چگونه تروریستها توانستند آخرین دژ امنیتی اروپا را تسخیر کنند؟
تابناک - مهدی خرم دل: دیشب یک خودرو روی لاندن بریج لندن به سمت عابران پیاده راند و سپس سرنشینان این خودرو با چاقو به مردم در محله بارو مارکت حمله کردند. پلیس بریتانیا این حمله را تروریستی خوانده و تایید کرده که 7 کشته و 48 تن دیگر زخمی شدند. این سومین حمله از این جنس در طول ماههای اخیر در بریتانیا بود و مشخص نمود که آخرین دژ امنیتی اروپا نیز توسط تروریستها تسخیر شده است.
همزمان، آخرین گزارشها حکایت از آن دارد که شمار مجروحان طرفداران تیم فوتبال یوونتوس که شب گذشته در شهر تورینو در شمال ایتالیا بر اثر ازدحام جمعیت و فرار از ترس حملات ترویستی مجروح شدند، به 1527 نفر رسید. در واقع صرفاً به واسطه نگرانی از وقوع حمله تروریستی این سیل عظیم از مجروحان بر جای مانده که اتفاقی بیسابقه است.
این دو حادثه نشان میدهد که نه تنها هیچ نقطهای از خاک اروپا در شرایطی کنونی امنیت ندارد، بلکه مردم ساکن اروپا حتی در کشورهایی چون ایتالیا که هنوز با حمله مستقیم تروریستی مواجه نشدهاند نیز احساس امنیت نمیکنند. این حس ناامنی که 1527 زخمی بر جای گذاشته به زعمی برخی ناظران امنیتی حتی از اصلِ ناامنی نیز پراهمیتتر است اما چرا اروپا به چنین نقطهای رسیده است؟
اروپا در سالهای اخیر بر اساس «استراتژی امنیتی اروپا / European Security Strategy» مدیریت شده که محوریت این استراتژی اتحادیه اروپاست. این استراژی، حفرههای امنیتی بسیار فراوانی داشت که ایجاد امکان ضربه به یکی از کشورهای بازیگر در این استراتژی، یک دومینو از حملات را به وجود آورد و شماری از کشورهای اروپایی از این ناحیه آسیب دیدند.
بریتانیا همانگونه با وجود عضویت در اتحادیه اروپا، ارکان ملیاش را حفظ کرد و حاضر به ادغام آنها در اتحادیه اروپا تا بزنگاه برکزیت نشد، به طریق اولی استراتژی امنیت ملی خود را نیز حفظ کرد. «استراتژی امنیت ملی / National Security Strategy» بریتانیا که در سالهای 2008، 2009، 2010، 2011، 2012 و 2015 بروز شده تا چندی پیش این کشور را به تنها جزیره امن در قاره سبز تبدیل نموده بود اما از چند پیش این استراتژی نیز شکست خورد.
بریتانیا از حوادث تروریستی سال 2005 که منجر به کشته شدن 52 تن و 4 عامل انفجارهای لندن شد، با حجم عظیمی از دوربینهای امنیتی کنترل شد و در این سالها تمامی منابع و روشهای امکان تامین مواد دارای قابلیتهای دوگانه شیمیایی که ممکن است در تولید بمب مورد استفاده قرار گیرد در این کشور به شدت کنترل شد و به همین دلیل تا چندی پیش چنین حملاتی تقریباً غیرممکن به نظر میرسد و وقوع شان در بریتانیا نیز بسیار بعید به نظر میرسید.
حتی برخی تروریستهایی که در دیگر کشورهای اروپایی دستگیر شده بودند، درباره اینکه چرا اقدام به تدارک چنین حملاتی در لندن نکرده بودند به ملاحظات شدید امنیتی از جمله شنود گسترده و شبکه امنیتی MI5 و MI6 اشاره کرده بودند. گزارشهایی که درباره تحت نظر قرار داشتن 20 هزار مظنون توسط دستگاه امنیتی بریتانیا رسانهای شده بود، نشان میداد که انگلیسیها پس از شرکای آمریکاییشان گسترده ترین سرمایه گذاری امنیتی را داشتهاند؛ اما با این حال پیشرفت تروریسم استراتژی امنیتی بریتانیا را نیز به زانو درآورد.
تروریستها برخلاف گذشته برای تولید بمب، لزوماً از مواد شیمیایی پایهای و ترکیب این مواد استفاده نمیکنند و ظاهراً حتی به این سطح از دانش فنی رسیدهاند که با تجزیه و ترکیب مواد شیمیایی که برای مصارف خانگی در فروشگاههای عمومی عرضه میشوند نیز بمبهای موثری بسازند و حاصل چنین دانش فنی که گروه های تروریستی به آن دست یافتهاند، انفجار در منچستر میشود.
همچنین در شرایطی که جنس حملات تروریستی نیز دستخوش تغییر شده و میتوان با یک خودرو و یک کارد آشپزخانه یک حمله تروریستی را رقم زد، همچنان تاکنیکهای امنیتی پیشین نظیر تمرکز نیروهای امنیتی در یک یا دو موقعیت از کلانشهرهای اروپایی کارکرد دارد. این در حالی است که کاهش عمق تاثیر تهدیدات نوین امنیتی نیازمند بازنگری در چینش نیروهای عکس العمل سریع دارد.
آن گونه که در گزارشها آمده بود، نیروهای امنیتی 8 دقیقه پس از آغاز این حمله تروریستی به تروریستها رسیدهاند و با شلیک بیش از 50 گلوله هر آنها که میتوانستند حاوی اطلاعات موثری باشند -از بیم برخورداری از جلیقههای انفجاری- از پای درآوردهاند. این در حالی است که با توجه به تغییر شیوه عملیاتهای تروریستی، میبایست نیروهای امنیتی همان شیوه نیروهای امدادی را در پیش بگیرند.
در شیوه نیروهای امدادی نظیر آتش نشان، پایگاه های متعددی در سطح کلانشهرها وجود دارند که با وقوع حادثه در اطراف هر پایگاه، آنش نشان های آن پایگاه با سرعتی بسیار بالا به صحنه حادثه میرسند و با توجه به وسعت حادثه از نیروهای پایگاه های اطراف نیز گروههایی به محل حادثه گسیل میشوند.
در استراتژی کنونی، با وقوع حمله نیروهای واکنش سریع با ابزارهای مختلف نظیر هلی کوپتر که در حادثه لندن شاهدش بودیم، خود را به محل حادثه میرسانند اما لزوماً در محدوده حادثه نیستند و ممکن است در همین فاصله تروریستها شمار دیگری را نیز کشته باشند اما در این نوع چینش که به نوعی بی شباهت به استراتژی دفاع موزاییکی ایران نیست، نیروهای امنیت در عین پراکندگی یک زنجیره امنیتی را در سطح کلانشهرها شکل میدهند.
در این میان اما بزرگترین حفره امنیتی کشورهای غربی از جمله بریتانیا، عدم برخورد با منابع مالی و ایدئولوژیک این تروریستهاست. اکثر این تروریستها سلفی یا وهابی هستند و برای همه سیاستمداران غربی و دستگاههای امنیتی شان مشخص است که منبع تامین مالی و ایدئولوژیک این گروهها برخی کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس با محوریت عربستان سعودی است.
در هیچیک از نسخ استراتژی امنیت ملی بریتانیا و آمریکا، اشارهای به لزوم بازنگری در روابط خارجی و امنیتی با کشورهای شریک یا متحد که در ایجاد بستر تروریسم و یا در حملات تروریستی نقش داشتهاند، نشده و حتی در مواردی بر اقدامات ضدامنیت ملی بریتانیا و آمریکا از سوی عوامل نزدیک به برخی کشورهای عربیِ حاشیه خلیج فارس از جمله عربستان سرپوش گذاشته شده است.
هم نخست وزیر پیشین و هم نخست وزیر کنونی بریتانیا در مواجهه با این پرسش خبرنگاران که چرا عربستان را برای مقابله با افراطی گری و رعایت حقوق بشر تحت فشار قرار نمیدهند، به همکاری های امنیتی عربستان با بریتانیا و اهمیت این همکاریها برای حفظ امنیت ملی بریتانیا اشاره کردند. اکنون رهبران حزب کارگر با وقوع چنین حملاتی منتقد چنین رویهای هستند و حزب حاکم نیز باید پاسخگو باشد چرا با وجود این به اصطلاح همکاری امنیتی، عناصر نزدیک به وهابیت عربستان بریتانیا را هدف قرار میدهند؟
تا زمانی که غرب در عوض قراردادهای کلان با عربستان و برخی کشورهای عربی دیگر فعال در تروریسم بین الملل، چشم خود را بر روی تحرکات افراط گرایانه آنها ببندند، نباید توقع داشته باشد که هزینههای امنیتی این چشم فرو بستن بر حقیقت را پرداخت نکند و عناصر تندروی وهابی و سلفی خاک اروپا و آمریکا را ناامن نسازند.