روایت سیدحسن خمینی از لحظات اضطراب آیت الله هاشمی
به گزارش خبرآنلاین، حجت الاسلام سیدحسن خمینی با بیان اینکه یک سال از فراغ مرحوم آقای هاشمی گذشت و حوادث بسیار بزرگی پشت سر گذاشتیم، اظهار کرد:امیدوارم بغضی که گلویم را گرفته اجازه سخن گفتن بدهد.سخنان آقای طباطبایی دردهای ما را بیشتر کرد. سخن درباره آقای هاشمی از زوایایی قابل طرح است، هر موضوعی مطرح شود میتوانید از شخصیت ایشان بگویید، در سالهای اخیر ارتباطی بین من و ایشان ایجاد شده بود و لطف پدرانهای به من داشتند.
اهم این سخنرانی را به نقل از خبرگزاریها در ادامه بخوانید:
*تمام انتخابات مختلفی که از سال ۸۴ تا این اواخر صورت گرفت، من همراه ایشان بودم، از انتخابات تلخ ۸۴ گرفته تا خبرگان اخیر همراهشان بودم.
*نمیتوان همه آقای هاشمی را در این صفات خلاصه کرد، آقای هاشمی همه صفتش امید بود و به قدری این امر پر رنگ بود که بعضیها می گفتند اگر الان آقای هاشمی را به زندان میبردند میگفت شاید راه کج شد و ما را به باغ و بستان بردند.
*هاشمی به امید به خدا خوشبین بود، نزدیکی آیتالله هاشمی با قرآن یک خوشبینی نسبت به خدا در ایشان ایجاد کرد. البته من یکی، دوبار ایشان را مضطرب دیدیم. در شرایط سخت سال ۸۸ مضطرب نبود اما یکی از لحظات که فکر میکنم خیلی ناراحت بودند ۱۵ خرداد 88 بود. همان هم چند ساعتی طول نکشید.
*او به فهم مردم اطمینان داشت. مطمئن بود که نمی شود برای همیشه مردم را گول زد و خرد جمعی اهمیت دارد. ایشان به راه و روش خودشان اطمینان داشتند. باور داشتند که آنچه که می گوید درست است.
*ممکن بود عقیده اش را عوض کند ولی در گذر از زمان معتقد بود آنچه که میگوید در دوره خودش درست است. این موارد در ایشان امیدی را ایجاد کرد که راه ما درست است و مجموعه مردم اشتباه نمیکنند و خداوند وعده نصرت داده است.
*اگر امید وجود نداشته باشد همه ما درجا می زنیم. یا به رخوت و یا خشونت و شورش می انجامد. استنباط من در مورد اتفاقات اخیر این است که بیش از هرچیز علت پمپاژ ناامیدی در جامعه بوده است. برای جلوگیری از هر اغتشاشی باید امید در جامعه وجود داشته باشد.
*اگر احساس کنیم امروزمان از دیروز بهتر است و چشم انداز خوبی داشته باشیم امیدوار خواهیم بود.
*یکی از عوامل ذهنی امید وجود سکاندارانی است که مردم احساس کنند آنها میتوانند این کشتی در تندباد گرفتار شده را به مسیر درست هدایت کند.
*وجود هاشمی مایه امید مردم بود. همین که مردم احساس می کردند شخصیتی مانند هاشمی وجود دارد، احساس می کردند او در مواقع خطر می تواند مشکلات را حل کند
*هاشمی از میان ما رفته، اما امید نباید از میان ما برود. بزرگترین کانون های امید در جامعه امام بودند و امروز رهبر معظم انقلاب یکی از کانون های امید در جامعه هستند
*درس بزرگ هاشمی استمرار امید و رجاء بود. درس بزرگ هاشمی برای ما این بود که برای این جامعه باید بیشتر و بیشتر کار کرد. از امروز باید برای روزهای بزرگ آماده بود.
*باید خودمان را و مال و جانمان را فدا کنیم اما امید را از دست ندهیم. رسانه ها و خصوصا رسانه ملی بیش از همه وظیفه دارند در همه ابعاد امید افزا باشند.
* برای اینکه در جامعه امید موجود باشد ما یک عواملی عینی و ذهنی امید ساز داریم. عوامل عینی آن است که مردم حس کنند آنچه انتخاب کردند، قابل تحقق است و موانع وجود ندارد. اینکه توسط رسانههای مختلف یاس به جامعه پمپاژ نشود و جامعه احساس کند که به جلو حرکت میکند، خوب است.
* بارها از آیتالله هاشمی شنیدم بحث عفاف را از شروط حیات جامعه میدانستند. هر چیزی که مانع این امید شود، جامعه را از تعادل خارج میکند. جامعه که به آینده امید دارد به جلو حرکت میکند و سمت خشونت نمیرود اگر احساس کنیم دیروز از امروز بهتر بوده میتوانیم بگوییم جامعه امید دارد.
*عوامل ذهنی امید هم این است که وجود سکانداری در مواقع بحرانی باعث امید مردم میشود. هاشمی امیدوار بود و برای جامعه مایه امید بود. دوست و دشمن اذعان داشتند که وجود هاشمی در حوادث لنگر اطمینان است. هاشمی برای جامعه امیدساز بود.
*هاشمی از میان ما رفت اما یادش هنوز در میان ماست. بالاترین کانون امید در عصر ما امام بود. امروز رهبری از کانونهای بزرگ امید است. اگر هاشمی رفت باید مراقبت کنیم امید از دلهای ما نرود. درس بزرگ هاشمی رفسنجانی حفظ امید در جامعه است. جامعه ما روزهای بزرگی در پیش دارد، باید از امروز آماده باشیم. باید برای فردای جامعه اگر لازم باشد، هرچه داریم را فدا کنیم اما امید را از دست ندهیم. همه وظیفه دارند امیدافزا باشند.