چهکسی درحادثه ترمینالجنوب مقصر است؟
حسین آخانی در خبرآنلاین نوشت: خبر تکان دهنده است. مسافری برای سفر به ترمینال جنوب میرود، بلیط میگیرد، اتوبوس تاخیر بیش از حد دارد. مسافر برای پس گیری پول بلیط مراجعه میکند و پولش را نمیدهند. مسافر از برخورد کارمندان تعاونی 13 به حدی به خشم میآید که به خانه رفته چاقو بر میدارد و برای انتقام به ترمینال بر میگردد. انتقامی خونین که یک نفر کشته و دو نفر زخمی به همراه دارد. من نه حقوقدانم و نه میتوانم بگویم برای چنین آدمی چه مجازاتی عادلانه است. اما من ریشه یابی حادثه را بسیار مهمتر از برخورد با مجرم میدانم. تحقیر انسانها و رفتار بد کسانی که شغلشان خدمات رسانی ریشه این حادثه است.
2. صبح شنبه 4 شهریور ماه ساعت 4 صبح برای رفتن به اراک با بلیط رزو شده سوار ولوی سیر و سفر در پایانه بیهقی شدم. ساعت هفت و چهل دقیقه به ترمینال اراک رسیدم. وقتی پیاده شدم رفتم ساک خالی خود را بگیرم. هر چه گشتم شماره پلاستیکی که به من داده شده بود را در جیبم پیدا نکردم، خیلی برایم عجیب بود. من بلافاصله بعد از تحویل ساک پلاک را هم در جیبم گذاشته بودم و نمیدانم چرا گم شده بود! وقتی خواستم ساک را بگیرم کمک راننده ساک من را نمیداد. هر چه گفتم همه مسافرها رفتهاند و این ساک خالی هم به من تعلق دارد، ولی گوش نمیداد. به راننده مراجعه کردم، او هم از شاگرد راننده دفاع کرد! به هیچ عنوان حاضر نمیشدند ساک را بدهند. حتی راننده، کمک راننده را تهدید کرد که اگر ساک را بدهی تو را جریمه میکنم! نیم ساعت در ترمینال به جر و بحث کشید. به طوری که من حاضر شدم قید ساک را بزنم و بروم. بلاخره وقتی دیدند من قید ساک را زدهام با عصبانیت و ناراحتی ساک من را دادند. قصد من دیدار پدر پیرم بود. من ماشین شخصی هم داشتم و اتفاقا ماشین خود که در پارکینگ بیهقی پارک کرده بودم و میخواستم با حمل و نقل عمومی سفر کنم. وقتی به این نحوه برخورد مواجهه شدم ذهن من کل روز درگیر بود. دو بار به بخش شکایات سیر و سفر زنگ زدم و موضوع را توضیح دادم. تلفن من را گرفتند، ولی کسی با من تماس نگرفت و نمیدانم آیا با راننده و کمک راننده خاطی برخورد شد یا نه.
روزانه دهها و شاید صدها برخورد توهین آمیز و تحقیر آمیز توسط کارکنان خدماتی دولتی و خصوصی با مردم میشود. این برخوردها اغلب باعث درگیریهای لفظی میشود، گاهی به زد و خورد میکشد و در اندک مواردی باعث خشونت شدید و فاجعه منجر به زخمی شدن و حتی قتل میشود. بعضی موارد خشونت در جای دیگر خود را نشان میدهد. مثلا فرد سوار خودرو میشود و به دلیل عصبانیت، باعث حادثه مرگ باری در جای دیگر میشود و یا سر اعضای خانواده خالی میکند.
دستگاههای نظارتی و مدیریت شرکتهای خدماتی باید با خاطیان برخورد جدی کنند. بخصوص در ترمینالهای مسافری که آستانه صبر و تحمل به دلیل فشار سفر همیشه پایین است. بایستی کارکنان خدماتی و حتی کارگران چنین مراکزی دورههای آموزشی ببینند تا نسبت به حقوق کسانی که به آنها خدمات میرسانند آشنا شوند و نحوه برخورد با مردم را بدانند. در همین حادثه ترمینال باید رئیس آن تعاونی پاسخگوی رفتار با مسافرین و کوتاهی در حل مشکل تاخیر باشد. اگر اتوبوسی به هر علتی تاخیر دارد، باید در کوتاهترین زمان ممکن جایگزین برای آن پیدا شود، یا اینکه برای مسافران از سایر شرکتها بلیط تهیه شود. برخورد کارکنان باید احترام آمیز بوده و اگر به هر دلیلی مشکل حل نمیشده وظیفه شرکت پرداخت خسارت به مسافرین و دلجویی از آنها است.
به عقیده من به جای باز کردن این همه دانشگاه و دادن مدارک لیسانس، فوق لیسانس و دکتری به بیکاران، بایستی مدارس و آموزشگاههای حرفهای در کشور راه اندازی کرد. برای هر حرفهای تا زمانی که فرد آموزش ندیده و گواهی آن را نگرفته اجازه کار ندهند. اگر چه تضمینی برای جلوگیری از چنین اتفاقاتی نیست، ولی به مرور زمان فرهنگ سازی شده و نحوه احترام گذاشتن به افراد و حقوق آنها در جامعه نهادینه میشود و باعث کاهش جرم و جنایت خواهد شد.