آیا احمدی نژاد دستگیر می شود؟
احمدی نژاد در حالی شرایط فعلی کشور را غیر عادلانه برای عده ای خوانده و از جلوگیری از حرف زدن آزاد و آزادانه سخن گفته است که خود او در همین سخنان دیروزش تندترین عبارت و جملات را علیه نظام، قوه قضائیه و برخی ارکان دیگر حکومت بر زبان جاری ساخت؛ در حالی که تجربه 8 ساله دولت او هنوز هم از یاد مردم و سیاسیون نرفته است.
گویا او فراموش کرده که تقریبا تلاش داشت همه چهره ها و جریانات مختلف نظام را در مقابل هم قرار دهد و بواسطه یکدستی بخش های مختلف کشور از حیث تفکر سیاسی، کار را به جایی رسانده بود که جریان اصلاحات تقریبا اجازه هیچگونه فعالیتی در دوران 8 ساله دولت او نداشت. احمدی نژاد احتمالا از یاد برده است که چه تعداد از چهره های سیاسی و روزنامه نگاران در جریان 8 ساله دولت او بازداشت و راهی زندان شدند؟ و برخی احزاب هم با حکم وزارت کشور او منحل اعلام شدند.
جالب است که او از شرایط دستگیری و زندانی کردن افراد انتقاد کرده و گفته که «در زندان ها و افراد را بدون ملاحظه دستگیر میکنند، جنازه را تحویل میدهند و بعد هم میگویند معتاد بوده است، خودکشی کرده است.» یک سئوال بی پاسخی که هیچگاه تاکنون احمدی نژاد به آن جوابی نداده است این است که احتمالا او موضوع کهریزک و ستاربهشتی و برخی اتفاقات سال 88 را از یاد برده است؟
احمدی نژاد شاید یکی از معدود افرادی است که در این زمینه نه تنها نمی تواند در نقش پرسشگر و مدعی ظاهر شود، بلکه او در موضع اتهام قرار دارد و باید پاسخ بدهد که چرا به ویژه در 4 ساله دوم دولت او افرادی دستگیر شده، به زندان افتادند و پس از آن تنها جنازه این افراد از زندان بیرون آمد؟ حالا او می خواهد بگوید وظیفه بر عهده قوه قضائیه و نهادهای امنیتی بوده، بله؛ اما ایشان در آن زمان در مقام رئیس جمهور چرا خواستار پاسخگویی و پیگیری این موضوعات نشدند؟
احمدی نژاد نه تنها در مقام رئیس جمهور وقت این مسائل را پیگیری نکرد و پاسخی به آن نداد، بلکه متهم اصلی یکی از اتفاقات خجالت آور سال 88 یعنی «سعید مرتضوی» دادستان وقت تهران را در دولت بکار گرفت و حمایت و پشتیبانی جدی از او کرد! حالا چطور است که ایشان آن زمان که باید سئوال و پیگیری می کرد و البته قدرتش را هم داشت، هیچ کاری نکرد، اما امروز که کار به برخورد با او و اطرافیانش رسیده، در مقام پرسشگر ظاهر می شود؟
او در یک سخنرانی در سال 90 تاکید می کند که در دیدار با یکی از مقامات عالیرتبه نظام عنوان کرده است که بعد از سال 88 درخواست می کند که به او اجازه بدهند با رفتار احمدی نژادی همه افرادی که به عنوان سران معترضان شناخته می شدند را حذف کند! که این مساله پذیرفته نمی شود. یا در جایی «احمدی مقدم» فرمانده سابق نیروی انتظامی از درخواست و اظهار نظر او (احمدی نژاد) برای دستگیری «موسوی، کروبی و خاتمی» و جمع کردن غائله 88 سخن گفته است! حالا چنین فردی مدعی آزادی و عدالت می شود و از دستگیری افراد گلایه دارد؟
او در بخش دیگری از سخنان دیروزش گفته که «بدون اینکه یک مرجع مستقل، مورد قبول، اعتماد و اطمینان مردم حرف آنها را تایید کند، یکطرفه میزنند و میروند. معلوم است که ملت نمیتواند باور کند. باید کسانی باشند که مورد اعتماد مردم و مورد قبول مردم باشند. خب میخواهیم از این رفتار شکایت کنیم، به کجا باید شکایت کنیم؟! جایی نیست، رهبری هم که می گویند مسئولیت عملکرد دستگاه قضایی و بقیه دستگاهها به عهده ایشان نیست. کسی که در دستگاه دولتی و حکومتی مورد ظلم واقع میشود چه کار باید بکند؟! به کجا باید مراجعه کند؟! به خودشان؟! اگر خودشان مورد اعتماد بودند که مشکلی پیش نمیآمد! چه راهی در برابر ملت باقی میماند؟! ملت به کجا باید شکایت کند از دست کسانی به مردم ظلم میکنند؟! این یک سوال اساسی است.»
رفتار و سخنان احمدی نژاد به اندازه ای متناقض و مغایر با هم است که هیچگاه مردم نمی توانند چنین سخنانی را از او پذیرا باشند. مشکل احمدی نژاد با قوه قضائیه و ساختار آن نیست، بلکه مشکل او بیشتر شخصی و بدلیل چالشی که با «لاریجانی ها» دارد و برخوردی که قوه قضائیه با او و یارانش کرده؛ است. چراکه اگر تاکنون با آنها برخوردی نشده بود، هیچگاه او در مقام منتقد دستگاه قضایی هم ظاهر نمی شد، نمونه آن را می توان در 8 سال دولت داری او ملاحظه کرد.
احمدی نژاد در زمان ریاستش بر دولت های نهم و دهم ارتباط بسیار حسنه ای با رئیس قوه قضائیه وقت یعنی آیت الله هاشمی شاهرودی داشت و اتفاقا افرادی مثل «غلامحسین الهام» سخنگوی وقت دستگاه قضایی، «محمد شریف ملک زاده» عضو هیات امنای دانشگاه عدالت (دانشگاه آیت الله هاشمی شاهرودی) و مهمتر از همه «سعید مرتضوی» دادستان وقت تهران را از قوه قضایه در دولت بکارگیری کرد و البته نزدیکی و همراهی زیادی هم با آنان داشت.
این تفاسیر بیانگر این است که احمدی نژاد با قوه قضائیه و ساختار آن در گذشته نه تنها مشکلی نداشته، بلکه افرادی را هم از این قوه دعوت به همکاری کرده و البته حاضر شده است برای ماندگاری آنان در دولت و همکاری با آنها هزینه هم پرداخت کند، ضمن اینکه او در آن زمان بواسطه حضور «علی لاریجانی» در قوه مقننه منتقد این قوه بود، اما هیچ گاه انتقادی از قوه قضائیه نمی کرد.
حالا که دستگاه قضایی بواسطه تخلفات احمدی نژاد و نزدیکانش در 8 سال زمامداری شان، قصد برخورد با آنان را کرده است و البته «آیت الله آملی لاریجانی» در راس این قوه قرار گرفته است، احمدی نژاد منتقد قوه قضائیه شده و این سئوالات را مطرح می کند که «اگرکسی که در دستگاه دولتی و حکومتی مورد ظلم واقع میشود چه کار باید بکند؟! به کجا باید مراجعه کند؟! به خودشان؟!» احمدی نژاد این سئوال را پاسخ بدهد که مگر قبلا سازوکار متفاوتی از آنچه الان هست، مستقر بود که داد انتقادش امروز بلند شده است؟
او در سخنان روز گذشته اش مثل وعده هایی که در داخل برای مردم و در سازمان ملل برای بشریت و دول مختلف می داد و هیچکدام هم محقق نشد، بازهم وعده داد. او گفته « اما عزیزان به شما عرض کنم به لطف خدا و به فضل الهی این شرایط به زودی به نفع ملت اصلاح خواهد شد. کجای دنیا ظلم پایدار بوده که اینجا بخواهد پایدار باشد؟!»
احمدی نژاد همچنین گفته که «بسیار خب! فعلا دست شماست. اما به لطف خدا بههمت ملت، بهزودی شرایط کشور بهنفع ملت به نفع آرمانهای انقلاب بهطور اساسی تغییر خواهد کرد.» موضوعی که شائبه مطرح شده توسط برخی دستگاه های امنیتی را که گفته بودند «احتمال تحریک اولیه اغتشاشات اخیر با همراهی یک مقام ارشد سابق و اطرافیان او وجود دارد» را بار دیگر در ذهن متبادر می سازد.
آیا با استناد به همین سخنان تند و تیز دیروز احمدی نژاد که از تعرض به رهبری، حاکمیت، دستگاه های حاکمیتی در آن ملاحظه شد تا مطرح شدن احتمال تحریک افکار عمومی توسط او و اطرافیانش علیه حاکمیت، می توان نسبت به بازداشت او و برخی نزدیکانش اقدام کرد؟ این سئوالی است که پاسخ آن تنها در دست تصمیم گیرندگان دستگاه های امنیتی است و باید دید که آنها این دلایل را کافی می دانند یا خیر؟