کنایه صریح روزنامه جمهوری اسلامی به مصباح یزدی
تجربهای که از این واقعه به دست آمده این است که حضرات روحانی نباید بدون بررسی و تحقیق درباره سخنی که برای آنها نقل میشود، موضعگیری کنند. ممکن است آقایان در مواردی احساس وظیفه شرعی برای جلوگیری از یک انحراف عقیدتی نمایند و همین احساس وظیفه انگیزهای شود جهت موضعگیری و اعلام نظر و یا حتی اعلام خطر. این امر، کاملاً معقول و منطقی است ولی برای رسیدن به چنین احساس وظیفهای باید مراحلی طی گردد و جوانب امر کاملاً سنجیده شود تا آنچه گفته میشود از اتقان لازم برخوردار باشد و موجب پشیمانی و وهن کسانی که موضع میگیرند نشود.
یکی از این جوانب، شناسائی فرد یا افرادی است که آغازکننده ایراد و اعتراض هستند و تلاش میکنند دیگران را وادار به ورود به این میدان کنند. آغازگر ماجرای اعتراض به سخن رئیسجمهور روحانی درباره نقد، یک فرد غیرروحانی بیاطلاع از مبانی عقیدتی بود که از یکطرف کاملاً جناحی عمل میکند و از طرف دیگر بشدت جویای نام است. اطلاع یافتن از این واقعیت میتواند کمک خوبی باشد به حضرات علما که در موضعگیریها تامل بیشتری کنند و با بررسی بیشتری به نتیجه برسند.
یکی دیگر از جوانب، شنیدن صدای خود گوینده است که کمک زیادی به فهمیدن صحیح مقصود وی میکند. در دنیای امروز که دنیای پرشتاب ارتباطات، اعم از سمعی و بصری، است به دست آوردن صدا و تصویر افرادی که سخن گفتهاند کار آسانی است به ویژه آنکه شخص رئیس جمهور همواره سخنان خود را از طریق دفتر خود در معرض دیدن و شنیدن عموم قرار میدهد.
از جمله دیگر جوانب امر، تامل در کلمات گوینده است. اگر رئیسجمهور گفته باشد پیامبر اسلام را میتوان نقد و رد کرد، تردیدی باقی نمیماند که این سخن با عصمت منافات دارد و قابل قبول نیست. اما وقتی میگوید خود پیامبر ا کرم(صلیالله علیه و آله) و سایر معصومین اجازه نقد میدادند، معنی این سخن این نیست که سخنان و نقطه نظرهایشان مردود بود بلکه منظور این است که معصومین آمادگی داشتند سخنان مخالف را بشنوند و توضیح و پاسخ بدهند و نظر و سخن خود را تحکیم کنند. این روش دو فایده دارد. اول اینکه سخن و نظر مخالفان در دل و ذهن آنها نمیماند و هر کس هرچه میخواهد میگوید و دوم اینکه با استفاده از این فرصت آزادی بیان، سخن و نظر خود معصومین میشود و ابهامی باقی نمیماند.
بالاتر از حضرات معصومین علیهم السلام، خداست که وقتی انسان را آفرید به ملائکه اجازه داد نظر مخالف خود را بگویند و البته جواب آنها را هم داد. آیا با این نقدی که ملائکه نسبت به خلقت خدا کردند، به خدائی خدا لطمهای وارد شد؟!
وقتی رئیسجمهور میگوید معصومین هم اجازه نقد به خودشان را میدادند، روشن است که معصوم بودن آنان را قبول دارد و لوازم عصمت را هم میداند و به همین دلیل باید سخن او را طوری معنا کرد که با عصمت و لوازم آن منطبق باشد نه اینکه یکی بگوید معلوم میشود وقتی در حوزه بودی درست درس نخواندی، دیگری بگوید اصلاً سواد نداری و آن دیگری بگوید هرچه خواندی فراموش کردی!
این مطالب را با این هدف مطرح نکردهایم که از شخص خاصی حمایت کرده باشیم. به رئیسجمهور روحانی هم انتقاداتی داریم که در موارد زیادی مطرح کرده ایم. هدف ما این است که با صمیمیت و دلسوزی به بزرگان روحانیت بگوئیم حفاظت از کیان روحانیت، که وظیفه مهم شماست، ایجاب میکند وقت گرانبهایتان را صرف امور مهمی کنید که رابطه مستقیم با همین وظیفه مهم شما دارد.
امروز، سرگرم شدن شخصیتهای سیاسی و روحانی کشور به مسائل فرعی و حاشیهای و غفلت آنها از مسائل اصلی، زمینه را برای اشغال شدن عرصه فکری و اعتقادی مردم توسط دشمنان اسلام و نظام اسلامی فراهم ساخته و آنها در تکاپوی ویران ساختن «پای بست» هستند. در چنین وضعیتی بزرگان روحانیت نباید اجازه بدهند عدهای آنها را مشغول «در فکر نقش ایوان» بودن کنند. این را باور بفرمائید که پشت پرده این دعواها که هر روز بر سر یکی از حاشیهها پیش میآید، دستهای آلوده اما بظاهر زیبائی در کارند که اگر درست شناسائیشان کنید خواهید دید به کسانی تعلق دارند که با اصل اسلام و نظام مشکل دارند. حتی آن کسی که در همین ماجرای نقد رئیسجمهور را متهم به بیسوادی کرد در دوران دفاع مقدس، رفتن به جبهه را با استناد به مرجع تقلیدش جایز نمیدانست! تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...
بزرگان روحانی ما امروز باید حضور جوانان ۱۵ تا ۳۰ سال در اغتشاشات اخیر را ریشه یابی کنند و ببینند آنها علیرغم اینکه در سراسر عمر خود در فضای تبلیغات جامعه اسلامی و انقلاب قرار داشتند چرا به تحریک یک کانال مجازی به مساجد و حسینیهها و دفاتر ائمه جمعه حمله کردند؟ تحقیق و بررسی کنید ببینید چرا مردم اینهمه به اخبار رسمی بیاعتمادند و تحت تاثیر شایعه پراکنیها قرار میگیرند؟ به این سوال پاسخ بدهید که چرا دهها موسسه با برچسب کار فرهنگی هزارها میلیارد تومان بودجه از دولت میگیرند و هیچ کار مثبتی نمیکنند و به اصل نظام هم فحش میدهند و طلبکاری میکنند؟ ریشه این گرایش غلط را بیابید که حوزههای علمیه را به بودجههای دولتی وابسته کرده و به عواقب خطرناک آن برای روحانیت شیعه نمیاندیشد. ریشه یابی کنید که چرا مداحان جای خطبا را گرفتهاند و افراد روحانی در دوران حاکمیت خود از بسیاری از مسئولیت های روحانیتی کنار گذاشته شدهاند و جایگاه هزار ساله روحانیت درحال یک دگردیسی کامل است؟
بی تعارف باید بگوئیم مشغول شدن حضرات روحانی به حواشی و در بسیاری از موارد فاصله گرفتن آنها از مردم، عامل اصلی این وضعیت است که اگر ادامه پیدا کند به «فاجعه» منجر خواهد شد. آیا قرار است اجازه بدهید این فاجعه رخ دهد و شما برای جلوگیری از وقوع آن هیچ اقدامی نکنید؟