آیا انزوای دیپلماتیک قطر جرقه «جنگ بزرگ» در خلیج فارس است؟
به گزارش فارس، در همان روزی که عربستان سعودی، مصر، بحرین و امارات عربی متحده اعلام کردند که روابطشان با قطر را قطع کردند، یک تحلیلگر ارشد آمریکایی در یادداشتی نسبت به ایجاد یک جنگ بزرگ در منطقه بین عربستان سعودی و ایران هشدار داد.
عنوان یادداشت سیمون هندرسون مدیر برنامه سیاست انرژی و خلیج فارس بنیاد واشنگتن برای خاور نزدیک این است: «آیا تبعید و انزوای دیپلماتیک قطر، جرقه جنگ بزرگ جدید خواهد بود؟»
این کارشناس آمریکایی مدعی است که «قدرتهای سنی خلیج فارس ، برای مدتهای طولانی مایل به جنگ با ایران بودهاند و این(تنشهای کنونی بر سر قطر) شاید بتواند بهانه مورد نیاز آنها باشد».
او در بخشی از مطلبش تصریح کرد: «شاید برای امیر تمیم 37 ساله، اولویت مهم آن باشد که متحد خوب آمریکا باقی بماند و در همان حال کاری نکند که ایران را تحریک و عصبانی کند. ثروت گازی قطر در میدانهای فراساحلی مشترک آن با جمهوری اسلامی است».
در متون زیر یادداشت هندرسون در فارین پالیسی آورده شده است:
«سارایوو سال 1914 و دوحه 2017؟ شاید ما در یک لحظه تاریخی شبیه به ترور شاهزادهای و وارثی که قرار بود امپراطور اتریش-مجارستان شود، قرار داشته باشیم؛ تروری که به آنچه که جنگ بزرگ مشهور شده، منجر گردید. اما حالا درگیری احتمالی بین نیروی متحد سعودی-اماراتی و ایران است. واشنگتن باید به سرعت برای توقف عزیمت به سمت جنگ اقدام کند و نه اینکه منتظر آغاز کشتار شود.
هدف اسمی عربستان سعودی و امارات عربی متحده، قطر است که برای مدتهای طولانی از اجماع شورای همکاری خلیج(فارس) بر سر ایران دور شده است. ریاض و تعدادی از کشورهای عربی روابطشان را با قطر قطع کردند و عربستان سعودی اجازه پرواز خطوط هواپیمایی قطر از حریم هوایی خودش را ممنوع کرده و مرز زمینی و دریایی قطر را بسته است. با هر تعریفی، این خودش عمل خصمانه و بهانه برای شروع جنگ است. 50 سال قبل، جنگ شش روزه وقتی آغاز شد که مصر تنگه طیران را بست که در نتیجه آن دسترسی اسرائیل به دریای سرخ مسدود میشد.
ایران در پاسخ به این تحولات، اعلام کرد که به قطر اجازه استفاده از بنادرش برای جمع آوری مواد غذایی وارداتی را میدهد موادی که قطر به آن وابسته است.
دو روایت برای اینکه چطور اوضاع به وضعیت کنونی رسیده وجود دارد. اگر شما به دولت قطر باور کنید، خبرگزاری دولتی قطر در تاریخ 24 آوریل هک شد و یک داستان خبری جعلی در آن منتشر شد که از شیخ تمیم بن حمد آل ثانی نقل قول کرده بود که "هیچ دلیلی پشت خصومت اعراب با یاران وجود ندارد". همنی گزارش ادعایی بار دیگر بر حمایت قطر از اخوان المسلمین و حماس تاکید کرد و مدعی شده که روابط دوحه با اسرائیل خوب بود.
رسانه های دولتی تحت نفوذ عربستان سعودی و امارات عربی متحده اما یک روایت دیگر اتخاذ کردند و با گزارش مذکور در خبرگزاری قطر به عنوان خبری صحیح برخورد کردند و به سرعت با عصبانیت به آن پاسخ دادند. به صورت پایان ناپذیری، اظهارات امیر قطر در رسانه ها تکرار و تکرار شد و برای به خشم آوردن دوحه، دسترسی اینترنتی به رسانههای قطری مسدود شد تا بیانیه رسمی تکذیبی قطر قابل خواندن نباشد.
«هندرسون» در اینجای مطلبش احتمال میدهد که ایران، خبرگزاری قطر را هک کرده چرا که از موضعگیری ضد ایرانی اجلاس ریاض در حضور دونالد ترامپ در عربستان سعودی عصبانی بود.
به گفته او، انگیزه ایران از این کار، نشان دادن تفرقه و جدایی شورای همکاری خلیج فارس و همچنین عصبانیتش نسبت به تایید موضع ضد ایرانی شورای همکاری خلیج فارس علیه تهران بود.
او در ادامه نوشت: اگرچه یک وقفه 8 ماهه در روابط دیپلماتیک در سال 2014 بین طرفین(قطر و عربستان سعودی) وجود داشت اما ریشه معضلات امروزی به سال 1995 برمیگردد زمانی که حمد، پدر تمیم پدرش را از قدرت در دوحه کنار زد. عربستان سعودی و امارات عربی متحده کودتای خانوادگی در قطر را رویه خطرناکی برای خاندانهای حاکم خلیج(فارس) میدانستند. طبق گفتههای یکی از دیپلماتهای مخالف قطر که در آن زمان ساکن این کشور بود، دو کشور همسایه چند صد تن از اعضای قبایل را برای ماموریت کشتن حمد، دو تن از برادرانش، وزرای خارجه و انرژی و بازگرداندن امیر قدیمی به قدرت، سازماندهی کردند. امارات عربی متحده هم حتی بالگردها و جنگندههایش را برای حمایت از این تلاش، در وضعیت آماده باش و هشدار قرار داده بود اما این اقدام، هیچ وقت عملی نشد چرا که تنها ساعاتی قبل از این توطئه، یکی از اعضای این قبیلهها آن را علنی کرد و لو داد.
با چنین وقایعی در پس زمینه تحولات، هرگونه بدگمانی و سوءظن توسط امیر تمیم قابل توجیه است. یک روزنامه اماراتی گزارش داد که شیخ سعود بن ناصر، یک عضو اپوزیسیون خاندان حاکم آل ثانی قطر درنظر دارد که به دوحه برود تا "به عنوان میانجی عمل کند".
تشریح اهمیت قطر با توجه به تعداد 200000 شهروند یا بیشتر، سخت است. خارجیهایی که در قطر زندگی میکنند، اغلب آنجا را سردرگم میدانند. افق دوحه در شب تحت تسلط آسمان خراشها است اما با این وجود، قطر بالاترین درآمد سرانه سیاره زمین را دارد. قطر پس از ایران بزرگترین ذخایر گازی جهان را دارد و صادرکننده بزرگ آن به بازارهای جهانی از بریتانیا تا ژاپن است. این کشور همچنین میزبان پایگاه هوایی بزرگ «العدید» است که جنگنده های آمریکا از آن برای پرواز و عملیات در جنگهای افغانستان و عراق استفاده کردند و مرکز فرماندهی برای عملیات آمریکا علیه داعش است.
برای امیر تمیم 37 ساله که در سایه پدرش فرمانروایی میکند، شاید اولویت مهم آن باشد که متحد خوب آمریکا باقی بماند و در همان حال کاری نکند که ایران را تحریک و عصبانی کند. ثروت گازی این کشور در میدانهای فراساحلی مشترکی آن با جمهوری اسلامی قرار دارد. تاکنون، میزان برداشتهای قطر از این میادین گازی، بیشتر از میزان استخراج ایران بوده است.
واشنگتن میتواند نقشی مهم در رفع تنشها در این وضعیت انفجاری محتمل ایفا کند. مقامات آمریکایی شاید معتقد باشند که قطر در توازن بین ایران و آمریکا، کمتر از آنچه که باید، منصب بوده(طرف ایران را بیشتر از آمریکا گرفته) اما یک درگیری طولانی بین ریاض و دوحه یا درگیری که قطر را به آغوش ایران هل دهد، به نفع هیچ کس نیست. در این ارتباط، رکس تیلرسون وزیر خارجه آمریکا در جایگاه خوبی قرار دارد. او وقتی مدیر اکسان موبیل بود، بزرگترین بازیگر خارجی در بخش لنرژی قطر بود در نتیجه فرض آن است که او تصمیم گیران اصلی آنجا را میشناسد.
به نظر میرسد که ریاض و امارات عربی متحده با حسن نیت و به صورت جدی اکنون در حال ارائه مراکز و سایتهای خودشان به عنوان جایگزین پایگاه العدید هستند. اعتبار آنها آنطوری که شاید استدلال کنند خوب نیست. در سال 2003 عربستان سعودی با فشار نیروهای آمریکایی را از پایگاه هوایی شاهزاده سلطان خارج کرد و ریاض سعی کرد پس از حملات 11 سپتامبر برای پیش بردن افراطی گری و اسلامی خاص خودش تلاش کرد. ابوظبی همین حالا میزبان هواپیمای شناسایی و سوخت رسان آمریکا است اما استقرار یک مرکز فرماندهی مجز به عنوان جایگزین العدید، زمان خواهد برد.
درگیری و تخاصم کنونی، آزمونی برای دولت جوان ترامپ است. تنها پس از چند هفته از گرفتن عکس یادگاری در ریاض بود که در آن محمد بن زاید آل نهیان ولیعهد امارات با شانه امیر تمیم را هل داد تا در کنار دست راست رئیسجمهور آمریکا قرار بگیرد. حالا عربستان سعودی و امارات عربی متحده دارند تلاش میکنند تا همین کار را در صحنه بینالمللی بکنند. در بین همه بحرانهای محتمل خاورمیانه، شاید مشاوران ترامپ هرگز اشارهای به این بحران نکردند».