آقایصالحی؛ دراین یکفقره حق با احمدینژاد بود
به گزارش عصرایران، «یک پرونده قدیمی با امارات داشتیم درباره سه جزیره ایرانی که همیشه مطرح میشد.
ما توافق کرده بودیم که این مسئله را طبق پیشنهاد ایران براساس تفاهم جلو ببریم. در یک مقطعی آنها برای مدتی سکوت کرده بودند و برخلاف رویه معمول موضوع جزایر را در نشستهای شورای همکاری خلیجفارس مطرح نمیکردند.
بله، بیش از یک سال سکوت کردند، به این اعتبار که هر دو طرف برای مذاکرات دوجانبه اعلام آمادگی کرده بودیم وداشتیم آماده مذاکره میشدیم که سوءتفاهم برطرف شود و بیش از یک سال هم آنها ادعایشان را در شورای همکاری و اتحادیه عرب تکرار نکردند که یک باره من از اخبار صدا و سیما متوجه شدم آقای احمدینژاد به ابوموسی رفته است. وزیرخارجه امارات فکر کرد من مطلعم در حالیکه من از اخبار فهمیده بودم.
او تماس گرفت و گله فراوان کرد. واقعا داشتیم بهطور آرام در جهت حل و فصل قضیه حرکت میکردیم، در اینکه این جزایر سرزمین ایران است که اصلا تردیدی نیست بلکه ما میخواستیم سوءتفاهم را بهصورت دوجانبه رفع کنیم.»
خوانندگانی که با نوع تحلیل ها و جهت گیری های این قلم آشنایند احتمالا تصور می کنند قرار است با یک مقاله دیگر در نقد عملکرد 8 ساله احمدی نژاد رو به روشوند اما نه! اتفاقا این بار می خواهم بگویم در این فقره خاص وعجالتا فقط در این فقره خاص حق با احمدی نژاد بود. در چرایی این ادعا این نکات را می توان مطرح کرد:
1- اگر ابوموسی بخشی از خاک ایران است لزومی ندارد رییس جمهور مملکت با وزیر خارجه هماهنگ کند. به شِقّ دیگر نمی پردازیم چون ابوموسی را جزئی از ایران می دانیم.
2- آقای صالحی ظاهرا عادت دارد از رییسان خود انتقاد کند و این رفتار را درباره هر سه رییس جمهوری که با آنها کار کرده انجام داده است.
در دوره آقای خاتمی زبان به انتقاد از پیمان سعدآباد گشود در حالی که از سال 78 تا 83 نماینده ایران در آژانس بین المللی انرژی اتمی بود و مرسوم نیست نماینده یک دولت در برنامه تلویزیونی از موضع رییس جمهور و رییس خود انتقاد کند.
در دولت کنونی هم موضعی گرفت که با تذکر رییس جمهور روحانی رو به روشد و حال همین رویه را در قبال رییس سابق خود به کار گرفته است.
3- بخش اصل ماجرا اما این است. نکته اصلی این است که احمدی نژاد در هر چه توهم داشت در باره «جهان اسلام» توهم نداشت و می دانست که اختلافات کشورهای اسلامی زیادتر از اشتراکات آنان است.
مردمان کشورهای اسلامی مسلمان هستند اما کشورهای اسلامی هویت خود را بر پایه اختلافات اخذ کرده اند نه اشتراکات و از این رو این ادعا گزاف نیست که ایران و امارات نمی توانند - آری نمی توانند- بر سر جزایر به توافق برسند و امید آقای صالحی واهی بوده است.
چون ایران می گوید سه جزیره از آن ماست و هر سخنی جز این مانند زمزمه ای که در دولت سازندگی چندی درگرفت با واکنش شدید افکار عمومی مواجه می شود و امارات هم می گوید سه جزیره از آن ماست و قدرت های بزرگ هم دوست دارند این استخوان لای زخم باقی بماند تا هر گاه خواستند دست به تحرکات و تحریکات منطقه ای بزنند.
آبِ ما و کشورهای منطقه به سه دلیل مشخص به یک جو نمی رود و باقی همه تعارفات دیپلماتیک است. وزیر خارجه و مقامات دیگر البته باید در پی تنش زدایی و صلح و دوستی و آشتی و تعارفات و تظاهرات مرسوم باشند ولی این که تصور کنیم امارات از ادعای سه جزیره دست بر می دارد و سعودی ها با ما متحد می شوند خام دستانه و خیال بافانه است.
برای این ادعا سه دلیل مشخص می توان آورد:
نخست این که حاکمان این گونه کشورها همه از نوعی توهم رنج می برند که گاه خود را در قالب رویای رهبری جهان عرب در جمال عبدالناصر خود را نشان می دهد و یک مرتبه در توهمات معمر قذافی.
یک بار با صدام حسین روبه رو می شویم و در حال حاضر هم این توهم به جان رجب طیب اردوغان افتاده و در رویای احیای امپراتوری عثمانی است. وقتی با توهم طرف باشید استدلال و مذاکره ره به جایی نمی رود.
وجه اختلافی دوم در باور مذهبی عربستان سعودی و امارات است. وهابی گری نه بخشی از هویت آنان که همه هویت ایشان است. یادمان باشد که کل منطقه به جز ایران در اختیار راست گرایان مذهبی است.
حتی اسراییل هم از این قاعده مستثنی نیست. بارز ترین ویژگی راست گرایان مذهبی این است که اجازه سازش و کوتاه آمدن نمی دهند و به فرض حاکمان امارات بخواهند بر سر جزایر سه گانه گوتاه بیایند آن گاه بعید نیست جان خود را بر سر این توافق بدهند.
البته حالا که روابط ایران و سعودی تیره و در واقع قطع است و امارات هم متحد سعودی هاست که قضیه روشن است. در شرایط عادی هم راست گرایان مذهبی اجازه هیچ کوتاه آمدنی را نمی دهند.
در دوران ملک فیصل اجازه تأسیس کانال تلویزیونی داده شد. سنتی ها در اعتراض تظاهرات کردند. پلیس سرکوب کرد و یک نفر کشته شد و برادر مقتول بود که ملک فیصل پادشاه عربستان سعودی را از پا درآورد. یا در اسراییل که بود که اسحاق رابین را کُشت؟ یک یهودی سنتی مذهبی به نام ایگال امیر.
امارات هم از این قاعده مستثنا نیست و به فرض که روابط بهبود یابد و به فرض که بخواهند کوتاه بیایند باید در انتظار واکنش هایی از این دست باشند.
نکته سوم هم این است که گول ظواهر را نخوریم. چون ما با فرهنگ قبیلگی رو به رو هستیم. نه با یک تمدن. وقتی همین حالا به اتیوپی پول می دهند تا روی رود نیل سد النهضه را احداث کند که مصر را - که حالا با سرنگونی مُرسی و روی کار آمدن سیسی متحدشان هم هست - دچار مشکلات جدی می کند یا تا مراکش برای قطر محموله غذایی می فرستد منطقه « صحرا» را از نقشه مراکش حذف می کنند خوش خیالی است اگر فکر کنیم از سه جزیره کوتاه بیایند.
بهترین موضع در قبال موضوع سه جزیره یا رژیم حقوقی دریای خزر نیز همین رفتار کنونی است چون هر توافقی به زیان ما تمام می شود.
بنا براین جناب صالحی، اجازه دهید بگوییم در این یک فقره حق با احمدی نژاد بود!