چه کسی اطلاعات دفتر ترامپ را منتشر می کند؟
به گزارش اقتصادنیوز ، به نوشته مجله فارن پالیسی، خشونت به کار رفته در کلام دادستان کل آمریکا فراتر از تصور بوده است: وزارت دادگستری باید نگاه سختگیرانهای نسبت به درز اطلاعات از کاخ سفید داشته باشد. اگرچه این نقش درستی است که باید این وزارتخانه ایفا کند و هدف هم همین است، دستکم برای کسانی که اطلاعات را به بیرون درز میدهند و منافع ملی را بهخطر میاندازند. هفته گذشته برخی رسانهها توانسته بودند به فایلهای صوتی دونالد ترامپ دست پیدا کنند که در آن با رئیسجمهوری مکزیک و رئیسجمهوری استرالیا صحبت کرده بود. هر دوی این فایلها پس از انتشار جنجالهایی در سطح سیاسی، اگرچه نه با هزینه زیاد ایجاد کرد.
به همین منظور گفته میشود صحبتهایی که دادستان کل آمریکا ابراز داشته تحدید مطبوعات محسوب نمیشود. این اظهارات در واقع واکنشی به نشت همه اطلاعات و انتشار چشم بسته آنها ازسوی رسانهها است. میل رسانه به انتشار اینگونه افشاگریها طبیعی است. یکی از کارشناسان میگوید: رسانهها هرگز کاری به نتیجه درز این اطلاعات ندارند و عموما دوست دارند این افشاگریها را انجام دهند. این اعتقاد وجود دارد که نشت اطلاعات جامعه آمریکا را وارد یک تنش میکند و این در نهایت به ضرر خود ژورنالیسم هم تمام میشود.
تصور عمومی احتمالا از بازجویی نشتدهندگان اطلاعات مهم کاخ سفید مثبت باشد، زیرا این نگرش تنها محدود به عصر ترامپ نیست. البته هشدار نگرانکننده سشنز و کوتز فراتر از انتظار بود و رسانهها را متوجه این امر کرد که بین منافع شخصی و منافع عمومی تمایز قائل شوند. این درحالی است که یک شور و شوق برای درز اطلاعات در میان کسانی وجود دارد که از رئیسجمهوری فعلی خسته شدهاند. البته عموم مردم نیز از این افشاگریها رضایت دارند و از هرچه که ترامپ را تحت فشار قرار دهد یا او را خجالتزده کند لذت میبرند. درز اطلاعات به این امر کمک شایانی میکند تا رئیسجمهوری را هرچه بیشتر در میان عموم مردم تحقیر کند، اما یک نکته در این میان وجود دارد و آن این است که درز اطلاعات مردم را از موضوع اصلی که همان بازجویی از تیم ترامپ است منحرف میکند.
برخی کارشناسان اعتقاد دارند که این افشاگریها و نشت اطلاعات آمریکا را از مسیر درست حرکت به دور نگه داشته است اما هیچ چیزی به اندازه این درز اطلاعات نمیتواند ترامپ را مورد آزار و اذیت قرار دهد و این برای مخالفان ترامپ خوشایند است، بدون آنکه به عاقبت کاری که میکنند توجه داشته باشند. باید اعتراف کرد هیچ مصونیتی در قبال این نوع تفکر وجود ندارد. اگر ترامپ از درز سیلوار اطلاعات از کاخ سفید میرنجد، که حتما میرنجد، او ابتدا باید از کسانی که دوشادوش او قرار دارند ناراحت و آزرده باشد. زیرا این اطلاعات درز یافته از یک محیط سربسته و خصوصی در کاخ سفید صورت میگیرد، سپس به دست گزارشگران میافتد.
برخی میگویند هیچ دولتی به اندازه دولت ترامپ با این حجم از افشاگریها روبهرو نبوده است. تقریبا هفتهای یکبار اطلاعات کاخ سفید و گافهای دونالد ترامپ به دست گزارشگران میرسد. ترامپ در مورد درز اطلاعات به رسانهها مدام به نیروهای اطلاعاتی این کشور حمله میکند اما این ترامپ است که کاخ سفید را میگرداند و باید اذعان کرد که در کاخ سفید افراد غیرقابل احترامی وجود دارند که مدام با یکدیگر سر جنگ دارند. این ترامپ است که این افراد را در کنار یکدیگر قرار داده تا با هم کار کنند. تحت این شرایط باید گفت که ترامپ خود در درز اطلاعات بسیار مقصر است و اوست که باید در اینباره مورد سرزنش قرار بگیرد.
در مورد نشت اطلاعات نظرات متفاوتی وجود دارد. برخی آن را مفید میدانند برخی اما مضر.
در اینباره نشت اطلاعات در برخی جهات به کمک اهداف ملی آمریکا آمده است. بدون آنها قطعا الان مایکل فلین در دفتر کار خود حضور داشت و کسی هم از دیدار مشاور سابق امنیت ملی آمریکا با سفیر روسیه در آمریکا خبردار نمیشد. شاید با ادامه کار او آمریکاییها متوجه نمیشدند که مهمترین دفتر کاری کاخ سفید که اطلاعات طبقهبندی شده در آن بهوفور یافت میشود در دست کسی است که ارتباطات محرمانه و سری با سفیر روسیه در آمریکا داشته است. این درز اطلاعات همچنین به جهانیان نشان داد که رئیسجمهوری آمریکا با رهبران جهان چگونه رفتار میکند. فوایدی که برخی از این درز اطلاعات دارد قابل کتمان نیست و نمیتوان آن را در زمره اخبار زرد طبقهبندی کرد. برخی از موارد این نشت اطلاعات، بدون ایجاد عوارض گسترده صورت میگیرد. اگر رئیسجمهوری آمریکا نمیتواند جریان اطلاعات را در درون کاخ سفید اداره کند این مشکل مردم و دیگران نیست. هر چند او نمیتواند مشاوران خود را ممنوعالمصاحبه کند، اما میتواند یک ناظر را منصوب کند و نظارت بیشتری بر رفتار آنها داشته باشد.
این میزان از نشت اطلاعات به اندازه کافی نشان میدهد که وی یک رئیسجمهور بسیار بد است؛ یعنی افرادت به تو احترام نمیگذارند و ترجیح میدهند که با مردم مسائل را در میان بگذارند. این در حالی است که در اینجا یک مشکل وجود دارد و آن اینکه همه نشتیها خوشفرجام نیستند و برخی عوارض بسیار بدی دارند. علاقه مطبوعات به فاشگویی مورد تازهای نیست، اما همواره این «برملاسازیها» چندان خوشایند نبوده است. برخی از نشتیها هزینههای زیادی به بار میآورند و آمریکاییها هر روز هزینه آن را میپردازند.
در این راستا شاید برخی از این نشتیها در ظاهر خدمتی هم کرده باشند، اما در بلندمدت باعث از بین رفتن برخی از ارزشها میشود که میتواند مستقیما نه به شخص ترامپ، بلکه به جایگاه ریاستجمهوری آمریکا آسیب وارد کند. از معایب این نشت اطلاعات میتوان گفت که دیگر چیزی به اسم «محرمانه» وجود ندارد. دیگر هیچ رئیسجمهوری در دنیا وجود ندارد که بتواند آسوده با ترامپ صحبت کند، زیرا ترس آن را دارد که ساعاتی بعد محتوای گفتوگوهای وی در روی صفحات اینترنت منتشر شود.
نمونه این نوع نشت اطلاعات را میتوان در گفتوگوهای ترامپ با رئیسجمهوری مکزیک و نخستوزیر استرالیا مشاهده کرد. البته این مقدار از افشای اطلاعات هزینه چندانی نداشت اما میتوان تصور کرد که دیگر هیچ رهبری در دنیا با آسودگی خاطر با رئیسجمهوری آمریکا گفتوگو نکند. تصور اینکه رئیسجمهوری آمریکا قصد داشته باشد با برخی رهبران دنیا در مورد بحران کرهشمالی صحبت کند و ساعاتی بعد گفتوگوها روی اینترنت منتشر شود هزینههای زیادی به ایالاتمتحده وارد خواهد کرد. همچنین یکی دیگر از معایب انتشار این اطلاعات نشت کرده، لطمه دیدن آزادیها خواهد بود.
تنفر از ترامپ موجب شده است که برخی از اطرافیان او مانند جف سشنز هم در معرض هزینههای این نشتیها قرار بگیرند. از اینرو توصیه میشود تا دادگستری آمریکا بهدنبال بازجویی از کسانی باشد که این اطلاعات را به بیرون درز میدهند. برای این منظور برخی پیشنهاد میدهند که یک تحقیق کامل از کاخ سفید و کارکنان آن لازم است.