آیتالله خامنهای و مهار دیکتاتوری احمدینژادها
گذشته از تحلیلهای متنوعی که میتوان درباره نفس این اقدام احمدینژاد و اهداف او از این رادیکالیسم مطرح کرد، نوع درخواستها و جهتگیری احمدینژاد طی ماهها و حتی سالهای اخیر از یک «میل به دیکتاتوری» عمیق در او حکایت میکند. اظهارنظر صریحی از خود او در سال 1380 وجود دارد که این روزها بهمناسبت مواضع رادیکال او در برابر قوه قضائیه بهطور گستردهای خطاب به خود او بازخوانی میشود و آن اینکه «همواره دیکتاتورها از «مقابله» با قوه قضائیه و قانون شروع کردهاند!» (احمدینژاد، گفتوگو با ایسنا)
البته میل به دیکتاتوری در افراد چندان مساله عجیبی نیست. بهویژه آنکه اگر فرد غیرمهذب باشد؛ ضمن آنکه سابقه 2500 سال دیکتاتوری پادشاهان در ایران جزء فاکتورهای اصطلاحا ساختاری در تحلیل جامعه سیاسی ایران است که موجب میشود مسئولان غیرمهذب در آستانه حرکت در شیب دیکتاتوری قرار بگیرند. تحلیلهای انسانشناسانه همچنین میلی در انسان را چندان غریب نشان نمیدهد؛ آیتا... جوادیآملی براساس تفاسیر قرآنی، انسان را مابین طبیعت سرکش و ظالم و فطرت پاک و خدایی توصیف میکند که انسان در میانه این دو حرکت میکند و اگر از تهذیب بیبهره شود میتواند تا سرحدهای بسیار خطرناکی پیش برود. دکتر شریعتی هم در سخنرانی انسان و اسلام، براساس تفسیر سوره بقره، انسان را در فاصله بین لجن (حماء مسنون) و خدا توصیف میکند.
اما بهرغم امیال گوناگون به سمت دیکتاتوری، چگونه جمهوری اسلامی تاکنون توانسته است این تمایلات را خنثی کند؟ شیوه «مهار قدرت» در نظامات گوناگون، محل بحثهای متنوع و عمیقی در حوزه اندیشه سیاسی و علم سیاست است؛ «مهار قدرت در مردمسالاری دینی» نوشته پرویز امینی نیز منبع بسیار جالبی برای مطالعه نظری درباره شیوه تنظیم مناسبات در جمهوری اسلامی برای مهار قدرت است، اما در این متن «تجربه»هایی بازخوانی میشود که برمبنای آن آیتا... خامنهای بهعنوان ولیفقیه توانسته است روحیه میل به دیکتاتوری در برخی مسئولان و گروهها را با موفقیت مهار کند. این تجربیات به دلیل «تکرار» موفقیتآمیز آنها میتواند مبنای استقرایی قابل توجهی برای اثبات ایده امامخمینی(ره)، بنیانگذار انقلاب اسلامی باشد مبنیبر اینکه وجود ولیفقیه عادل، شجاع، مدیر و مدبر میتواند مانع جولان دیکتاتوری در جمهوری اسلامی شود.
نمونههای فراوانی از ممانعت ولیفقیه از تحقق دیکتاتوری در جمهوری اسلامی میتوان فهرست کرد، اما این متن تنها به مرور 6 مورد از آنها میپردازد. این 6 مورد در کنار ایستادگی در برابر میل احمدینژاد برای تصاحب قدرت به هر قیمت، میتواند بهعنوان هفت پرده از مهار دیکتاتوری در مردمسالاری دینی ذکر شود. همچنین اشاره به موارد ذیل از این جنبه نیز اهمیت مضاعفی میتواند داشته باشد که در مقابل رفتارهای اخیر احمدینژاد چه کسانی میتوانند مدعی باشند؟ آیا گروهها و افرادی که سابقه و تجربه میل آنها به دیکتاتوری جدی و عمیق بوده، میتوانند خود را در مقابل پدیده این روزهای احمدینژاد تعریف و از این طریق کسب اعتبار کنند یا خود هم تا حد قابل توجهی دستی در دیکتاتوری بر آتش دارند؟
ریاستجمهوری مادامالعمر هاشمی رفسنجانی و مخالفت آیتالله خامنهای:
در سال 1373 و در دوره دوم ریاستجمهوری آیتا... هاشمیرفسنجانی، عطاءا... مهاجرانی معاون پارلمانی رئیسجمهور وقت طرح عجیبی برای اصلاح قانون اساسی درانداخت که پس از آن با حمایت برخی افراد و گروهها ازجمله حزب کارگزاران سازندگی مواجه شد. این افراد مشخصا خواستار تغییر در قانون اساسی برای استمرار ریاستجمهوری آیتا... هاشمی رفسنجانی بهعنوان یک استثنا بودند! و برای آن توجیهات مختص به خود را مطرح میکردند. روزنامه «سلام» 29 شهریور 1375 نوشت که جمعی از نمایندگان مجلس (اکثرا وابسته به حزب کارگزاران سازندگی) در راهروهای مجلس طوماری را امضا کرده و خواهان تمدید ریاستجمهوری آیتا... هاشمی شدهاند! افرادی مانند آیتا... طاهریاصفهانی، امامجمعه وقت اصفهان هم به جرگه طرفداران این طرح پیوسته بود و مدعی بود که آیتا... هاشمی شخصیتی «خاص» است و اگر ما میدانستیم کسی مانند هاشمی رئیسجمهور میشود اساسا در قانون اساسی شرط حداکثر دو دوره ریاستجمهوری پشتسر هم را نمیگنجاندیم! (کیهان هوایی، شماره ۱۱۹۵، هفتم شهریور ۱۳۷۵)
غیر از نزدیکان و وابستگان و کارگزاران دولت هاشمی رفسنجانی، حتی افرادی مانند حجتالاسلام حسن روحانی، رئیسجمهور فعلی نیز به مدافعان این تغییر در قانون اساسی به نفع ریاستجمهوری مادامالعمر آیتا... هاشمی پیوسته بودند! او نیز 29 شهریور 75 و در جمع مردم سرخه سمنان طی اظهارنظر عجیبی رسما اعلام کرده بود که «انسانهای شایسته و استثنایی مانند آقای هاشمی» اساسا «در قالب قانون نمیگنجند!»
این موضوع بحثهای پردامنهای را در فضای سیاسی و اجتماعی ایران پیش آورده بود، با این حال آیتا… خامنهای بهرغم تایید کلی شخصیت آیتا... هاشمی در آن روز که به نقل قول مشهور «هیچکس برای من هاشمی نمیشود» در پایان ریاستجمهوری او منتهی شد، با این طرح که میتوانست پایههای یک دیکتاتوری همانند ریاستجمهوریهای مصر فعلی و عراق در دوران حزب بعث را برای ایران نیز مستحکم کند، بهجد مخالفت و تاکید کردند که «آقای هاشمی رئیسجمهور محترمی است که انصافا و حقا عمر و زندگی خود را وقف اسلام کرده» اما بعد از پایان دوره دوم ریاستجمهوری «میتوانند در مسئولیتهای دیگری خدمت کنند.» (کیهان هوایی، شماره ۱۱۹۶، ۱۴ شهریور ۱۳۷۵)
«دموکراسی مدیریتشده» هاشمی رفسنجانی و «مردمسالاری حداکثری» آیت الله خامنهای:
تقابل دو دیدگاه «دموکراسی مدیریتشده از طریق تنظیم مشارکت مردم» با «مردمسالاری حداکثری» موضوع دیرینهای در تاریخ انقلاب اسلامی است. تمایل آیتا... هاشمی به دیدگاه اول در فضای سیاسی ایران مشهور است. این نقلقول از سوی برخی مسئولان به تواتر گفته شده است که آیتا... هاشمی مشخصا با تشویق و تحریک قشرها و گروههای مختلف مردمی با سلایق گوناگون به حضور در انتخابات مخالفت جدی داشته است. اعتقاد آیتا... هاشمی بر این بوده است که باید نسبت معینی میان مشارکت و «خواست حکومت» در هر انتخاباتی وجود داشته باشد بهنوعی که این دموکراسی صرفا خواستههای حاکمان را تامین کند. او معتقد بوده اگر یک مشارکت نصف و نیمهای وجود داشته باشد و نظام همه مردم را به مشارکت در انتخابات فرا نخواند، طبیعتا اکثریت شرکتکنندگان را بدنه ایدئولوژیک نظام تشکیل خواهند داد و از صندوقهای رای همان بیرون خواهد آمد که نظر حاکمان ارشد جمهوری اسلامی است. لذا به این طریق هم انگ غیرانتخاباتی بودن به نظام نمیچسبد و هم همان که نظام میخواهد از صندوقها بیرون میآید!
بهرغم همدلی سادهاندیشانه برخی کارگزاران و مسئولان با ایده محافظهکارانه و البته ظاهرا هوشمندانه آیتا... هاشمی برای یک دموکراسی «بخیهای و کارکردی» و نه «اصیل»، که میتوانست به یک «دیکتاتوری شیک» منجر شود، اما آیتا... خامنهای همواره با این ایده مخالف بوده و برمبنای تئوری خود در مردمسالاری دینی که مردمسالاری را نه امری از بیرون تلفیق شده با اسلام، که جزئی از اسلامیت نظام اسلامی میداند، همیشه بر ضرورت حضور حداکثری تاکید کردهاند. این اعتقاد به نقش مردم تا آنجا پیش رفته است که ایشان حتی مخالفان شخص خود و نظام جمهوری اسلامی را به پای صندوقهای رای و مشارکت در تصمیمات کشور خواندهاند.
«حتی آن کسانی که نظام را قبول ندارند، برای حفظ کشور، برای اعتبار کشور بیایند در انتخابات شرکت کنند. ممکن است کسی بنده را قبول نداشته باشد، عیبی ندارد اما انتخابات مال رهبری نیست، مال ایران اسلامی است، مال نظام جمهوری اسلامی است. همه باید بیایند در انتخابات شرکت کنند.» (آیتا... خامنهای، دیدار مردم قم، 19 دی 1394)
دوم خرداد 76 و صیانت محکم از رای سیدمحمد خاتمی:
انتخابات دوم خرداد 76 نقطه عطفی در انتخابات تاریخ انقلاب اسلامی است. بهویژه از آن جهت که بازنمایی بیرونی آن، رای بالای مردم به فردی بود که تصور میشد حاکمیت جمهوری اسلامی گزینهای غیر از او را برای ریاستجمهوری ترجیح میدهد. بازنشر گسترده اظهارنظر آیتا... مهدویکنی در ایام انتخابات 76 با این عنوان که «حدس میزنم نظر آیتا... خامنهای به آقای ناطقنوری است» این تصور را تعمیق میکرد که این انتخاب کاملا خلاف خواست رهبر انقلاب اسلامی است. با وجود این آیتا... خامنهای در اظهارنظرهای خود راجع به این انتخابات تاکید کردند که اولا اصلیترین و اولیترین مساله برای ایشان حضور گسترده در انتخابات است و تحکیم و اعمال مردمسالاری نسبت به مصداق انتخابشونده اهمیت بسیار بالاتری دارد: «از ماهها قبل، بعضی از بزرگان و عزیزان و برجستگان کشور، مکرر به من میگفتند که اگر شما به شخص خاصی برای ریاستجمهوری نظر دارید، آن را به ما بگویید. من به آنها گفتم آنچه من از خدا خواستهام، 30 میلیون رأی است. گفتم در این انتخابات، من آرای مردم را از خدای متعال خواستهام؛ آن برای ما و کشور مهم است.» (هفتم خرداد 76)
و ثانیا ایشان از آرای هر فردی که مردم انتخاب کنند، تمامقد دفاع خواهند کرد. آیتا... خامنهای به پیشنهادها و درخواستهای عجیب مسئولان عالیرتبه آن روز به ایشان برای ابطال انتخابات اشاره کرده و میگویند: «شما میگویید مردم عصبانیاند. این طبیعی است... شما خیال میکنید وقتی که آقای خاتمی با 20 میلیون رأی پیروز شد، یک عدهای عصبانی نبودند؟ خب چرا، آنها هم عصبانی بودند. آنها هم همین حرف را میزدند. آنها هم همین داعیهها و طلبکاریها را میکردند. همان وقت به من هم مراجعه کردند. یکی از مسئولان عالیرتبه آن روز آمد پیش من و از من خواست که آقا این انتخابات را ابطال کنید. من آنچنان تشری زدم که به نظرم بعد از آن بین ما و آن مسئول هنوز هم درست اصلاح نشده... .» (آیتا... خامنهای، جلسه با مسئولان ستادهای انتخاباتی نامزدها، بعد از 22 خرداد 88)
علیمحمد بشارتی، وزیر کشور دولت آیتا... هاشمیرفسنجانی و مسئول برگزاری انتخابات 76 هم به موضوع دفاع مطلق آیتا... خامنهای از رای حجتالاسلام سیدمحمد خاتمی در سال 76 و برخورد قاطع با پیشنهاددهندگان ابطال آرا اشاره کرده و آن ماجرا را اینگونه روایت میکند: «یکی از آقایان ساعتی قبل از اینکه تقریبا بر همه روشن شود که چه کسی پیروز انتخابات است، وقت میگیرد و خدمت آقا میرسد؛ با اینکه هیچ مسئولیت رسمیای هم در زمینه برگزاری انتخابات نداشته است. در آن جلسه به ایشان گزارشی از نتیجه انتخابات میدهد و خواستار ابطال انتخابات میشود. آقا در پاسخ برخورد خیلی شدیدی با وی میکند که ظاهرا سابقه نداشته است. با این مضمون که چگونه به خودت اجازه میدهی که اینطور درباره نظام فکر کنی و تصمیم بگیری؟» (علیمحمد بشارتی، 25 خرداد 1389، گفتوگو با پایگاه حفظ و نشر آثار آیتا... خامنهای)
انتخابات مجلس هفتم و ایستادگی در برابر عدم برگزاری انتخابات:
انتخابات مجلس هفتم نیز ازجمله انتخابات پرحاشیه در تاریخ انقلاب اسلامی بوده است. دولت سیدمحمد خاتمی و تعداد قابل توجهی از کارگزاران و استانداران او به دلیل اختلاف با شورای نگهبان بر سر احراز صلاحیتها خواستار تعویق برگزاری انتخابات بودند. در کنار جمعی از استانداران که اعلام میکردند انتخابات را برگزار نخواهند کرد، عده زیادی از نمایندگان مجلس ششم نیز با تحصن و استعفا در مجلس خواهان عدم برگزاری این انتخابات بودند.
اقدام رادیکالی تعویق برگزاری یک انتخابات بهجای پیگیری قانونی اعتراضات به احراز صلاحیتها میتوانست به بدعت و رویه غیرقابل بازگشتی در جمهوری اسلامی تبدیل شود تا هر دولتی از آن پس انتخاباتی را که همسو با خواست خود نمیبیند یا اساسا برگزار نکند یا با تعویق و موکول کردن اجرای آن به پیشبرد خواستههایش، عملا دیکتاتوری را جایگزین انتخابات کند. این مساله نیز با واکنش شدید آیتا... خامنهای روبهرو شد. ایشان در پانزدهم بهمن 1382 و در دیدار با جمعی از مردم، ضمن تاکید بر اینکه بروز اختلافنظرها و سلایق در هر نظامی کاملا طبیعی است و باید به روشهای قانونی حل و فصل و پیگیری شود، برگزاری انتخابات را خط قرمز مهم در جمهوری اسلامی دانستند و تاکید کردند: «انتخابات اول اسفند حتی یک روز بدون تاخیر باید انجام شود.»
انتخابات 84 و 88؛ صیانت از رای احمدینژاد:
ماجراهای مربوط به انتخابات 88 و هشتماه فتنه علیه رای مردم به دلیل گستردگی اتفاقات و عمق حوادث، برهه مشهوری در تاریخ تحولات مربوط به انتخابات در جمهوری اسلامی است. اما شاید گروه کمتری از مردم نسبت به تلاش همان جریان فعال در انتخابات 88، در انتخابات 84 نیز مطلع باشند. محمود احمدینژاد بهعنوان فردی نسبتا بیرون از دایره قدرت در سال 84 کاندیدا و نهایتا با غلبه بر آیتا... هاشمی پیروز انتخابات شده بود و بسیاری از صاحبان قدرت نمیتوانستند به سادگی با این مساله کنار بیایند. محمدباقر نوبخت، سخنگوی دولت حجتالاسلام روحانی و از کارگزاران باسابقه در ایران در برنامه شناسنامه 30 خرداد 93 علنا میگوید که هیچگاه نتوانستند احمدینژاد را بهعنوان رئیسجمهور ایران بپذیرند: «دل ما با کسی که سال 84 پیروز شد اصلا صاف نشد و هیچوقت نتوانستیم او را بهعنوان مظهر جمهوریت مردم فهیم و بافرهنگ و صادق جمهوری اسلامی ایران بدانیم.»
محمد قوچانی از عناصر شاخص رسانهای جریان چپ هم چند سال پیش در گفتوگویی با سایت «جهاننیوز» تاکید کرد که هرگاه در روزنامه از لفظ رئیسجمهور برای احمدینژاد استفاده میکرده با تذکر و نهی دوستانش و برخی مسئولان حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب مواجه میشده که از او میخواستند هرگز رئیسجمهور وقت را با لفظ رئیسجمهور نخواند!
اما صرفنظر از دادههای دلی و عاطفی این طیف، شواهد گوناگونی از تلاشهای بازندگان بزرگ انتخابات 84 ازجمله آقایان هاشمی و کروبی برای مقابله با انتخاب احمدینژاد در این انتخابات حکایت میکند؛ موضوعی که در نامه اخیر کروبی به رهبر انقلاب نیز به آن اشاره شده است. با وجود این به دلیل نبود شبکهای از نیروهای انسانی برای کشاندن اعتراضات به خیابانها و تحت فشار قرار دادن جمهوری اسلامی برای عقبگرد از رای مردم، اردوکشیهای خیابانی تا سال 88 به تعویق انداخته میشود.
رهبر انقلاب درباره درخواستهای ابطال انتخابات در سال 84 و سالهای دیگر میگوید: «هرکس بخواهد با نتیجه آرای ملت دربیفتد، بنده در مقابلش میایستم. در سالهای گذشته و انتخاباتهای گذشته هم همینجور بوده؛ در سال 76، در سال 84، در سال 88 و در سال 92؛ بعضی مقابل چشم مردم بوده و مردم مطلع شدهاند؛ بعضی را هم مردم مطلع نشدهاند اما این حقیر در جریان قرار گرفتهام... در همه این سالها بنده ایستادم و گفتم نتیجه انتخابات مردم هرچه هست باید تحقق پیدا کند؛ این آنجایی است که من در امر انتخابات دخالت میکنم و در مقابل مخالفان و معارضان انتخابات میایستم.» (اول فروردین 1396، حرم مطهر رضوی)
انتخابات 92 و صیانت از رای حجتالاسلام روحانی:
در سخنرانی مذکور در فوق، رهبر انقلاب در کنار انتخابات 76، 84 و 88 به انتخابات 92 نیز اشاره و عنوان میکنند که در این انتخابات نیز عدهای بهدنبال درافتادن با نتیجه آرای ملت بودهاند اما ایشان با آن مقابله کردهاند.
درباره جزئیات حاشیههای مربوط به این انتخابات اطلاع چندانی در دست نیست، اما برخی شنیدهها حاکی است آرای شکننده و مرزی حجتالاسلام روحانی برخی انگیزهها برای امکان کشاندن انتخابات به دور دوم را تحریک کرده بود. حجتالاسلام روحانی در این انتخابات تنها با 250 هزار رای بیشتر از نصف آرا توانست بهعنوان رئیس دولت یازدهم به ساختمان پاستور راه یابد. 250 هزار تنها معادل هفتدهم بیشتر از 50 درصد محسوب میشد و به همین دلیل حداقل عدهای میتوانستند با پیش کشیدن اینکه مقصود از 1+50 در قانون انتخابات 1+50 درصد آرا (یعنی 51 درصد آرا)ست یا 50 درصد آرا بهعلاوه یک رای؟ مجددا به شبههافکنی و زیرسوال بردن نتیجه انتخابات مبادرت کنند. اما آیتا... خامنهای همانند ماجرای رای خاتمی و احمدینژاد، برای صیانت از آرای حجتالاسلام روحانی نیز پا به عرصه گذاشتهاند.