاشیهای ضعیف تلقی میشود.
آرایش آخر) نخبه گرایی یا پوپولیسم؟:
شکلگیری آرایش سیاسی انتخابات پیشرو، حول دو محور نخبهگرایی و پوپولیسم یا عوامگرایی، در جای خود قابل تأمل است. شاید توجه صرف به نخبگان همان اندازه دارای ایراد باشد که توجهکردن به عوام با روشهای غیرصادقانه و نا شفاف.
اقشار میانی که عموما میل به نخبگان دارند، در آرایش سیاسی انتخابات پیشرو و در موفقیت هر کدام از این دو نقش ایفا خواهند کرد. تجربه سال ٩٢ نشان داد که جو غالب در شبکههای اجتماعی زیرساخت رأی مردم به دولت تدبیر و امید بود و همین فضا امروزه در شبکههای اجتماعی دیده میشود،
با وجود این، تأکید اصولگرایان بر روستاییان و حاشیهنشینان شهرها از سر دغدغههای ملموس زندگی ایشان نیست، بلکه بیشتر رنگ پوپولیستی و عوامگرایانه دارد. کشاورزان که امروزه در روستاها با مشکلات متعدد دستوپنجه نرم میکنند، با یارانه و شعارهای عوامفریبانه- در چند سال آینده- همین روستا را بهعنوان یک پایگاه جدی برای تولید از دست خواهند داد.
از قضا نخبهگرایی و تلاش برای حل بحران خشکسالی از طریق اجرای سیستم مکانیزه آبیاری و طرحهای پایدار، قابل تحسین خواهد بود؛ نه شعارهای عوامگرایانه یا وعدههای غیرصادقانه. تردید نباید کرد که مؤلفه نخبهگرایی و نقطه مقابل آن، عملا آرایش سیاسی انتخابات را شکل داده است.
با وجود این، مردم بارها نشان دادهاند که در مقاطع حساس، آینده خویش را بر وعدههای غیرعملی و عوامگرایانه ترجیح داده و گفتمان آرایش سیاسی کشور را رمزگشایی کرده و راه صحیح را برگزیدهاند.