دزد قبرستان، پدیده جدید بهشتزهرا
وقتی برگشت و در صندوق را باز کرد، هیچچیز ندید، همه را دزدیده بودند. مریم شمشیری پانزدهم مردادماه، شکار سارقان قبرستان شد: «آن روز مراسم خاکسپاری خواهرم بود، ما اصلا درحال خودمان نبودیم، دستپاچه شده بودیم، من و خواهرم تمام وسایلمان را داخل صندوق ماشین انداختیم و رفتیم سمت جنازه. مراسم تمام شده بود که درِ صندوق را باز کردیم و چیزی پیدا نکردیم.» آنها آن روز در شوک از دست دادن خواهر، شکایتی نکردند، روز بعد اما صبح تا ظهر، در کلانتری بودند و حالا بعد از ٣٧روز، وسایل که نه، حتی مدارکشان هم پیدا نشده: «در محل خاکسپاری یک پلیس هم حضور نداشت، روزهای بعد هم که رفتیم خبری از گشت نبود.»
دزد قبرستان، کیف آقای موسوی را تیرماه زد. کیفی پر از وسیله، از لپتاپ گرفته تا پول نقد و موبایل و فلش و ... او از همان روز چشمانتظار پیدا شدن وسایلش است: «مراسم خاکسپاری یکی از اقوام بود که همراه بستگان به بهشتزهرا رفته بودم و کولهپشتیام را داخل صندوقعقب ماشین برادر همسرم گذاشتم. او ماشیناش را داخل پارکینگ بهشتزهرا پارک کرده بود. جایی نزدیک قطعه ٣٠٠. تبلت، موبایل، کیف پول، ٣٠٠هزار تومان پول نقد، چند فلش، چند کارت مثل کارت ملی و کارت ایثارگری و چند مدرک دیگر داخل کولهام بود. وقتی مراسم خاکسپاری تمام شد به سمت ماشین که رفتیم و در صندوق را باز کردیم، دیدیم که خالی است و کولهام را دزدیدهاند.»
او به کلانتری حرم مطهر رفته و اعلام شکایت کرده: «هنوز خبری از وسایلم نشده، فقط از بهشتزهرا با من تماس گرفتند و گفتند که کارت ملی و کارت ایثارگریام پیدا شده.» او درباره دزدی در بهشتزهرا زیاد شنیده: «بعد از اتفاقی که برای من افتاد، یکی از دوستانم هم برای خاکسپاری یکی از اقوامش به بهشتزهرا رفت، وسایلش را داخل ماشین گذاشت، دزد آمد، شیشه ماشین را شکست و تمام وسایلش را برد.»
موسوی میگوید که هیچ نظارتی روی ماشینهای متوقف شده در پارکینگ بهشتزهرا وجود ندارد: «ما ماشین را در پارکینگ پارک کردیم اما از همان جا از ماشینمان دزدی شد. پارکینگ هیچ نردهای ندارد و همه میتوانند داخلش شوند.»
برای حسن صفری هم اتفاق مشابهی افتاده، ٥٠روز پیش: «مراسم خاکسپاری عمهام بود، داخل قطعه ٢١٦ بودیم، خاکسپاری که تمام شد و به سمت ماشینام که کنار قطعه پارک شده بود رفتم، دیدم در ماشین باز است، دقت که کردیم متوجه شدیم کیف همسرم خالی شده، تمام مدارک ماشین مثل کارت و کارت سوخت و گواهینامه و... داخل کیف بود.» آنها کیف خالی را زیر درختی در قطعه ٢١٨پیدا کردند، اما خبری از مدارک نبود: «ماشین در فاصله کمی از محل خاکسپاری متوقف شده بود، اما آنقدر شلوغ شده بود که کسی حواسش به آن نبود، دزد هم همان موقع از راه رسیده بود.» صفری به پلیس هم شکایت کرده اما هنوز هیچ خبری ازمدارکش نیست.
باغبان بهشتزهرا در یکی از محوطهها خاک را با بیل دسته چوبی روی زمین محکم میکند: «من در پیادهراه کار میکنم، خودم ندیدهام از کسی دزدی کنند اما از همکارانم زیاد شنیدهام که پلیس دزد گرفته.»
آقای سلطانی اما هم زیاد موارد دزدی در بهشتزهرا را شنیده و هم از خودش زیاد دزدی شده؛ مرد سالخوردهای که زیر سایه منبع آبی پاهایش را دراز کرده و از خاطرات سال ٤٠ و کاشت درختهای بهشتزهرا میگوید. همین چند وقت پیش بود که کیف چرمی، موبایل، کفش و خرتوپرتهای دیگرش را دزدیدند: «اینجا زیاد دیدهام که از خانوادههای عزادار دزدی میکنند، بعضیها تا مراسم خاکسپاری میبینند بلافاصله دور عزاداران را میگیرند، یا وسایل همراهشان را میدزدند یا میروند سر وقت ماشینها و تا سر عزاداران گرم خاکسپاری است، ماشین را خالی میکنند.» ماجرای این دزدیها فقط به آرامستان بهشتزهرا ختم نمیشود. در سایر قبرستانها و در میان شلوغی جمعیت، همیشه هستند دزدانی که به کمین نشستهاند. یک ماه از مراسم خاکسپاری مادربزرگ خانم جعفری در یکی از روستاهای لرستان نمیگذرد، مراسمی که برای آنها هزینهبر تمام شد: «مراسم خاکسپاری خیلی شلوغ شده بود، ما هم بشدت مشغول بودیم، موبایلم داخل کیفم بود، بعد از پایان مراسم، متوجه شدم موبایلم نیست، برای خواهرم هم همین اتفاق افتاد.»