آمریکای ترامپ؛ ناآرامی در درون و تنش با برون
به گزارش گروه تحلیل، تفسیر و پژوهش های خبری ایرنا، تا پیش از انتخابات 2016 ریاست جمهوری آمریکا، کمتر کسی تصور می کرد که دونالد ترامپ تاجر به کاخ سفید راه یابد اما این واقعه در عین ناباوری اتفاق افتاد.
امروز ایالات متحده به دلیل ویژگی های خاص رییس جمهوری ناشی از عدم آگاهی سیاسی و نادیده انگاری حد و مرزهای متعارف در حوزه بین الملل، دوره ای متفاوت از دیگر دوره های تاریخی را تجربه می کند که برای واشنگتن با تبعاتی همراه خواهد بود.
رفتار تاجرمآبانه ترامپ باعث تسری چنین نگرش محاسبه گرایانه اقتصادی به عرصه سیاست شده است. ضمن این که در حوزه تصمیم گیری، افرادی به کاخ سفید وارد شده و به ترامپ در زمینه های مختلف مشاوره می دهند که علاوه بر سن و سال پایین از کمترین تجارب و آموزه های سیاسی و مدیریتی بی بهره اند.
مهره چینی خانوادگی و ورود پسر، دختر و داماد ترامپ به فرایند تصمیم سازی، کاخ سفید را به نهادی خانوادگی تبدیل کرده؛ افرادی که صرف وابستگی سببی و نسبی به شخص رییس جمهوری، زمینه را برای سیاستگذاری آنان در امور داخلی و خارجی ایالات متحده هموار ساخته است؛ موضوعی که در دولت های قبلی آمریکا مشاهده نمی شد.
تحمل ناپذیری افکار و اندیشه های ناهمسو، موضوع دیگری است که در دولت یکساله ترامپ به چشم می آید. بنابراین، از ویژگی های دولت تازه کار ترامپ علاوه بر تنش ها و درگیری ها در کابینه، شمار بالای استعفا و برکناری ها بوده است به طوری که دومینوی برکناری ها از همان هفته های نخست روی کار آمدن دولت جدید به راه افتاد. «مایکل فلین» مشاور امنیت ملی دولت، نخستین قربان کاخ سفید و مهره آغاز دومینوی برکناری ها بود که سه هفته پس از روی کار آمدن به خاطر افشای تماس های او با سفیر روسیه در واشنگتن کنار گذاشته شد.
سپس نوبت به افرادی همچون «جیمز کومی» رییس پلیس فدرال، «راینس پریبس» رییس دفتر کارکنان و شاغلان کاخ سفید، «والتر شاب» مدیر دفتر ملاحظات اخلاقی دولت، «مایکل دوبکه» مدیر پیشین ارتباطات کاخ سفید، «شان اسپایسر» سخنگوی دولت، «آنتونی اسکاراموچی» مدیر ارتباطات کاخ سفید رسید. آخرین قربانی دولت ترامپ، «استیو بنن» بود که استراتژیست و مشاور رییس جمهوری به شمار می رفت. از طرفی ماجرای اختلاف بین ترامپ و «رکس تیلرسون» وزیر امور خارجه وی بارها بر سر زبان ها افتاده و گمانه زنی هایی در ارتباط با برکناری او مطرح شده است.
در کنار بی ثباتی سیاسی و مهره چینی خانوادگی در دولت ترامپ، اقدامات وی در حوزه های مختلف نیز با انتقاد و اعتراض عمومی همراه بوده است. «غیریت سازی» عنصر اصلی تصمیم سازی دولت کنونی آمریکا را شکل می دهد؛ سفید در مقابل رنگین پوست، مسیحیت در برابر اقلیت های دینی- مذهبی، شهروند آمریکایی در مقابل مهاجران و پناهندگان از آن جمله اند.
در ترامپیسم، «خودی» از «غیرخودی» تفکیک و در برابر یکدیگر قرار می گیرند و عناصر ملی گرایی، نژادپرستی، خودبرتربینی برجسته اند؛ ویژگی هایی که در نظام های فاشسیتی نمایان است. همانند آنچه در ارتباط با منع صدور روادید برای کشورهای عمدتا مسلمان، توهین به مهاجران آفریقایی و آمریکای لاتین، دیوار کشی بین آمریکا و مکریک و ... صورت می گیرد.
** تنش زایی در روابط بین الملل
از ویژگی های برجسته دولت ترامپ دمیدن در آتش بحران های جهانی بوده به طوری که آنها معتقدند در سایه تنش ها و درگیری ها بهتر می توانند به اهداف خود دست یابند؛ موضوعی که تداعی کننده سیاست «تفرقه بیانداز و حکومت کن» است؛ سیاستی که در منطقه خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی بیش از دیگر مناطق جهان پیاده شده است.
سفر دوازده روزه ترامپ به منطقه آسیای جنوب شرقی و ایجاد بلوک بندی جدید با محوریت تضیف چین و تقویت دشمنی با کره شمالی یکی از این موارد است. افزون بر آن، سفر رییس جمهوری آمریکا به منطقه خاورمیانه و رقص شمشیر وی با سعودی ها تلاشی برای قرار دادن محور عربی در مقابل جمهوری اسلامی ایران بود.
از همان روز به بعد روابط کشورهای عربی با ایران بیش از پیش رو به تیرگی نهاد و آنها برای افزایش نفوذ منطقه ای خود دست به دامان کاخ سفید و به دنبال توافقات تسلیحاتی با ایلات متحده برآمدند. بی تردید در چنین فضایی، ایجاد بستر برای گفت وگو و دستیابی به توافق دشوار به نظر می رسد. تصمیم ترامپ برای انتقال سفارت آمریکا از تل آویو به بیت المقدس بیش از پیش آتش نزاع منطقه ای را شعله ور کرده است.
بی اعتنایی رییس جمهوری آمریکا به مسائل اخلاقی و فرهنگی، نادیده گرفتن اهمیت تکثرگرایی در جامعه پلورالیستی، بی توجهی به تهدید جوامع بشری همچون آلودگی های زیست محیطی و ... همواره بر همگان نمایان شده است. بنابراین، ان چه برای ترامپ و مشاوران وی اهمیت دارد، کسب بیشترین سود در فرایند داد و ستدها و پیمان های بین المللی است.
برخی تحلیلگران، نگاه رقابتی ترامپ برگرفته از بنگاه داری و تجربه اقتصادی وی در جامعه سرمایه داری را دلیلی بر چنین تصمیماتی می دانند. در مقابل عده ای نیز بر این باورند که عدم آگاهی سیاسی و شناخت ترامپ از قواعد آمره بین المللی و هنجارهای حاکم بر بازی ها در عرصه جهانی، زمینه را برای تصمیمات غیرمتعارف رییس جمهوری تازه کار آمریکا فراهم کرده است.
ترامپ در سال گذشته از پیمان هایی که تصور می کرد برای آمریکا هزینه بر است، خارج شد. خروج این کشور از معاهده آب و هوایی «پاریس»، خاتمه دادن به همکاری با کشورهای عضو «ترانس پاسیفیک» (TPP)، خروج از پیمان مهاجرت سازمان ملل، کاستن از هزینه های آمریکا در «سازمان پیمان آتلانتیک شمالی» (ناتو) چند نمونه از تعهدگریزی های دولت کنونی آمریکا به شمار می رود؛ روندی که احتمال تداوم آن وجود دارد.