واکنش کیهان به حضور ناصر ملک مطیعی در تلویزیون
اگرچه سالهاست محافل و کانونهای معلومالحال خارج از کشور و عناصر داخلی آنها، برای استحاله فضای فرهنگی جامعه، سعی در مطرح کردن عوامل به اصطلاح هنر شاهنشاهی داشته و دارند، اما این تلاش در ماههای اخیر مضاعف شده به طوریکه در همین ۳-۴ ماه اخیر، با پرپایی نمایشگاههای به اصطلاح هنری یا اختصاص موزه وگالریها به این افراد و یا ساخت فیلمهایی تجلیلگرانه و انتشار کتاب و...، برخی از عناصر بدنام هنری رژیم طاغوت مانند همایون صنعتیزاده، پرویز تناولی، ایران درودی، منیر شاهرودی فرمانفرماییان و... مطرح شده و درکنار آنها، با تولید فیلمهایی درباره فرح دیبا، هویدا، کانون پرورش فکری، تالار رودکی و... در رسانههای وابسته غربی، همه و همه به اسم گرامیداشت هنرمندان و آثار هنری در واقع به مرثیهخوانی برای رژیم شاهنشاهی و مذمت انقلاب و نظام اسلامی پرداختهاند. متاسفانه بعضا این تلاشها ولو در حد خبر و گزارش به رسانه ملی نیز کشیده شده است!
تازهترین برنامه از این دست، تجلیل از ناصر ملک مطیعی، بازیگر برخی فیلمهای مستهجن سینمای دوران طاغوت بود که به طرز سؤالبرانگیزی قرار بود چهارشنبه گذشته در دو برنامه «دورهمی» در شبکه نسیم و «من و شما» در شبکه شما، روی آنتن رسانه ملی برود که با هوشیاری مدیران پخش این دو شبکه، تا این زمان، از پخش هر دو برنامه جلوگیری به عمل آمده است. اینکه چگونه میشود در این زمان، ناگهان تهیهکننده دو برنامه تلویزیونی همزمان بدون هیچ دلیل و توجیه و مناسبتی به سراغ یکی از بازیگران سینمای طاغوت بروند که مدتهاست جریانهایی در داخل و خارج کشور درصدد مطرح ساختن و تجلیل از او هستند، بایستی برخی مدیران رسانه ملی پاسخگو باشند که قاعدتا چراغ سبز حضور وی در تلویزیون را به تهیه کنندگان یاد شده دادهاند. اما آیا این مدیران خود حاضرند حتی یکی از پوسترهای فیلمهای مبتذل این بازیگر که اغلب مملو از برهنهگرایی و صحنههای غیراخلاقی است را به خانواده خود نشان دهند؟! فیلمهایی همچون «قصاص»، «بابا گلی به جمالت»، «مهدی مشکی و شلوارک داغ»، «لذت گناه»، «خاطرخواه»، «جیب بر خوشگله»، «کلک نزن خوشگله»، «پاشنه طلا» و... که علاوه بر ساختار فنی ضعیف مصداق بارزی از فساد و فحشا در سینما بودند. همان جریانی که حضرت امام(ره) به آن واکنش نشان دادند و فرمودند: «ما با سینما مخالف نیستیم؛ ما با مرکز فحشا مخالفیم.»
به راستی چنین فردی که حاضر نیست حتی گذشته خود را به نقد بکشد، با رواج دادن تیپهای جاهلی و کلاه مخملی به عنوان شخصیتهای مثبت در فضاهای ضداخلاقی همچون کابارهها و کافهها، چگونه از نظر برخی افراد، پیشکسوت و حتی پدر سینمای ایران محسوب میشود؟!
نکته جالب این است که حتی تلویزیون شاه به دلیل ابتذال بیش از حد اینگونه فیلمها جرأت نداشت، آنها را در کانالهای خود نمایش دهد! تنها پس از سالها و در اواخر دوران رژیم گذشته به نمایش معدودی آثار سینمای فارسی که به فیلمهای موج نو معروف بودند، اقدام کرد. گفتنی است سال ۱۳۶۳ و در حاشیه سومین جشنواره فیلم فجر،خبرنگار بولتن جشنواره از وزیر ارشاد وقت که بعدا رئیسدولت به اصطلاح اصلاحات شد، پرسید:«آیا افرادی که در عرصه فرهنگ و هنر آلوده به فساد بودهاند، می توانند دوباره به این عرصه بازگشته و فعالیت کنند»؟ وی پاسخ داد: «به نظر اینجانب کسانی که مروج پلیدترین جنبههای فرهنگ ضداسلامی بودهاند، نباید کارهای فرهنگی و از جمله وجه فرهنگی سینما را به آنان سپرد، هرچند اگر مدعی باشند که توبه کردهاند. بسیار خوب، در جامعه میتوانند به فعالیتهای مختلفی مشغول شوند ولی در صحنه فرهنگ و هنر جایی برای آنان نیست. این اصل، صرفنظر از این که خود، یکی از مصادیق بارز پالایش فرهنگی است، حداقل احترامی است که به انقلاب خونبار اسلامی میگذاریم».حال باید پرسید چه اتفاقی افتاده که در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران حداقل معیارهای فرهنگی برای دعوت از مهمانان برنامهها رعایت نمیشود؟ آیا مسئولین رسانه ملی مشغول مدیریت این سازمان عریض و طویل هستند یا تهیهکنندگان و برنامهسازان فربه شده از توجهات بیش از حد؛ مشغول مدیریت آنها هستند؟