دستهای پشت پرده تحولات منطقه / چرا اردوغان دستور اعزام نیرو به قطر را داد؟
سرویس جهان مشرق : اختلاف شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس و به طور مشخص عربستان سعودی و قطر نه تنها همچنان ادامه دارد، بلکه هر روز بُعد تازه ای به خود گرفته و ابعاد تازه ای از پشت پرده این تنش برملا می شود. اگرچه این اولین باری نیست که شیوخ عرب با یکدیگر اختلاف پیدا می کنند، اما ادامه بحران کنونی و گسترش دامنه و تعدد ابعاد آن، نشان از آن دارد که باید دلایل محکم و عمیقی پشت آن نهفته باشد.
صرف نظر از ریشه دار بودن اختلافات قطر و عربستان سعودی که پیشینه آن به اواسط قرن نوزدهم باز می گردد، اما در پس اختلاف اخیر شیوخ عرب که به ظاهر اظهارات شیخ «تمیم بن حمد بن خلیفه آل ثانی»، امیر قطر درباره عدم دامن زدن به تنش با ایران به عنوان یک قدرت اسلامی و غیر عقلانی بودن ادامه خصومت ورزی با تهران بیان شده، یک عامل بیش از عوامل دیگر قابل ملاحظه است و آن سفر اخیر «دونالد ترامپ»، رئیس جمهوری آمریکا به عربستان سعودی و سپس سرزمین های اشغالی است تا پرده از رویکرد دولت جدید آمریکا در خاورمیانه و پرونده های منطقه ای بردارد که «جمهوری اسلامی ایران»، «بحران سوریه»، «عراق پسا داعش» و «قضیه فلسطینی و امنیت رژیم صهیونیستی» مهم ترین آن شمرده می شدند، به ویژه «ایران» که خطری بزرگ برای امنیت قومی رژیم صهیونیستی، اهداف آمریکای امپریالیستی و آل سعود وهابی در خاورمیانه محسوب می شود، هدف مشترک مثلث ترامپ، آل سعود و تل آویو بود.
نشست های ریاض و رونمایی از طرح منطقه ای جدید ترامپ
تحولات و رخ دادهایی که به فاصله چند روز پس از بازگشت ترامپ به آمریکا منطقه شاهد آن است، از طرح جدید ترامپ برای منطقه منطقه حکایت دارد، طرحی که نشست های ریاض از یک بُعد آن در قالب تشکیل «ناتو عربی» رونمایی کرد.
بُعد دیگر، این طرح تنش قطر و عربستان سعودی است که اگرچه اولین مورد در تاریخ شیوخ عرب حاشیه خلیج فارس شمرده نمی شود، اما از حیث تداوم و گستره و جدیت در تاریخ شورای همکاری خلیج فارس بی سابقه است.
اما خطرناک ترین و مهم ترین بُعد طرح جدید ترامپ، حملات تروریستی چهارشنبه گذشته رخ داده در تهران است که به طور هم زمان دو مکان، حرم مطهر «امام خمینی» (ره) و مجلس شورای اسلامی را هدف گرفت و در همان ابتدای انتشار اخبار وقوع حادثه گروه تروریستی تکفیری «داعش» مسئولیت انجام این حملات را بر عهده گرفت.
صرف نظر از وقوع این دو حادثه و اینکه چه تعداد از هم وطنان ایرانی در این حملات جان باختند، هم زمان شدن این دو حادثه تروریستی با برخی تحولات منطقه بسیار قابل توجه است که به مهم ترین آن، یعنی سفر ترامپ به منطقه اشاره کردیم، نکته ای که بسیاری از مطبوعات جهان در تحلیل های خود صراحتا از آن سخن گفتند.
به عنوان مثال روزنامه «کونفدنسیال» چاپ مادرید در تحلیلی ضمن اشاره به این موضوع که نزاع عربستان و قطر موضوع جدیدی نیست و اقدام ریاض به متهم کردن دوحه به حمایت از تروریسم، مضحک و تمسخر آمیز است، دلیل واقعی این اتهامات را نزدیکی قطر به ایران در این اواخر عنوان می کند که با سفر ترامپ به منطقه تشدید شده و بُعد جدیدی به خود گرفته است.
همچنین «اسپانول»، دیگر روزنامه اسپانیایی در گزارشی تاکید می کند، ارتباطی مستحکم و نزدیک بین سفر ترامپ به ریاض و حمله سعودی ها به قطر مشاهده می شود، به گونه ای که با این سفر این احساس به سعودی ها دست داده که می توانند، قدرت خود را بر منطقه و همچنین قطر تحمیل کنند. به ویژه آن که ترامپ در این سفر حمایت خود از ریاض در اقدامی که به ظاهر هدف قطر است، اما در واقع ایران مورد نظر می باشد، را اعلام کرد.
روزنامه انگلیسی «گاردین» نیز در تحلیلی ریشه تنش بین عربستان و قطر را عامل «اخوان المسلمین» و «ایران»، به عنوان تهدیداتی ویرانگر که تاج و تخت آل سعود را به خطر می اندازند، ارزیابی می کند.
اگر تحولات فوق را در کنار حملات ائتلاف بین المللی موسوم به «ضد داعش» به رهبری آمریکا در حمله چندین باره به ارتش سوریه و نیروهای متحدین در منطقه «التنف»، در شرق سوریه و بیانیه اخیر وزارت دفاع آمریکا، «پنتاگون» پس از حمله پنج شنبه گذشته به کاروان ارتش سوریه و تاکید بر تکرار این حملات در صورت ادامه پیشروی نیروهای سوری و متحدین به منطقه التنف یا «خط قرمز» آمریکا در شرق سوریه کنار هم قرار دهیم، «پازل» سیاست خارجی آمریکا در «خاورمیانه پسا داعش» کامل می شود، سیاستی که پایه و اساس آن را «هدف گیری محور مقاومت و کشورهای عضو آن» با کمک عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی تشکیل می دهد؛ نکته ای که در تحلیل های مطبوعات اروپایی پس از حملات تروریستی تهران آشکارا به آن اشاره شده است.
در این خصوص نشریه فرانسوی «لو ژورنال دو دیمانچ» طی گزارشی درباره تحولات اخیر منطقه از حمله تنش بین قطر و عربستان سعودی، ابتدا این سوال را مطرح می کند که آیا عربستان سعودی در هدف گرفتن قطر و خصومت ورزی با دوحه مرتکب اشتباه نشده است؟ و در ادامه می افزاید: سعودی ها با قرار دادن داعش و ایران در یک رده و متهم کردن آنها به تروریسم نشان دادند، همان رویکرد ترامپ را دنبال می کنند.
این نشریه فرانسوی تاکید می کند: ترامپ وقتی تصور کرد، عربستان تنها طرف قابل اعتماد آمریکا در منطقه است و به دشمنی با ایران برخاست، نشان داد که مرتکب اشتباه بزرگی شده است، برخلاف سلفش، «باراک اوباما» که طی 8 سال دوران ریاست جمهوری اش نشان داد، همواره از گرفتار آمدن در دام ضعیف شمردن و ناتوان قلمداد کردن ایران اجتناب می کند و خواهان بهبود روابط با تهران و در عین حال حفظ مناسبات تاریخی واشنگتن با ریاض است.
دست های پشت پرده حملات تروریستی تهران
تا پیش از حملات تروریستی داعش در تهران، آمریکا و متحدان منطقه ایش بارها در ادعاهایی مشابه و مضحک و با نادیده گرفتن تمام اسناد و مدارک ارائه شده در زمینه دست داشتن این دو کشور در شکل گیری داعش و دیگر گروه های تروریستی تکفیری و حمایت همه جانبه از آنها، جمهوری اسلامی ایران را به حمایت از داعش و تروریسم منطقه ای متهم می کردند، در حالی که حملات تروریستی تهران، نه تنها بی پایه و اساس بودن چنین اتهاماتی را ثابت کرد، بلکه نشان داد، همان کشورهایی که آن اتهامات را به تهران وارد می کردند، اکنون در حملات تروریستی که این کشور را نشانه گرفت، دست دارند.
دلایل و مستندات بسیاری وجود دارد که آنچه موجب می شود، جمهوری اسلامی ایران، کشوری چون عربستان سعودی را در این حملات دخیل بداند، از جمله:
- حملات تروریستی تهران در حالی اتفاق افتاد که درست به فاصله چند ساعت قبل از آن «عادل الجبیر»، وزیر امور خارجه آمریکا در صفحه شخصی خود در پایگاه اینترنتی توئیتر نوشته بود: «ایران به خاطر مداخله در منطقه باید تنبیه شود»، به عبارت دیگر، وزیر خارجه عربستان سعودی، ایران را حامی نخست تروریسم در جهان معرفی کرده و خواستار مجازات تهران به اتهام دخالت در مسائل کشورهای منطقه و نیز حمایت از گروه های افراطی و تروریستی شده بود.
نکته قابل تأمل اینکه الجبیر همان روز و ساعاتی پس از حملات تروریستی به مجلس شورای اسلامی و حرم مطهر حضرت امام خمینی (ره) در نشست خبری خود در واکنش به سؤال خبرنگاری که در مورد عملیات تروریستی تهران سوال کرده بود، پاسخی نداده و تنها به عبارت «سؤال بعدی!» بسنده کرده بود.
- اینکه حملات تروریستی تهران به فاصله چند روز از پایان سفر دونالد ترامپ به عربستان سعودی اتفاق می افتد، نشان می دهد که این حملات کاملاً برنامه ریزی شده بوده و بی ارتباط با سفر ترامپ به عربستان نمی تواند باشد که در سطور بالا به آن اشاره شد.
- حملات تروریستی تهران را باید یکی از آثار نشست های آمریکایی – عربی در ریاض شمرد، این در حالی است که باید توجه داشت مقابله با ایران یکی از دستور کارهای مهمی بود که در نشست های ریاض مورد بحث و بررسی قرار گرفت و اساسا هدف از تشکیل «ناتو عربی» مقابله با ایران به اتهام حمایت از تروریسم منطقه ای بود. در این راستا، برخی از رسانه های در تحلیل حملات تروریستی تهران این سوال را مطرح کرده اند که آیا این حملات را باید آغاز فعالیت ناتو عربی شمرد؟ این سوال نشان می دهد، تشکیل دهندگان این به اصطلاح نیرو که هنوز شکل نگرفته و بنا به دلایل قابل استناد هیچ گاه شکل نخواهد گرفت، چه اهدافی را با چه ابزارهایی علیه جمهوری اسلامی ایران دنبال می کنند.
- پیش از این و در اوایل اردیبهشت ماه سال جاری «محمد بن سلمان»، وزیر دفاع و جانشین ولی عهد عربستان یا همان «مرد همه کاره سعودی ها» در اظهاراتی معنادار مدعی شده بود: «ما منتظر نمی مانیم تا عربستان به میدان جنگ تبدیل شود، بلکه نبرد را به داخل مرزهای ایران خواهیم کشاند!» آیا این حملات را نباید بی ارتباط با آن اظهارات دانست؟
- یکی از نکات قابل توجه حملات تروریستی تهران آن بود که شبکه خبری «العربیه» عربستان سعودی، اولین منبع خبری بود که اعلام کرد، داعش مسئولیت حملات تهران را بر عهده گرفته است، این خبر در زمانی منتشر شد که هنوز قائله تهران خاتمه نیفتاده بود و حتی شبکه «اعماق»، رسانه منتسب به داعش بیانیه ای در زمینه بر عهده گرفتن مسئولیت این حملات را منتشر نکرده بود، سوال این است که «العربیه» از کجا می دانست، عامل این حملات داعش است. این گاف العربیه چنان حتی تعجب و شک و تردید کارشناسان سعودی را نیز بر انگیخته بود.
در این راستا «محمد السلمی»، رئیس مرکز مطالعات ایرانی خلیج فارس روز چهارشنبه در توئیتی از اینکه داعش مسئولیت حمله امروز به تهران را بر عهده گرفت، ابراز تعجب کرده و می نویسد: «اینکه داعش با این سرعت مسئولیت عملیات در ایران را برعهده می گیرد، نکته قابل توجهی است، این گروه معمولاً پس از پایان عملیات و نه در جریان آن مسئولیت را برعهده می گیرد !» .
- داعش مسئولیت این عملیات را بر عهده گرفته است، اما کدام داعش، داعش سعودی، داعش صهیونیستی، داعش امریکایی، بنابراین باید دقت کرد که مدت هاست داعش پوشش مناسبی برای سرویس های امنیتی قدرت های بین المللی و رژیم مرتجع منطقه ای شده تا با استفاده از آن، مانع قرار گرفتن عاملان چنین حملات و عملیات هایی در مظان اتهام شوند.
آیا حملات تروریستی تهران یک هشدار بود
صرف نظر از مقابله با «جمهوری اسلامی ایران» که هدف اصلی سفر ترامپ به عربستان سعودی را تشکیل می داد، یکی دیگر از مهم ترین رهاوردهای این سفر همان گونه که در ابتدای مطلب نیز به آن اشاره شد، دامن زدن به اختلافات شیوخ عرب حوزه خلیج فارس بود که در تنش شدید ایجاد شده بین عربستان و قطر نمود پیدا کرد.
به بیان دیگر یکی دیگر از نتایج نشست ترامپ و متحدان عربی وی در عربستان «بایکوت کشور ثرتمند قطر» بود که جرقه آن با دستاویز قرار دادن اظهارات شیخ تمیم، امیر قطر از سوی سعودی ها و پیوستن سریع اماراتی ها به جبهه سعودی زده شد تا در ادامه یارگیری سعودی ها و قطع تمام روابط فیمابین و بستن مرزهای عربستان به روی قطر را به دنبال داشته باشد.
در واقع تنش بین عربستان و قطر موجب شکل گیری دو جبهه منطقه ای شد، یک جبهه به رهبری عربستان سعودی و جبهه دیگر به رهبری ترکیه که حمایت همه جانبه خود از قطر را اعلام کرده است. در این بین جمهوری اسلامی ایران نیز با اعلام حمایت از دوحه، آمادگی خود را برای تامین نیازهای قطر به مواد غذایی و شکستن محاصره سعودی ها اعلام کرده است، بسیاری از تحلیل های غربی یکی ازدلایل این تنش و همچنین حملات تروریستی تهران را نزدیکی دوحه و تهران می دانند، به ویژه آنکه شیخ تمیم در سخنان جنجالی خود نسبت به قدرت ایران و عدم خصومت ورزی با تهران به شیوخ عرب هشدار داده بود.
به همین دلیل یکی از تحلیل های ارائه شده درباره حملات تروریستی تهران قرار گرفتن ایران در کنار قطر طی تنش ایجاد شده بین ریاض و دوحه است. بر اساس این تحلیل ها، عربستان سعودی با حمایت آمریکا و رژیم صهیونیستی و ابزار داعش تلاش دارد، به تهران درباره این حمایت و نزدیکی هشدار دهد.
پیامدهای جبران ناپذیر حماقت های ترامپ و جنون آل سعود
صرف نظر از دست ها و هدف های پشت پرده تنش عربستان سعودی و قطر و حملات تروریستی تهران، آنچه نگرانی جامعه بین المللی را به دنبال داشته، پیامدهای جبران ناپذیر حماقت های ترامپ و جنون آل سعود در منطقه ملتهب و بحران خیز خاورمیانه است.
به اعتقاد کارشناسان منطقه خاورمیانه فراتر از حد و توان خود درگیر بحران های بزرگ و پیچیده است. در این شرایط وارد آوردن کم ترین فشار و افزودن کوچک ترین بحران بر بحران های منطقه آن را تا آستانه انفجار سوق خواهد داد، انفجاری که بازتاب و پیامدهای آن اجتناب ناپذیر بوده و تمام کشورهای جهان را درگیر خواهد کرد. در حالی که شواهد امر متاسفانه نشان می دهد، همراه شدن حماقت های ترامپ با جنون آل سعود و چشم داشت های منطقه ای صهیونیست ها می رود تا منطقه را درگیر بحرانی بزرگ و پیچیده کند.
یارگیری سعودی ها در جریان تنش ایجاد شده با قطر که قرار گرفتن تعدادی از کشورهای جهان عرب و جهان اسلام در کنار عربستان و قطع روابط دیپلماتیک یا تنزل آن پایین ترین حد با دوحه را به دنبال داشته، موجب شده تا طرف مقابل نیز به یارگیری برای مقابله با سعودی ها اقدام کند.
در این راستا، طی روزهای گذشته اگرچه آنکارا حمایت خود از قطر در قبال عربستان را اعلام کرد، اما اوج حمایت های ترکیه از قطر تصویب اعزام نظامیان بیشتر ترک به قطر توسط پارلمان این کشور بود. بر این اساس، دولت ترکیه قرار است پهپادهای کنترل مرز و نزدیک به 300 نیرو به قطر اعزام کند. در حالی که پیش از این ترکیه از سال 2016 یک پایگاه نظامی در قطر ایجاد و 600 نیروی ترک نیز در این پایگاه مستقر هستند.
مهم ترین اهداف ترکیه از گسترش حضور نظامی در قطر را می توان در موارد زیر ملاحظه کرد:
- چنین اقدامی از سوی آنکارا واکنشی در مقابل پشت کردن آمریکا به قطر شمرده می شود. در واقع از آنجایی که قطر شریک نزدیک ترکیه است و هر دو نیز از روایت اخوانی اسلام در منطقه حمایت می کنند و از آنجایی که نوک پیکان حملات اخیر ترامپ و آل سعود در تحولات اخیر متوجه گروه های اخوانی است، به همین جهت ترکیه تلاش دارد به آمریکایی ها بگوید که به شدت با سیاست های آن ها در قبال قطر مخالف است.
- این اقدامات ترکیه می تواند، در راستای ایجاد بازدارندگی و جلوگیری از اقدام نظامی علیه قطر ارزیابی شود. در واقع با توجه به اینکه احتمال اقدام نظامی عربستان و حامیانش علیه قطر وجود دارد، به همین جهت ترکیه قصد دارد با اعزام نیرو به این کشور احتمال وقوع حمله نظامی به این هم پیمانش را پایین بیاورد.
پیش از این رجب طیب اردوغان توافق گسترش همکاری نظامی با قطر را امضا کرده بود. بر اساس این توافق، ترکیه نیروهای نظامی خود را در پایگاه نظامی «الریان» مستقر می کند و همچنین حق تاسیس پایگاه های نظامی دیگری در قطر را نیز خواهد داشت. به موجب این توافقنامه، ترکیه 130 مستشار نظامی به قطر اعزام کرده که این تعداد در آینده به 5 هزار نفر خواهد رسید.
در ادامه پاکستان نیز اعلام کرد که هم چون ترکیه، نیروی نظامی گسترده به قطر اعزام می کند. بنا بر اعلام رسانه های خارجی، مقامات پاکستان قصد دارند، 20 هزار نظامی به قطر اعزام کنند.
به این ترتیب، آنچه شاهد آن هستیم، جناح بندی جدید و صف آرایی تازه ای از کشورهای و قدرت های منطقه ای و فرا منطقه ای در برابر یک دیگر است که به نوشته نشریه آمریکایی «فایننشال تایمز» در صورت عدم اقدام جدی برای پایان تنش، این بحران عواقب وخیمی برای منطقه خواهد داشت و به شدت به ثبات و استقرار متزلزل آن لطمه وارد خواهد کرد.
همچنین روزنامه «نیویورک تایمز» طی تحلیلی با تاکید بر اینکه ترامپ دلیل و عامل اصلی تنش بین قطر و عربستان سعودی است، اعلام قطع روابط دیپلماتیک از سوی عربستان و شماری از کشورهای عربی با قطر را موجب پیچیده تر شدن اوضاع منطقه ارزیابی کرد.
پایگاه اینترنتی «فاکس نیوز» آمریکا نیز بر این باور است، گسترش دامنه تنش بین قطر و عربستان سعودی و کشیده شدن آن به دیگر کشورهای منطقه، موجی جدید از بی ثباتی در منطقه را به دنبال داشته و تاکید می کند: پیامدهای این تنش تنها کشورهای منطقه را دربر نخواهد گرفت، بلکه بر عملیات نظامی آمریکا در آن از جمله در کشور افغانستان و همچنین مبارزه با داعش و تروریسم در چارچوب ائتلاف بین المللی به رهبری آمریکا تاثیر منفی می گذارد، به ویژه آن که برآورد می شود، قطر میزبان حدود 11 هزار نظامی آمریکایی در پایگاه نظامی العیدید باشد.
اما روزنامه اسپانیایی «اسپانول» در گزارشی تاکید می کند، ارتباطی مستحکم و نزدیک بین سفر ترامپ به ریاض و حمله سعودی ها به قطر مشاهده می شود، به گونه ای که به نظر می رسد، با این سفر این احساس به سعودی ها دست داده که می توانند، قدرت خود را بر منطقه و همچنین قطر تحمیل کنند. به ویژه آن که ترامپ حمایت خود از ریاض در این اقدام که به ظاهر هدف قطر است، اما هدف واقعی ایران می باشد، را هم اعلام کرد.
به نوشته اسپانول کارشناسان منطقه بر این باورند، عربستان به سفر ترامپ به عنوان نشانه ای دال بر تمایل بازگشت کاخ سفید به سیاست های سابق اش در منطقه نگاه می کند و تاکید می کنند، به این ترتیب ترامپ به صورت غیر مستقیم در اختلافات ایجاد شده بین دوحه و ریاض و که بر ثبات و استقرار منطقه تاثیر منفی می گذارد، دخیل است.
به این ترتیب محافل رسانه ای و سیاستی جهان و منطقه ضمن تاکید بر ضرورت پایان دادن هرچه سریع تر به این تنش، درباره پیامدهای جبران ناپذیر حماقت های ترامپ و جنون آل سعود در منطقه به شدت هشدار داده و ابراز نگرانی می کنند.
سناریوهای پیش روی قطر
کارشناسان مسائل سیاسی سه سناریو برای تعامل دوحه با تنش ایجاد شده، در نظر می گیرند:
یک : تسلیم شدن
سناریو اول از پذیرفتن همه شروط عربستان توسط قطر سخن می گوید، بر اساس این سناریو قطر اعضای وابسته به جماعت اخوان المسلمین را از کشور خود اخراج کرده و به حمایت از جنبش حماس پایان می دهد. به مثابه امری که ترکیه با فشار رژیم صهیونیستی در جهت عادی سازی روابط با این رژیم مسئولان حماس را اخراج کرد.
دو : پیوستن به محور ایران، عراق، سوریه
سناریو دوم از پیوستن قطر به محور ایران، عراق، سوریه و به طور کلی جبهه مقاومت حکایت دارد که تا حدودی بعید به نظر می رسد.
سه : جلب رضایت آمریکا
امیر قطر همچون عربستان به ترامپ و آمریکا باج دهد. بدین صورت که وی نیز با سفری به آمریکا هم چون محمد بن سلمان قراردادی نظامی و به سود آمریکا با ترامپ امضا کند.
خلاصه سخن
آنچه مسلم است، این است که اختلاف در ائتلاف ضد ایرانی کشورهای عربی منطقه با محوریت آمریکا به نفع جمهوری اسلامی ایران است و موجب می شود، موضوع ناتو عربی را با چالشی لاینحل مواجه شود که تشکیل آن را به یک رویایی دست نیافتنی مبدل خواهد کرد. اما نکته مهم اینجاست که کشورهای عربی به مثابه بازیگران و مهره هایی هستند که توسط بازیگران اصلی یعنی آمریکا جهت و حرکت آنها مشخص خواهد شد. بنابراین سناریو سوم محتمل تر است و آمریکا نهایت بهره و سود اقتصادی را از این تنش و رقابت عربستان و قطر در جهت فروش تسلیحات نظامی خواهد برد.
اما مهم ترین هدف عربستان از این تنش آن است که با تنبیه قطر به سایر کشورهای عربی این پیام را برساند که هرگونه مخالفت با تصمیم های ریاض در منطقه با واکنش سختی از سوی عربستان مواجه خواهد شد. همچنین رسانه های عربی به دنبال القای این امر هستند که ائتلاف غربی - عبری را موجه جلوه داده و ایران هراسی را القا کنند.
«موشه یلعون»، وزیر جنگ سابق رژیم صهیونیستی در واکنش به تنش قطر و عربستان گفت که با کشورهای عربی جز قطر در یک صف قرار داریم … دشمن شماره یک ما ایران است. آنچه مسلم است، ترامپ برای تحقق اهداف صهیونیست ها در منطقه فاز جدیدی از ایجاد تنش و بحران سازی در منطقه را بدون تامل در عواقب آن آغاز کرده است.