۱۲ سال و ۴۸ ساعت تخریب‌گری احمدی نژاد

کدخبر: ۱۹۴۶۲۲
دل‌زدگی از ریاست یک قشر خاص بر مردم، فاصله‌های طبقاتی، تسویه‌حساب‌های سیاسی، خودخواهی‌های خواص، شعارهای خوش‌خط و خال و... سبب شد تا روزی دردسرساز به نام سوم تیر در تاریخ جمهوری اسلامی ایران ثبت شود؛ روزی که سبب روی کار آمدن گزینه‌ای به نام محمود ‌احمدی‌نژاد شد. از همان روزهای اول، بسیاری از شخصیت‌های سیاسی و غیرسیاسی که از قدرت گرفتن یک آهنگرزاده خوشحال نبودند، او را زیر سوال بردند و منحرف خواندند ولی در طرف مقابل، آن‌ جریانی که به واسطه قدرت گرفتن احمدی‌نژاد توانسته بودند در ایران احیا شوند، او را تقدیس کردند و بالا بردند.
۱۲ سال و ۴۸ ساعت تخریب‌گری احمدی نژاد

البته برخی جریان‌های خاص که از ابتدای تاریخ تا امروز می‌زیستند و هر کس به آن‌ها نان می‌داد، او را ارباب فرض می‌کردند و بخشی از حامیان احمدی‌نژاد نیز نه برای شخص او، بلکه برای مزایایی که برای این جماعت داشت، وی را همراهی می‌کردند.

تکمیل پروژه

امروز خوب یا بد، احمدی‌نژاد و اطرافیانش اقداماتی را در دستور کار گذاشته‌اند که انتقادات فراوانی را در پی دارد اما سوال همیشگی و شاید تکراری اینجاست، چرا آن زمانی که بسیاری از شخصیت‌های سیاسی فریاد می‌زدند که تایید این فرد و اقداماتش به صلاح کشور نیست، برخی انگشت اتهام را به سمت آن‌ها گرفتند و حتی خواستار تقبیح این نوع گفتار شدند؟ چرا بعد از آنکه مشخص شد آن طیف درست می‌گفتند از آن‌ها عذرخواهی و خود را اصلاح نکردند؟

پیشینه یک تئوری

روند اقدامات احمدی‌نژاد از همان روزهای ابتدایی روی کار آمدنش مشخص بود و اینکه عده‌ای مدعی هستند او این روزها تغییر کرده، برای رهایی از بار گناهی است که برگردن‌شان سنگینی می‌کند. او از ابتدا سعی داشت تا تمام نیروهای ریشه‌داری که در انقلاب و نظام، ثابت شده‌بودند در میان اقشار مختلف جامعه تخریب کند زیرا این روند می‌توانست کمک کند تا رقبای او که حرفی برای گفتن در کشور داشتند، یکی پس از دیگری حذف شوند و کنار بروند.

نقشه از پیش تعیین شده

احمدی‌نژاد که به گفته امیررضا واعظی آشتیانی از قبل از انتخابات 84 می‌گفت رییس‌جمهور می‌شود، در دور اول ریاست‌جمهوری خود با انتخاب وزرا و نیروهایی از جنس محافظه‌کاران و اقتدارگرایان سعی کرد تا نهال نوپای خود را آبیاری کند و وقتی ریشه‌های تفکرش در میان لایه‌های مختلف حاکمیت نفوذ کرد، به فکر اجرایی کردن طرح افتاد. احمدی‌نژاد که توانسته بود با مولفه‌های مختلف، برخی جریان‌ها را به خود جذب کند، در همان سال‌های ابتدایی شروع به اجرای برنامه کرد؛ تئوری‌ای که برگرفته از نوع تفکر احمدی‌نژاد و طیف حامی او بود و سال‌ها برای این روزها ثانیه‌ شماری می‌کردند.

تخریب بزرگان

بخش اول تئوری« تخریب و ریزش اعتبار»، مربوط به خراب کردن بزرگان نظام بود. افرادی که هر کدام قطبی برای کشور محسوب می‌شدند و تا آن‌ سال‌ها توهین و اعتراضی رسمی به آن‌ها نشده‌بود. اکبرهاشمی‌‌رفسنجانی، علی‌اکبرناطق‌نوری، مهدی‌کروبی، علی‌لاریجانی، رییس‌دولت اصلاحات و ... به صورت علنی تخریب می‌شدند و بسیاری دیگر از افراد با عملکرد و رفتار نامناسب زیر سوال می رفتند.

تهدید ارکان

بخش دوم تئوری، مربوط به تخریب جایگاه‌ها و ارکان نظام جمهوری اسلامی ایران بود. او در مرحله نخست از بخش دوم تخریبگری، جایگاه ریاست‌جمهوری را با اقدامات، اظهارات و نمایش‌های خود تنزل بخشید. در ادامه به سراغ مجلس و نمایندگان رفت و برای خراب کردن جایگاه‌ آن‌ها نیز هرقدر که توانست، هزینه کرد. از به راه انداختن یک‌شنبه‌ سیاه تا تبدیل نمایندگان به وکیل‌الدوله بودن، همه از دستاوردهای آن مرد بود. امروز نیز شاهد آن‌هستیم که احمدی‌نژاد به سراغ رکن دیگر نظام جمهوری اسلامی، یعنی قوه‌قضاییه رفته است و اعتراض ها و اقدامات مخربی را علیه این دستگاه در دستور کار قرار می‌دهد. در رابطه با مبنای انتقادات که بیان شده‌است، نمی‌شود سخن گفت ولی درباره نیت فرد نقاد بی‌شک باید با شبهه نگریست. البته دارو دسته احمدی‌نژاد نیز در این میان دست به کار شدند و افراد هم‌تراز خود را مانند دادستان‌ها و مسئولانی که در رده‌های پایین قوه‌قضاییه فعالیت‌ می‌کنند، تخریب کردند.

شیطنت‌های امنیتی

بخش سوم تئوری به تخریب شخصیت‌های امنیتی مربوط بود. او در ابتدا با استفاده از مصطفی‌پور محمدی و غلامحسین محسنی اژه‌ای که سابقه چشمگیری در حوزه‌های امنیتی و قضایی داشتند ،در دولت خود و سپس حذف مساله دار آن‌ها، این مرحله را آغاز کرد. گزینه‌هایی که در ادامه نیر در لیست تخریب بودند و چند وقت یکبار نیشی به آن‌ها زده می شد.

او بعد از پایان دوره ریاست‌جمهوری‌اش و آن بازه‌ای که در محاق به سر می‌برد، با چندین نفر از افراد اطرافش به میدان آمد و بازی را از سر گرفت. احمدی‌نژاد که قصد نداشت خود را از ابتدا درگیر مجادلات امنیتی کند، امثال بقایی را به میدان کشید. این ماجرا به زمانی باز می‌گشت که نیروهای امنیتی به دنبال یقه‌گیری از او بودند و بهترین گزینه برای‌شان حمید بقایی محسوب می‌شد. بقایی در ابتدا با توجه به همان سناریوی «تخریب و ریزش اعتبار»، محمود‌علوی، وزیر اطلاعات دولت روحانی را هدف قرار داد و با بهانه و بی‌بهانه به او حمله می‌کرد. در ادامه که دعوا اوج گرفت به سراغ حسین‌طائب و سایر نیروهای امنیتی نیز رفتند تا با حمله و توهین‌های مختلف به آن‌ها، قبح اشخاص و ارگان‌ها را در میان مردم بشکنند.

گناه بزرگ

بی‌شک گستاخی احمدی‌نژاد نسبت به مسئولان هرقدر نیز مساله‌دار باشد، به اندازه سرکشی از رهنمودها و بیانات رهبرمعظم انقلاب زیر سوال نیست. فردی که مانند بسیاری از مدعیان، خود را ولایتمدار می‌خواند در مسائل مختلفی که منافع خود و اطرافیانش به خطر می‌افتاد، به راه خود می‌رفت و توجه به هیچ نکته‌ای نداشت. از خانه نشینی و بی‌توجهی به نامه‌ها گرفته تا عدم استقبال از رهنمود شرکت نکردن در انتخابات سال 96 ، همه از این دست اقدامات نامبارک است.

هشدار خطر

به طور حتم احمدی‌نژاد نیز مانند بسیاری از شخصیت‌های دیگر حذف‌شدنی نیست و تا زمانی که حیاتی در این دنیا دارد به راه خود ادامه می‌دهد؛ راهی که هم حامیانی دارد و هم مخالفانش بسیار هستند. این فرد با تئوری «تخریب و ریزش اعتبار» وارد میدان شد و هنوز به هدف خود نرسیده است و سعی دارد به راه خود ادامه دهد. رسانه‌ها و فعالان سیاسی که تنها دست‌شان به انتقاد می‌رسد تا همین حد که از اهداف و چرایی اقدامات این جماعت می‌گویند، برخی باید سپاسگزارشان باشند ولی آن دسته از مسئولانی که دست‌شان می‌رسد، اگر ترسی از احمدی‌نژاد ندارند، باید کاری کنند. یا به ادعاهای او گوش فراداده و رسیدگی کنند یا آنکه جلوی روند تخریبگری او را بگیرند زیرا این نوع عملکرد ذهن مردم را آلوده کرده است و عاقبت خیری در بر ندارد. اینکه احمدی‌نژاد و اطرافیانش هر روز با پدر و خانواده افرادی که مدارکی را علیه آن‌ها افشا می‌کنند، شوخی کنند و ادبیات کوچه و بازاری را وارد گفتمان سیاسی که هنوز تخریب نشده‌، می‌کنند نیز بخش دیگری از اهداف این جماعت است. آن‌هایی که ناسزا می‌گویند و فریاد می‌کشند، البته شاید برای خودشان دلایلی داشته باشند و آن را نرسیدن صدا به دادرس باشد ولی مردم تاوان این نوع اقدامات را پرداخت می‌کنند در حالی که لایق این نوع برخورد نیستند.

خیال خام

جریان‌های مختلف در تاریخ جمهوری اسلامی که امروز در قدرت هستند یا حتی آن‌هایی که تنها اثری از آن‌ها باقی مانده است باید بدانند که آن چه بر بخشی از مسئولان می‌گذرد، عقوبت آن سکوتی است که در برابر اقدامات احمدی‌نژاد در سال‌های گذشته داشتند و خوشحال بودند که او بر مخالفان‌شان می‌تازد. امروز نیز اگر چنین حسی برای برخی وجود دارد، بدانند که این فرد و تفکرش به هیچ شخص و جریان رحم نخواهد کرد و برای ماندن در صدر، به موانعی که برسر راهش باشند، ضربه می زند. او تفکر دشمن مبنی بر یا با ما، یا علیه ما را در ایران پیاده کرده است و تمام آن‌ افراد و جریان‌هایی که برخلاف تفکرشان حرکت کنند،مورد عنایت قرار می‌دهند.

اجازه بازی ندهیم

افراد و جریان‌ها بدانند که عاقبت به خیری در کار نیست باید روند را تغییر داد و با گفتمانی ملی، پرونده نقاط سیاه را در کشور گشود و تبیین کرد تا جریان‌های مختلف توان استفاده از آن‌ها و بازی با روان ملت را نداشته باشند.

اخبار روز سایر رسانه ها
    تیتر یک
    کارگزاری مفید