علیمنصور و فاجعه بامداد سه شنبه نود !
به گزارش اقتصادنیوز ، از دقایقی بعد از شوی کمسابقه نود، یک زلزله واقعی در فضای مجازی و رسانهای رخ داد و هزاران مخاطب فوتبال ایران به اظهارنظر در مورد فاشگویی آماتورمآبانه استقلالیها پرداختند. «حیرت» فصل مشترک همه سوگیریها بود؛ شگفتی از این همه بیمبالاتی حرفهای و البته اتفاقات عجیبی که زیر پوست استقلال در جریان است و مردم تا دوشنبهشب از آن بیاطلاع بودند.
اینکه مجتبی جباری به مدیرعامل باشگاه گفته فقط بهخاطر گرفتن مطالبات قدیمیاش دوباره به استقلال برگشته، اینکه مهدی رحمتی در جلسه فنی بازی با پارس جنوبی شرکت نکرده، اینکه مدیرعامل سابق که حضور پررنگی هم در رسانهها دارد فقط 9میلیارد و 900میلیون تومان چک برگشتی برای باشگاه به جا گذاشته و خیلی از مسائل دیگر، از جمله نکاتی بود که به یکباره و در جریان جنگ لفظی استقلالیها با هم بر ملا شد. در وصف سردرگمی مدیریتی استقلال، فقط همین بس که عصر دوشنبه سایت رسمی این باشگاه اعلام کرد رضا افتخاری دعوت عادل فردوسیپور را نپذیرفته، اما چند ساعت بعد مردم او را روبهروی مجری برنامه نود دیدند! واقعا چنین باشگاهی با این شرایط متزلزل و آشفته، چطور میتواند قطب فوتبال ایران باشد، انتظارات میلیونها هوادارش را برآورده کند و در لیگ قهرمانان آسیا به دفاع از حیثیت فوتبال مملکت برخیزد؟
قضاوتها در مورد حوادث برنامه نود متفاوت و بعضا متناقض است. با این همه شاید تردید اندکی وجود داشته باشد که علیرضا منصوریان بزرگترین بازنده این شوی تلویزیونی بود؛ هم او که در نظرسنجی پیامکی هم با کسب بیش از نیمی از آرای دو میلیون شرکتکننده بهعنوان مهمترین عامل نتایج ضعیف استقلال انتخاب شد. او آن شب هم جنگ مسیجها را باخت و هم تقابل با کادر مدیریتی باشگاه را. همین ویدئوی کوتاهی که از صبح دیروز در تیراژ میلیونی بین مردم دست به دست میشود بسیاری از مسائل را نشان میدهد؛ فیلمی که در آن قهقهه ملکی، عضو هیاتمدیره باشگاه را میشنویم وقتی مهدی رحمتی روی آنتن زنده تلویزیون ادعای منصوریان را رد میکند! بسیاری از منتقدان سرمربی استقلال عقیده دارند یکی از خصوصیات رفتاری او این است که تصمیمات مهم و جنجالی میگیرد، اما پای آنها نمیایستد و میکوشد رد پایش را پاک کند.
مصداق این مساله به وضوح در برنامه این هفته نود پیدا شد؛ جایی که منصوریان خودش را در جبهه جباری و رحمتی نشان داد و مدعی شد از اخراج دو کاپیتانش بیاطلاع بوده، اما عضو هیاتمدیره باشگاه فاش کرد این تصمیم با دخالت مستقیم خود آقای سرمربی گرفته شده است. شاید رفتار و گفتار ملکی متناسب با جایگاه یک مدیر ارشد استقلال نبود، اما به هر حال او پرده را کنار زد و بخشی از نیمه تاریک شخصیت منصوریان را برای افکار عمومی روشن کرد. در وصف شکست شبانه علیمنصور فقط همین بس که او ظهر دیروز ترجیح داد در خانه بماند و محمد خرمگاه را به نشست خبری پیش از بازی با ذوبآهن بفرستد! او خودش را در موقعیت پاسخگویی به ابهامات طرح شده در برنامه نود قرار نداد و همین مساله به وضوح دستهای خالی منصوریان را نشان میدهد.
قصه غمانگیز امثال منصوریان این است که از دور جاه و جلال مربیگری در باشگاهی به بزرگی استقلال را میبینند و گمان میبرند زندگی روی نیمکت این تیمها فقط شامل کامیابی و تشویق هوادار و تمجید تلویزیونی و جلد فولپیج روزنامهها میشود. غافل از اینکه این شمشیر دو دم، یک طرفش هم ناکامی است؛ چنان مهیب و باورنکردنی که میتواند هر غولی را از پا در بیاورد. علیرضا منصوریان درست 16ماه پیش روی دوش هواداران استقلال و به شکل یک قهرمان وارد این باشگاه شد، اما حالا روزگار چنان با او بد تا کرده که همان هواداران شبانه روی کرکره فستفود او شعار مینویسند: «لعنت به ما که تو را انتخاب کردیم!» اوایل فصل گذشته وقتی استقلال در آزادی با تراکتورسازی بازی داشت، منصوریان محبوب سعی کرد دست امیر قلعهنویی را بگیرد و او را دور استادیوم بچرخاند تا شاید هواداران استقلال با مربی سابقش آشتی کنند، اما امروز درحالی منصوریان و قلعهنویی دوباره رودرروی هم قرار میگیرند که کمتر کسی روی سکوها چشم انتظار دیدن علیمنصور است و شاید نبردن در این بازی، از آزادی برای او یک جهنم واقعی بسازد.
این همان روی دیگر سکه کار در پرسپولیس و استقلال است که امثال منصوریان در هیجان جوانی آن را نادیده میگیرند، همانطور که استیلی پیش از حضور در پرسپولیس آن را ندید. حمید استیلی یک دوره کار موفق در شاهین بوشهر داشت و شاید میتوانست بعد از آن هم هدایت چند تیم متوسط دیگر را به دست بگیرد و ذرهذره برای خودش حسن شهرت خوبی در فضای فوتبال ایران دست و پا کند، اما حضور شتابزده او در پرسپولیس، ریشه شغلیاش را سوزاند و کاری کرد که او حالا سالها است هیچ پیشنهادی ندارد. ماجرای منصوریان هم همین است.
او در تیمی مثل نفت تهران عملکرد موفقی داشت و شاید اگر در تیمهایی از همان سطح به کار ادامه میداد، امروز بهعنوان یک مربی نوآور و خوشفکر جایگاهی تثبیتشده در فوتبال ایران پیدا کرده بود. فعالیت در این قبیل باشگاهها از «مزیت گمنامی» برخوردار است و این یعنی حتی اگر هزار اشتباه هم داشته باشی، کسی آن را نمیبیند و در آرامش فرصت داری پروژهات را پیش ببری. در پرسپولیس و استقلال اما داستان خیلی فرق دارد.
توقع و تمرکز کشنده میلیونها هوادار و دهها رسانه، کلمه به کلمه حرفها و جزء به جزء رفتارهایت را چنان بولد میکند که اگر گامی را به خطا برداری، زیر فشار افکار عمومی به زانو درمیآیی. اینها را باید 10 باره برای مربیان جوان و جاهطلب ایرانی تکرار کرد؛ از جمله برای یکی مثل مهدی تارتار که بعد از یک سال و شش هفته کار موفق در پارسجنوبی، به تازگی در مصاحبهای گفته است به هدایت پرسپولیس هم فکر میکند! امان از این وسوسه شهرت و تاوانی که گاه بابتش باید بپردازی.
گزارش از رسول بهروش