عربستان چگونه قطر را به آغوش ایران سوق می دهد؟
به گزارش انتخاب،نشریه نیشن نوشت: تحلیلگرانی که به اختلافات بین فرق اسلامی واقفند، این مساله را کلید سیاست در خاورمیانه میدانند که این بار به درگیری میان دو جریان تندرو در اهل تسنن یعنی جریان وهابیت میان عربستان و قطر نیز کشیده شده است.
به گزارش انتخاب، بایکوت قطر توسط جریان عربستان، قطر را ناچار کرده به لیست 13 ماده ای عربستان واکنش نشان دهد اما هیچ نشانه ای از برنامه دولت قطر برای پذیرش این لیست دیده نمی شود.
همزمان ایران به عنوان یک کشور شیعه و ترکیه به عنوان یکی از سردرمداران جریان اهل تسنن در منطقه به دفاع از قطر بر آمده اند. آیا سعودی به تقویت ایران در منطقه کمک کرده است؟
درخواست های عربستان شامل قطع رابطه دیپلماتیک با ایران و قطع روابط حمایتی از اخوان المسلمین و حماس و همچنین قطع شبکه ماهواره ای الجزیره است.
عربستان مسیر ارسال مواد غذایی به قطر را مسدود کرده است. ریاض و متحدانش هواپیمایی قطر ایرویز را از عبور از حریم هوایی شان منع کرده اند و امارات نیز گفته قطر باید از نظر اقتصادی توسط کشورهای عضو شورای همکاری حلیج فارس بایکوت شود.
این تحرکات احتمالا شورا را از هم خواهد پاشید. شورایی که در دهه 1980 از امیر نشین های سنی و وهابی عربستان و قطر و امارات و عمان و بحرین و کویت تشکیل شده است.
در این میان، عمان با بایکوت قطر همراهی نکرده است و ارتباطش با ایران را نیز حفظ کرده است.
حسن روحانی روز یکشنبه در تماسی با امیر جوان قطر او را از باز بودن هواپیمایی ها و مسیر های هوایی ایران به دوحه مطمئن کرده است و ایران روابط تجاری اش را به ویژه دربحش خصوصی با قطر افزایش دادهاست.
ایران بعد از آغاز بحران قطر چند فروند هواپیما حامل مواد غذایی به قطر فرستاده است. شهروندان ثروتمتد قطر در خطر دسترسی به غذای گران قیمتی که از طریق دریایی یا هوایی به دست آنها برسد نیستند اما قیمت بالای مواد غذایی ممکن است 2.5 میلیون کارگر خارجی را که در این کشور مشغول به کار بوده اند را مجبور به خروج از کشور کند. این نتیجه میتواند بخش کوچکی از اقتصاد قطر را که به هیدروکربن ها وابسته نبوده دچار مشکل کند.
قطر تاکید دارد که درخواست عربستان برای قطع روابط با ایران بی معنی است جرا که این کشور میادین مشترک گازی با ایران دارد . قطر تا الان به واسطه استفاده از تکنولوژی های پیشرفته قادر بود گاز طبیعی بیشتری را از این میادین استخراج واز طرق دریا جابه جا کند. ایران در زمان تحریم ها اجازه استفاده از این تکنولوژی ها را نداشت. قطر در این بخش ذر حوزه توسعه میادین با ایران همکاری هایی داشته است که همین مساله برای تهران اهمیت زیادی داشت. به همین دلیل قطر نیاز به گفت و گو با ایران دارد نه به خاطر اینکه قطر در جبهه ایران است بلکه به دلیل این اختلافات قدیمی با این کشور
در واقع در سوریه قطر و ایران در جبهه های مخالف با هم در جنگند. تهران از بشار اسد حمایت میکند در حالی که قطر از ارتش آزاد سوریه حمایت کرده است.
تهران و دمشق ارتش آزاد را تروریست میدانند و از زمانی که ایران و روسیه در سوریه پیروزهایی کسب کرده اند گروه های مورد حمایت قطر شکست خورده و مجبور به عقب نشینی شده اند. روسیه و ایران با شورشی های سوری در آستانه مذاکره کرده اند و ترکیه و قطر نیز در این مذاکرات حضور داشتند. این کشورها حضور عربستان و امارات را دراین مذاکرات نادیده گرفتند و برای آنها هیچ جایگاهی در آینده سوریه متصور نیستند اما رد پای ایران را در آینده سوریه به رسمیت شناخته اند.
احتمالا فشارهای عربستان و امارات بر دوحه به نوعی پاسخ به این نادیده گرفته شدن در آینده سوریه است. نیروهای تروریستی که نیروهای نیابتی سعودی در سوریه هستند شکست های سختی متحمل شده اند و احتمالا هیچ نقشی در آینده این کشور نخواهند داشت.
عربستان سعودی و قطر دو کشور وهابی در منطقه اند که از قرن 18 تحت تعالیم عبدالوهاب اداره می شوند. در حالی که اهل تسنن به عنوان یک سنت قدیمی طیف گسترده ای از ایده ها را در خود جای داده اما وهابیت بدون درنگ مردم را از اسلام مطرود میداند و این شامل سنی های امپراتوری عثمانی نیز بوده است. با وجود اینکه دانشمندان اهل تسنن در طول تاریخ پیش قراول بسیاری از علوم و فنون بوده اند اما وهابیت اختراعات تکنولوژیکی که در قرآن به آن اشاره نشده است را مشکوک و غیر مجاز میدانند. درحالی کع اهل تسنن عمدتا دربرابر مسحیان با مسامحه رفتار میکنند و اجرای احکام سایر ادیان را مجاز میدانند اما ستیزه جویان وهابی اجازه اجرای احکام سایر ادیان را به صورت علنی نمی دهند.
در حالی که موسسات جدید اهل تسنن بعضا با شیعیان مذاکره و گفت و گو میکنند اما وهابیت این شاخه از اسلام را به طور جدی مطرود می داند. ورژن قطر از وهابیت لیبرال تر از عربستان است. در دوحه کلیساهای مسیحیان نیز دیده می شود و فروش الکل نیز آزاد است اما اخیرا مالیات های سنگینی بر آن اعمال شده است.
ایده عربستان برای متهم کردن دیگران برای توسعه افراط گرایی در منطقه به خودی خود وضعیت مسخره و خنده داری است. از این گذشته عربستان و امارات و مصر تصمیم گرفتند اخوان المسلمین را یک سازمان تروریستی اعلام کنند. اخوان در سال 1928 در مصر ایجاد شده و در ابتدا این جنبش از سوی سنی ها درمخالفت با سلطه بریتانیا بر سرزمین هایشان ایجاد شد. بعد از اشغال مجدد مصر توسر بریتانیا در خلال جنگ جهانی دوم اخوان المسلمین ماهیت تروریستی گرفت و به اقداماتش تادهه 1940 50 نیز ادامه داد اما در اوایل دهه 70 رهبری این جنبش پیمانی را با انور سادات رییس جمهور ملی گرای مصر امضا کرد که در پی آن از خشونت های سیاسی دست کشید. این سازمان بر سر این وعده خود ماند و چندین دهه هم در انتخابات های پارلمانی شرکت کرد و در سالهای 2011 و 2012 انتخابات های پارلمان و ریاست جمهوری را در مصر با پیروزی پشت سر گذاشت.
برخی بر این باورند که پول های قطر در حمایت از مواضع اخوان از طریق الجزیره و نفوذ تبعیدی های اخوان در قطر آنها را در این پیروزی ها یاری کرده است.
اخوان در سالهای بین 2011 تا 2013 به موارد متعددی متهم بودند اما تروریسم یکی از این موارد نبود. کودتای عبد افتاح سیسی در تابستان 2013 ارتباط توده مصر را به اخوان قطع کرد و سیسی به بهانه ای برای ایجاد مشروعیتش در مصر نیاز داشت . احنمالا با مشورت سعودی ها سیسی اخوان را یک گروه تروریستی نامید و ده ها هزار تن از اخوانی ها را زندان انداخت و کشت . قطر شکایت کرد و در پی آن از اخوان در تضاد با سیسی حمایت مالی کرد. عربستان و امارات سیسی را مورد حمایت قرار دادند و به اومیلیارد ها دلار کمک مالی و کمک های مستشاری پیشنهاد کردند.
امارات برای مدت مدیدی بیشتر به ایران نزدیک بود تا به قطر. بانک های اماراتی در دوران تحریم ها وظیقه پول شویی پولهای ایران را برعهده داشتند. بیش از 500 هزار ایرانی در امارات با جمعیت 9 میلیون نفر زندگی میکنند . قطر جمعیت کوچکی از ایرانی ها دارد اما همین جمعیت هم بارها تشویق شدند که این کشور را ترک کنند.
در نتیجه، انتقام جویی کنونی سعودی علیه ایران احتمالا انگیزه اصلی ایجاد کمپین علیه قطر نیست. اگر این بود عربستان باید پیش از اینها آل مکتوم را تنبیه میکرد. در عوض این بیشتر به دلیل حمایت های دوحه از دیدگاه های پوپولیستی اخوان است که بر خلاف دیدگاه های بالا به پایین و پادشاهی های سلفی سنی مورد علاقه آل سعود است. در این درگیری ها بین اخوان و سلفی ها ، آل ثانی در قطر گیر کرده است. ایران شیعه اولین گروهی است که از اختلافات شبه وجود آمده میان وهابیت سود می برد. تهران با تاکید بر بخش خصوصی میتواند به جایگزینی بانک های دوحه به جای دبی خوش بین باشد.
به نظر می رسد با توجه به حضور نیروهای امریکایی و ترک در قطر، و همچنین درگیر بودن عربستان در جنگ بی پایان یمن، قطر با خطر جدی مواجه نیست. باتوجه به منابع عظیم گازی قطز، دوحه می تواند فشارها از سوی ریاضی را حداقل برای مدت تقریبا طولانی را هضم کند. در این میان، چه کسی تصور می کرد عربستانِ امروز که بیش از حد جاه طلب است، باعث خروجج قطر از شورای همکاری خلیج فارس و تقویت رابطه آن با تهران شود؟