حمید صفت : می خواستم از هوشنگ انتقام بگیرم
بعد از خبر مادرم من به خانهمان رفتم و وقتی رسیدم هوشنگ را دیدم که روی مبل نشسته و مادرم را دیدم در حالی که از ضرب و شتم هوشنگ شکایت میکرد. از هوشنگ پرسیدم چرا با مادرم این کار را کردی گفت: کتکش زدم. به تو چه؟
عصبانی شدم و گلدان شیشهای را به سمتش پرتاب کردم و بعد میز جلوی کاناپه را برگرداندم تا بترسانمش و زهرچشم بگیرم. هوشنگ به سمتم هجوم آورد و مادرم بین ما قرار گرفت. دوباره یک ضربه به صورت هوشنگ زدم و درحالی که در دسترسم نبود و پشت مادرم داشت مقاومت میکرد چشم و بینیاش را در دستهایم گرفتم.
ناگهان همسایهها از راه رسیدند و مادرم رفت تا در را باز کند. هوشنگ هم به آشپزخانه رفت تا چاقو را بردارد من از پشت دستهایش را گرفتم تا چاقو را برندارد. اما او لیوان آب روی میز را با دست چپ برداشت و من او را روی زمین پرت کردم. همسایهها از راه رسیدند و ما را از هم جدا کردند. من مادرم را از آنجا بیرون بردم و یک ساعت بعد از آن شنیدم که هوشنگ را به بیمارستان بردهاند. » حمید صفت (نام او از سوی مقامات قضایی منتشر شده است) درحالی این اظهارات را مطرح کرد که در پرونده پزشکی هوشنگ علت مرگ او ضربه شدید به سر در ناحیه آهیانه گیجگاهی اعلام شده است.
متهم اتهام را نپذیرفت و گفت سر مقتول به دیوار خوردهاست
اما حمید صفت این اتهام را نپذیرفت و به بازپرس پرونده؛ سجاد منافیآذر گفت: «من به هیچوجه ضربه به سر هوشنگ نزدم و اصلا قصد کشتن او را نداشتم فقط میخواستم بترسانمش که مادرم را مورد ضرب و شتم قرار ندهد، احتمال میدهم سر هوشنگ هنگام کشمکش با من به دیوار یا کمد کنار مبل خورده باشد، چون در آن لحظات هوشنگ تقلا میکرد که مادرم را کنار بزند و با من درگیر شود.»
بعد از این گفتههای متهم سجاد منافیآذر؛ بازپرس امور جنایی تهران دستور بازداشت حمیدرضا را به اتهام قتل هوشنگ صادر کرد و او را برای ادامه تحقیقات در اختیار ماموران اداره آگاهی قرار داد.
هوشنگ مرد تندخویی بود
حمید صفت در صحبتهایش درباره زندگی و رابطه مادر و همسر مادرش گفت: «بچه بودم که مادر و پدرم از هم جدا شدند. مادرم ١٢ سال پیش با هوشنگ ازدواج کرد، او در آلمان یک مغازه داشت و بعداز ازدواج همانجا با هم زندگی میکردند و هرچندوقت یکبار به ایران میآمدند و در خانهای در خیابان شیخ بهایی میماندند. البته وسایل من هم آنجا بود اما من زیاد به خانه نمیرفتم و بیشتر در محل کارم بودم.
هوشنگ مرد تُندخویی بود و مدام مادرم را کتک میزد حتی یک بار روی مادرم چاقو کشید. او با همه دعوا میکرد و با خانواده خودش نیز مدام درگیر بود، ما همیشه سعی میکردیم آرامش کنیم.
مادرم همیشه از هوشنگ در مقابل رفتارهای غیرانسانیاش حمایت میکرد به خاطر همین گاهی سه نفری با هم بیرون میرفتیم. البته چون هوشنگ هیچ شغلی در ایران نداشت نمیتوانست از پس مخارج بربیاید. به خاطر همین من به مادرم در خرج خانه کمک میکردم و در شرایط سخت مالی پول شارژ ساختمان، آب و برق خانه را هم میدادم. »
برادر حمید خبر ضرب و شتم مادر را داد
حمید درباره اینکه آن روز چطور در جریان ضرب و شتم مادرش قرار گرفته و خودش را به خانه رسانده نیز گفت: روز حادثه برادرم که ساکن امریکا است با من تماس گرفت و گفت هوشنگ مادرم را مورد ضرب و شتم قرار داده و از من خواست که سریع به خانه بروم و ماجرا را بدانم.
خانمی که همسایه مادرم در آلمان است نیز شب قبل از حادثه به منزل مادرم رفته بود و صبح روز ٢٤ مرداد برای آلمان بلیت پرواز داشت. مادرم صبح با من تماس گرفته و گفته بود که آن خانم را به فرودگاه ببرم. اما من ماشین نداشتم و گفتم نمیتوانم. صبح دوباره مادرم با من تماس گرفت و تاکید کرد هر وقت به خانه رسیدم او را به فرودگاه برسانم تا اینکه برادرم تماس گرفت و از درگیری بین مادرم و هوشنگ خبر داد و من خود را به خانه رساندم./ روزنامه اعتماد