دختری که دایی اش را به خاطر پول ربود!
به نوشته ایران ، این پسربچه گفته بود: «دایی ساک پر از پول پیدا کرده و زیر تخت داخل اتاقش پنهان کرده است» از زمانی که سیما این حرف را شنید وسوسه رسیدن به ساکی پر از پول لحظهای رهایش نمیکرد. او چند روز قبل داییاش را دیده بود که با ساکی در دست وارد خانهشان شده و با خودش میگفت اگر ساک پر از پول را بهدست آورد میتواند زندگی خوبی را با پسرموردعلاقهاش کاوه شروع کند که چند ماه قبل در فضای مجازی باهم آشنا شده بودند.
نقشه یک آدم ربایی
سیما باید کاری میکرد تا ساک پر از پول را بهدست آورد اما وقتی ذهنش به جایی قد نداد موضوع را با کاوه در میان گذاشت و پسر جوان نیز نقشهای برای بهدست آوردن ساک پر از پول طراحی کرد.
توطئهای برای ربودن دایی
بنابراین طبق نقشه ،سیما به سراغ دایی جوانش رفت و از او خواست برایش وسیلهای رایانهای بخرد.شاهین نیز از همه جا بیخبر راهی بازار شد تا آنچه را خواهرزادهاش خواسته بود خریداری کند، اما همین که به خیابان اصلی رسید، خودرویی مقابل پایش توقف کرد و قبل از آنکه شاهین فرصت کند حرفی بزند افراد ناشناس او را داخل صندوق عقب خودروشان انداختند و راهی خارج شهر شدند.چند ساعتی شاهین داخل صندوق عقب خودروی مردان ناشناس محبوس بود بدون آنکه بفهمد چرا ربوده شده یا کسانی که این کار را کردهاند، با او چه خصومتی دارند.
فرار از دام آدم ربایان
راننده خودرو پس از ساعاتی رانندگی توقف کرد و ربایندگان در صندوق عقب خودرو را باز کردند وهمزمان با تهدید به قتل، شاهین را بیرون آوردند و او را به باد کتک گرفتند، تنها چیزی که در این میان شاهین متوجه شد این بود که مردان ناشناس کلید خانهاش را میخواستند و او که دیگر توانی برای مقابله نداشت، کلید را در اختیارشان قرار داد.یکی از ربایندگان با کلید خانه شاهین آنجا را ترک کرد تا دنبال ساک پر از پول برود و شاهین که در دام آدم ربایان همچنان گرفتاربود در فرصتی مناسب موفق شد از دست آنها فرار کند و خود را به پلیس برساند. پسر جوان پس از رهایی خود را به پلیس رساند و از آدم ربایان شکایت کرد. با شکایت پسر جوان، پروندهای در شعبه چهارم بازپرسی دادسرای امور جنایی تهران تشکیل شد و بازپرس آرش سیفی دستور رسیدگی به این واقعه را صادر کرد.
راز آدم ربایی
در تحقیقات تخصصی صورت گرفته مشخص شد افراد ناشناس از سوی خواهرزاده شاهین اجیر شدهاند و بههمین دلیل سیما بازداشت شد. اما او در تحقیقات مقدماتی منکراطلاع از ماجرا بود، ولی زمانی که با مدارک پلیسی روبهرو شد لب به اعتراف گشود و گفت: خانواده من به همراه مادربزرگم و خانواده خالهام در یک ساختمان زندگی میکنیم. چند روز قبل پسر خاله 8 سالهام به من گفت که داییام ساک پر از پولی پیدا کرده است و من و دوستم کاوه هم تصمیم گرفتیم ساک را بهدست آوریم. کاوه هم از دوستانش کمک گرفت و با نقشهای داییام را از خانه بیرون فرستادم که کاوه و دوستانش او را ربودند اما داخل خانه ساک پرپولی پیدا نکردیم و داییام هم موفق به فرار شد. پسر جوان زمانی که از راز آدم ربایی با خبر شد گفت: ساک پولی در کار نبود. آن روز من از باشگاه میآمدم و ساکی هم که سیما دیده بود، وسایل باشگاهم داخل آن قرار داشت.با اعترافهای دختر جوان، همدستان او هم بازداشت شدند و به جرم خود اعتراف کردند.