بومرنگ «بحران» چگونه به ریاض باز می گردد؟
به گزارش اقتصادنیوز ، اما ترامپ با دست گذاشتن بر منازعات داخلی شورای همکاری خلیجفارس و مطرح کردن این ادعا که ایران منشا اولیه بیثباتی در خاورمیانه است، به ایران یک فرصت استراتژیک میدهد. درست مانند جورج دبلیو بوش که با عاملی همچون عراق قدرت ایران را پس از انقلاب اسلامی مورد آزمایش قرار داد.
این یک اشتباه محاسباتی برای سعودیها خواهد بود اگر که در مورد سیاستهای منطقهایشان روی حمایت ترامپ حساب باز کنند. گذشته از اینکه آمریکا چه میکند، اتخاذ مواضع تند در قبال ایران و همزمان، منزوی ساختن یک عضو شورای همکاری خلیجفارس همچون قطر، احتمالا موقعیت سعودیها و نظم سیاسی اعراب را که از پیش به هم ریخته بود، تضعیف خواهد کرد. این اقدامات که با هدف تضعیف ایران شکل میگیرند، در عوض منجر به تقویت جایگاه ایران خواهد شد. در واقع سیاستگذاران ایرانی بر این باورند که عربستان سعودی ناخواسته قربانی حرکت جودوی خود شده است که با هدف ضربه زدن به حریف و نمایش قدرتش انجام داد؛ اما به خود ضربه زد.
فارن پالسی این پرسش را مطرح کرده است که عربستان سعودی چگونه میتواند با بالا گرفتن آتش درگیری با ایران و تلاش برای تسلیم اجباری قطر جایگاه خود را حفظ کند؟ درست است که عربستان سعودی با روابط امنیتی خود با آمریکا از مزیتهای نظامی بسیاری برخوردار شده است، اما بخش اعظم قدرت سیاسی عربستان در منطقه ناشی از جایگاه آن کشور در جهان عرب است. نظم جهان عرب اما به نوبه خود به دلیل جنگهای داخلی فرسایشی در کشورهای عراق، لیبی، سوریه و یمن شکننده شده است.
گرچه ایران بهوضوح یک تهدید جدی برای منافع سعودیها محسوب میشود، اما بزرگترین چالشی که ریاض با آن مواجه است و بزرگترین فرصت برای تهران، در بهار عربی و جنگهای داخلی منطقه نهفته است. عداوت با ایران میتواند موجب طولانیتر شدن این جنگها شود و این خطر تضعیف هر چه بیشتر جهان عرب و در نتیجه تضعیف جایگاه عربستان در برابر ایران را افزایش خواهد داد. هر چه درگیریهای نیابتی بین عربستان سعودی و ایران در جنگهای داخلی منطقه افزایش یابد، این خطر که جنگهای داخلی به کشورهای عربی دیگر همچون اردن و لبنان نیز تسری یابد بیشتر میشود، جهان عرب بیشتر دچار شکاف و تفرقه خواهد شد و دستاوردهای ایران در بازی قدرت منطقه افزایش خواهد یافت.
آنچه هماکنون اپوزیسیون سنی در سوریه علیه بشار اسد به نمایش گذارده است، تمثیلی است از اینکه چگونه اختلافات در جهان عرب میتواند بیش از ایران برای عربستان سعودی چالش به بار بیاورد. در مقایسه با ائتلاف شیعه حامی دولت سوریه به رهبری ایران که از انسجام و نظم زیادی برخوردار است، اپوزیسیون سنی سوریه به شدت دچار شکاف شده است. صدها گروه مخالف مختلف از گروههای شبهنظامی جهادگرا همچون القاعده گرفته تا گروههای سلفی همچون جیشالاسلام و حتی گروه سکولار ارتش آزاد سوریه سرگرم تلاش برای خارج ساختن بخشهایی از سوریه از دست دولت هستند. با توجه به حمایتهای ایران، روسیه و شبهنظامیان شیعه از دولت سوریه، بهنظر نمیرسد که این گروههای سنی مخالف حکومت سوریه بتوانند تهدیدی جدی برای بشار اسد یا ایران ایجاد کنند.
در عوض با توجه به اینکه مواضع این گروهها توسط ایران و روسیه مورد تهدید قرار گرفته است و با توجه به تلاشهای اخیر ایران، روسیه و ترکیه برای کاهش تنش جنگ، این گروهها بهویژه گروه هیات تحریرالشام در نهایت به جهان عرب چشم خواهند دوخت و این موجب تضعیف قدرت سیاسی اعراب میشود و تهدیدی بالقوه برای حوزههای امنیت و سیاست عربستان سعودی ایجاد خواهند کرد. به بیان دیگر، ممکن است گروههای سنی حاضر در سوریه که با درگیریها مورد سنجش قرار گرفتهاند، به دیگر نقاط جهان عرب سرریز شوند و این جایگاه عربستان در برابر ایران را تنزل خواهد داد.
عربستان سعودی با استفاده خطرناک خود از دسته بندیهای جامعه اعراب سنی در مناقشه قطر، خطر بالقوه ضربه عقبنشینی در سوریه را افزایش داد. عربستان سعودی، اخوانالمسلمین را یک سازمان تروریستی خوانده است، در حالیکه قطر درهای خود را به روی این سازمان سیاسی با قدمت نزدیک به یک قرن که ریشههای عمیقی در برخی کشورهای عرب دارد، باز کرده است. در شرایطی که شاید انگیزههای نهفته درپس مواضع قطر جای بحث داشته باشد، یکی دانستن اخوانالمسلمین با تهدیدهای گروههای افراطی همچون داعش و القاعده، موجب از بین رفتن مشروعیت میانهروهای طیف ایدئولوژی سنیها خواهد شد؛ سیلیای که بر صورت ریاض نواخته خواهد شد.
عربستان سعودی و امارات با حذف اخوانالمسلمین از جرگه سنیها، راه را برای نهادهای افراطی هموار میکنند؛ شاید برای آنهایی که ریشههایی عمیق در سوریه دارند همچون شاخه هیات تحریرالشام القاعده، گروهی که میتواند تهدیدی به مراتب جدی تر برای سعودیها و جهان عرب باشد. علاوه بر همه اینها، خاورمیانه امروز یک سیستم به شدت تحت فشار است که تنها معدودی سوپاپ اطمینان برای کاهش درگیریها دارد. قطر (به همراه عمان و کویت) میتوانند این عملکرد تخلیه فشار از منطقه را از خود نشان دهند. قطر با ساختن پل ارتباطی از طریق اخوانالمسلمین و ایران میتواند مسیری برای مذاکره و حل و فصل درگیریها در داخل و خارج جهان عرب ایجاد کند.
در شرایطی که سعودیها بر ابهام نقش قطر تاکید میکنند، قطر میتواند برخی خطوط مورد اختلاف را از بین ببرد و بهطور بالقوه مسیرهای دیپلماتیکی را که در نهایت به عادیسازی روابط بین تهران و ریاض منجر میشود، هموار سازد. این در شرایطی است که طرد قطر از سوی عربستان موجب عیان شدن بیش از پیش اختلافات میشود و جایگاه تنشزدایی قطر را مورد تهدید قرار خواهد داد. به علاوه این باعث میشود که جهان عرب بین بحرین، مصر، عربستان سعودی و امارات از یکسو و کویت، عمان و قطر از سوی دیگر تقسیم شود و آن را به اردوگاههای محتلف تقسیم کند، وضعیتی که در نهایت موجب تضعیف عربستان خواهد شد.
خطر دیگر برای عربستان این است که قطر بیش از پیش از گروه کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس فاصلهگیرد. گرچه تا کنون قطر سیاست خارجه مستقلی را در پیش گرفته بود، اما در بسیاری زمینهها از جمله جنگ یمن با عربستان سعودی همکاری کرده بود. این احتمال که دوحه بیش از پیش به ترکیه و ایران وابسته شود، دو کشوری که مواد غذایی و مایحتاج قطر را تامین کردهاند، برای ریاض یک شکست کامل خواهد بود. اگر این وضعیت همچنان به پیش رود، اختلاف سعودی-قطر منجر به تقویت روابط ایران و ترکیه خواهد شد و این چیزی است که از هم اکنون نیز قابل مشاهده است.
بهنظر میرسد در خاورمیانه امروز تنها راه نجات عربستان از باتلاقی که در آن گرفتار شده، رویکرد دیپلماتیک در قبال ایران و همکاری برای کاهش درگیریهای داخلی فرسایشی در کشورهای منطقه است.
ترجمه و تنظیم از شادی آذری